وقتی پیامبر مکرم اسلام بینانی دوست داشتنی تر از ازدواج و خانواده نمی داند،
یعنی اسلام نهایت سعی و تلاش را به کار برده است که بنیان خانواده مستحکم و مقاوم باشد
و با هر لغزشی نلغزد. ریشه سخن پیامبر اکرم از قرآن گرفته شده است .
قرآن مجید برای تحکیم خانواده ،هر شخص را مسئول سه نسل می داند .
اول :هرشخص باید در برابر خانواده (همسر) پاسخگو باشد.زیرا
خانواده امانت الهی است که باید نهایت تلاش برای برقراری صمیمیت و محبت زوجین به کار برد.
دوم : انسان موظف به سالم سازی و تربیت درست نسل فردا یعنی فرزندان است .
کوتاهی در تربیت آنها نتیجه ناگواری برای انسان و جامعه در پی خواهد داشت.
سوم :هر شخص موظف به احسان نسل دیروز یعنی والدین خود است ،
باید در حد مطلوب احترام آنها را نگه داشت.
اگر هر کس این سه وظیفه را درست انجام دهد ، خانواده هر گز از هم فرو نخواهد پاشید!!
قرآن این جریان را در سوره احقاف آیه 15 این چنین بیان می فرماید:
اول نسل دیروز با «وَ وَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَاناً» بعد دلیل را بیان می کند چون حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً،
مادر دوران بارداری او را با دشواری تحمل کرد. «کَره» آن فشاری است که از بیرون بر انسان تحمیل میشود
و «کُره» آن دردی است که از درون انسان احساس میکند؛ این دوران بارداری اوست.
و وَضَعَتْهُ کُرْهاً، زایمان کار آسانی نیست و دوران شیرخوارگی هم بسیار دوران پُرزحمتی است...
دوم نسبت به نسل فردا می فرماید:«و أَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ و أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی»
یعنی خداوند توفیقی بده که فرزندان صالح داشته باشم!فرزند صالح بدون زحمت و دعا والدین
میسر نیست .
نسبت به نسل امروز یعنی می فرماید:
«أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ و عَلَی وَالِدَیَّ».
داشتن پوالدین و فرزند برای انسان ؛جای شکر و قدر دانی دارد باید به آنها نگاه نعمت و هدیه الهی داشت.
اگر کسی والدین را یک نعمت ببیند آیا بی حرمتی و اذیت معنا دارد؟ یا فرزند یک هدیه و امانت الهی ببیند در تربیت
آنها کوتاهی می کند!!!!!!!!!!
رچوع بیشتر به لیتک مدرسه فقاهت
همان طوری که برای جسم و بدن هزینه هایی کنار می گذاریم مثل
هزینه لباس ، خوراک ،پوشاک و درمان تا به سلامتی نسبی برسیم ، برای
داشتن روح سالم و با نشاط هم هزینه لازم است . اما هزینه روح از جنس خوراک و
پوشاک نیست بلکه از جنس خودش ، لطیف است. این هزینه ها به چند دسته تقسیم
می شوند.
1- برای اینکه فکر و اندیشه از خطا رفتن مصون بماند نیاز به مشورت با افراد کار کشته و متخصص
دارد تا درصد اشتباه به پایین ترین سطح خود برسد.
وقتی اشتباه کمتر شد ،روح کمتر تاون اشتباهات خود را می دهد و یقینا سالم تر خواهد شد.
2- سوخت و غذای روح عبادت و نیایش است . اگر دربین اقلام مورد نیاز روح عبادت حذف شود ان روح بیمار است
چه انسان تشخیص بدهد یا ندهد. نیایش ستون فقرات روح است بدون آن فلج و درمانده است.
3-مطالعه برای رفع عطش روح خیلی اهمیت دارد بخصوص مطالعه درباره انسان های موفق و دانشمند،
و کشف رمز موفقیت آنهاو....
اگر خواستیم بدانیم که این راه ها نتیجه داده یا نه ، باید به اثر شان نگاه کرد. اثر موفقیت روح این است
که انسان به مرحله ای برسد که بتواند خواسته های درونی خود را کنترل کند و تحت فرماندهی عقل
در بیاورد. شاید هیچ دردی به اندازه «خواهش نفس» انسان را زمین گیر و روح را ضربه فنی نمی کند.
اگر انسان توانست که نیاز های درونی و بیرونی روزانه یا ماهانه خود را عقلایی کند به هدف رسیده است.
امروز مصادف با میلاد با سعادت حضرت علی اکبر و روز جوان است. ضمن تبریک و
آرزو برای سعادت جوانان مهین اسلامی چند جمله به این مناست یاد آور شویم.
جوان یعنی کسی که از دوران کودکی بریده و هنوز به دوره بزرگ سالی نرسیده است.
به این دلیل از قدیم و ندیم گفته اند: که کودکان در زمان حال زندگی می کنند، یعنی نه
گذشته ای دارند که به آن خاطرات دل خوش کند و نه به فکر آینده هستند. بزرگان هم در زمان
گذشته زندگی می کند. یعنی تمام حرف و بحث در مورد گذشته است مثلا می گویند:وقتی جوان
بودیم چکار می کردیم !!!
اما جوان در زمان آینده زندگی می کند: یعنی آرزو و خیال های خوشی در سر دارند. اگر خوب مدیریت
شود ، کارهای بزگی انجام می دهند . چون هم آینده نگرنند و هم پر انرژی ، اگر بخواهند می توانند به هدف
خود برسند.
لذا کمتر اختراع یا کار بزرگی در تاریخ سراغ داریم که نقش جوان در آن کمرنگ باشد ؛ از تبر حضرت ابراهیم گرفته تا
فرماندهی اسامه و ....
پس باید این زمان طلایی عمر را قدر دانست و نهایت استفاده را برد. به این دلیل بزرگان دین که کارشناس واقعی این
فن هستند ، توصیه های زیبا و جالبی دارند.به یکی از آنها اکتفا می کنیم .
پیامبر مکرم اسلام خطاب به ابوذر فرمود: ای ابوذر چند چیز را قبل از چند چیز غنیمت بشمار 1- جوانى ات را، قبل از پیرى؛
2ـ تندرستى ات را، قبل از بیمارى؛ ـ3 دارایى ات را، قبل از تنگدستى؛ ـ 4
فراغت خود را، قبل از گرفتارى و اشتغال؛ ـ 5زندگى ات را قبل از مرگ.1
یعنی تا این امور را نقد در دست است مفت و مجانی از دستشان نده ، یک پس انداز و گرویی از انها بیگر!
مثلا در جوانی اگر نیاز به یادگیری علم باشد فصلش همین دوره است . اگر دنبال معرفت و عبادت هستی لذتش
در این دوره است و اگر حرفه یا صنعتی نیاز داری همین الان اقدام کن و اگررررررررررر....
1-بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج74، ص: 76
در روایت از امام زمان عج در زمان غیبت به خورشد پشت ابر تشبیه1 شده است .
یعنی همان طور که خورشید پشت ابر با اینکه نورش مستقیم به مردم نمی رسد ،
ولی آثار نور خورشید را دارد . باعث پرورش گیاهان و میکروب کشی و ...
به هر حال مردم می تواند از این نور استفاده کنند. خورشیددو کار رسمی دارد ؛
یکی نور و دیگری گرما ؛ امام زمان عج هم این دو کار را دارد.
نور امام عج علم است که در روایت آمده«أَلْعِلْمُ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللّه ُ فِى قَلْبِ مَنْ یَشآءُ»
و گرما آن حضرت ایمان است.
اگر کسی در برابر نور یا گرمای آن حضرت قرار گیرد ره صد ساله را یک شبه طی خواهد کرد .
یعنی یا از علماء می شود یا از عارفا و...مثل بحر العلوم یا مقدس اردبیلی و ....
اما همان طور که خورشید به بعضی جاها اصلا نمی تابد یا شش ماه یکبار به آنجا می تابد و
آن هم مایل می تابد. مثل منطقه قطبی ! به این خاطر آنجا همیشه منجمد است و آثار حیات
در آنجا خیلی کمرنگ است. کفار مثل اقیانوس منجمد شمالی یا منجمد جنوبی هستند.
در دل آنها هیچ نشانی از آثار حیات معنوی نیست و از نور ایمان و ....خبری نیست به اصطلاح
جامدند و حرکتی معنوی ندارند. این افراد خورشید معنوی امام برای آنها فائده ای ندارد!
و به ابن خاطر نه در انتظار او هستند و نه موافق آمدننش!!!!!!!
اما کسانی به خورشید نیاز دارند بی صبرانه منتظر اویند
امروزه کم کم اشعه های آن خورشید نورانی دارد پیدا می شود.
گویا ما الان در بیت طلوعین هستیم و تا طلوع خورشید فاصله ای نیستتتتتتتتتتت.
1- ـکمال الدین، ج 1، ص 253; بحارالانوار، ج 52، ص 92.
از «جابر بن عبداللّه انصاری» است که از پیامبر گرامی ـ صلّی اللّه علیه وآله وسلّم ـ پرسید:
« هل ینتفع الشیعة بالقائم ـ ارواحنا له الفداء ـ فی غیبته؟ »
آیا شیعیان در زمان غیبت «قائم» از وجود مبارک او بهره مند می گردند؟
پیامبر ـ صلّی اللّه علیه وآله وسلّم ـ پاسخ داد:
«إی والذی بعثنی بالنبوّة إنّهم لینتفعون به و یستضیئون بنور ولایته فی غیبته، کإنتفاع النّاس بالشمس و إن جلَّلَها السحاب ».
در یک گفتگو و مکالمه سه عنصر نیاز است :" متکلم "،" مخاطب "و" موضوع گفتگو"
اهمیت مکالمه بیشتر به اهمیت موضوع بستگی دارد هر چه موضوع مهمتر و حساس تر باشد
اهمیت گفتگو برای طرفین بیشتر خواهد بود مثلا اگر موضوع گفتگودر مورد خرید یک فرش ،
ماشین یا یک لوازم منزل باشد درجه اهمیت و حساستش به همان اندازه است
ولی اگر موضوع در مورد جان انسانی باشد یا در مورد انتخاب یا
رد دین الهی باشد موضوع فوق العاده با اهمیت است .
در این ایات متکلم منا فقین گرفتار در در ظلمات و تاریکی هستند
که مومنین غرق در نور و روشنایی را مورد خطاب قرار می دهند در مورد کسب نور
یعنی موضوع صحبت نوراست اهمیت نور هم برای کسی که
در تاریکی مطلق باشد که نداند مسیرش کجاست کاملا روشن است .
تاریکی هم انسان را حیران و سر گردان می کند و هم
انسان را وحشت زده و مضطرب می کند لذا ما می بینم تا درشب برق قطع می شود
بلا فاصله چراغ گوشها روشن می شود و سراغ چراغ یا شمع می گردنندچرا تاریکی برای خیلی ها ترسناک است .
لذا منافقین ادرسی که به انها دادند برای رفتن به منزلشان(درجهنم)
که مجبورند بروند در تایکی نمی توانند پیدا کنند لذا سرگردانند
که این خود یک نوع عذاب است واز طرفی هم خود تاریکی یک نوع عذاب دیگری است عذاب فوق عذاب!.
لذاخاضعانه و فقیرانه از مومنین در خواست نور می کنند و
جز جواب رد و "نه "بزرگ چیزی نمی شنوند .
شاید یک دلیلش این باشد که مومنین نورشان عارضی و تبعی است
فقط خداوند متعال است که نورش بالذات است مخاطب را باید خداوند قرار می دادند
ان هم در دنیا ، که جای تقسیم نور و نیروگاه های بزرگ منبع و
ذخیره نور در اینجاست نه در اخرت که کار از کار گذشته است .
قرآن این جریان را این طور بیان می کند:
یَوْمَ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ
مِنْ نُورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَراءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً1
1- سوره حدید ایه 13
بحث روز ما در این است که کنترل جمعیت درست است یا نادرست؟
موافقان کنترل جمعیت در طول این دو دهه اخیر به اندازه کافی حرف خودشان
را زده و دلایل کافی ارائه کرده اند ؛ ولی متاسفانه به اندازه کافی به مخالفان
کنترل جمعیت نه وقت حرف زدن دادند و نه اجازه مخالفت!!!!!!
اما در این چند سال با اعلام موضع رسمی مقام معظم رهبری در مخالفت با
کنترل جمعیت فضا برای اظهار مخالفت پیدا شده است.
موافقان به بحث اقتصادی و عقب ماندگی علمی و فرهنگی و..عنایت ویژه داشتند!
اما این یک قانون کلی نبود . در همان زمان یک خبر نگار خارجی از مرحوم علامه جعفری ره
می پرسد: شما که این قدر در مسائل علمی و فرهنگی موفق بوده اید ؛ چند فرزند دارید؟
گفت: ده بچه ، با دو دستش به کتابهای علامه اشاره کرد و گفت : با ده بچه و این همه کتاب!1
در حالی که خیلی از خانواده ها هستند که تک فرزند هستند نه پدر مادر به جای بالای علمی رسیدند و
نه فرزند. علتش هم معلومه که بچه تک یا دو تایی ناز پروده ،تنبل و عصبی بار می آید.
بحث اقتصادی هم تا حدود زیادی بستگی به این سبک زندگی که حود ما مسبب آن هستیم بر
می گردد . توقع های کاذب ، قناعت پایین و چیزی هایی وارد زندگی می شود که هرگز نیاز نیست.
اما دلایل مخالفان کنترل جمعیت به طور فهرست وار
1-پیری جمعیت که خودش هزینه هنگفتی دارد.
2-کم شدن نیروی کار در نتیجه کاهش تولید
3- مهاجرت:هر کشور نیروی کافی نداشته باشد باید نیروی کار از خارج وارد کند که فرهنگ و تاریخ و ...
آن کشور را تغییر می دهند.نمونه آن کشور های اروپایی است که مهاجران رشد چشم گیری کرده و فرهنگ و تاریخ
آنها را تحث تاثیر قرار داده اتد.
4- کاهش بنیه دفاعی کشور
و.....
حالا آیا کنترل جمعیت لازم است یا خیر؟
1- کتاب یاد یار ص 83
بهترین واژه ای که بشر در طول تاریخ به دنبال آن می گردد، واژه «ظهور یک منجی الهی »است.
از طرفی ظهور چشم به راه منتظر واقعی ، و از طرف دیگر منتظران چشم به راه و چشم انتظار ظهور ند!
هر دو منتظر یکدیگر ند و توقعی از یکدیگر دارند .یوسف ظهور عج چشمش به جاده بشریت دوخته
که کی سرو کله انسان های پاک سرشت به فرماندهی 313 نفر پیدا می شود.
مردان منتظر هم هر روز با دعا و اشک چشم به دیوار کعبه دوخته که یوسف زهرا کی
با قدمش جهان را نورانی می کند و دوستانش را در برابر نامردان جهانی سر بلند و
سرفراز می کند.!
اما متاسفانه خیلی از منتظران کار برادران حضرت یوسف را با یوسف زهرا انجام می دهند.
شاید بپرسید مگر برادران یوسف چه کردند که ما هم همان کار را با یوسف زمان عج انجام می دهیم.؟
1- برادران پوسف بین او و یعقوب جدایی انداختند. این کار توسط برادران بود نه توسط
کفار و منافقین و...این دو پیغمبر (یوسف و یعقوب ) نتوانستند که مانع شوند
چون مشکل درونی یعنی حسد و..داشتند.!
خیلی از برادران مسلمان از همان ابتدا بین این خاندان ( پیغمبر و اهلبیتش ) با امت جدایی انداختند و
امامان را در چاه سقیفه انداختند تا مردم از آنها استفاده نکند و بعضی از دوستان دیگر با گناه بین خود و
یوسف زهرا جدایی انداختند. تا به گناه و اشتباه خود اقرار نکند و از سوز دل ناله نکند
وضع همین است که هست. لذا باید سالها قحطی به مردم رو کند تا روبه سوی عزیر زهرا کنند
و بعد از پشیمانی صدای« انا بقیه الله» را بشنوند.
همچنان که برادران یوسف این سیر طی کردند بعد از آن صدای «انا یوسف »را شنیدند.
شاید ما بارها یوسف زهرا را دیده ام اما نشناخته ایم همچنان که برداران یوسف او را دیدند و نشناختند!!
شناخت مهم است نه دیدن!
این خورشد عالم تاب همچنان می درخشد برای استفاده از او باید ما به سوی او بچرخیم . خود یوسف زهرا
می خواهد این مردم بچرخند؛ همچنان که یوسف با گذاشتن کیل در کیسه آنها می خواست آنها را بچرخاند
تا بسوی نور و حقیقت برگردد و از دروغ و ...دوری کنند.!
2- برادران یوسف چهل سال طول کشید تا متحول شوند و برگردند ،اما این امت 1400سال بیشتر گذشته
هنوز متحول نشده اند ،هنوز به مرحله «با ایها العزیر مسنا و اهلنا الضر ...»1نرسیده اند.
3- امروز کم کم حساب برادر مادری یوسف (بنیامین ) از سایر برادران ، جدا می شود .
امروز این برادر پرچم مهدوی را در دست گرفته به جهان اعلام می کنند و الگوی ولایت فقیه
شرط تحول درونی و بیدار باش است . قبل از اینکه دیگران بفهمند قضیه چیست؟ اینها فهمیدند .
یوسف زهرا خودش را به اینها نشان داده است .این عزت از جایی دیگر است .
خلاصه کلام اگر این امت و این شعیان بخواهد هر چه زودتر به وصل یوسف زهرا برسند ،باید یعقوب وار به جای
صدا زدن یوسف ؛ به فکر پاک کردن دل از مظاهر دنیا باشند تا خود یوسف به سراغ آنها بیاید!!
صدا زدن خشک خالی بس است ، اگر فائده ای داشت به درد حضرت یعقوب می خورد وقتی یعقوب به طور کامل
دلبسته خداوند شد آن وقت یوسف را به او نشان داد.
این است جاده دو طرفه( انتظار و ظهور) هرکسی از دیگری انتظار و توقعی دارد!!!!!!!!!!!!!
1-یوسف آیه 88
درباره امام زمان عج الله تعالی فرجه سوالاتی مطرح شده است . یکی اینکه امام زمان عج بیش هزار سال
عمر دارد ، چه جور پیر نشده در حالی که پیری و از کار افتادگی یک سنت طبیعی است ؟
اولا :ما از پشت صحنه عالم خبر نداریم که خداوند جهان را چگونه اداره می کند .
ثانیا: ما خیلی از چیز ها را داریم که عمر طولانی دارند و فرسوده نمی شوند!
مثلا مژه انسان همین چند مو هستنند و در طول عمر تغییر نمی کنند در حالی که
سلول های بدن چندین بار کلا عوض شده اند. و از طرفی اگر خداوند بخواهد هر
چیز فاسد شدنی را نگه می دارد می تواند و اتفاق هم افتاده است .
به عنوان نمونه یکی از بزرگان1 ازآیه شریفه259 سوره بقره
( فانظر إلى طعامک وشرابک لم یتسنه ) طولانی بودن عمر امام زمان عج را استفاده کرده است.
این ایه درباره حضرت عزیر پیامبر است که صد سال خداوند او را میراند و بعد زنده کرد و بعد از زنده شدن خداوند
این جمله را به فرمود:که نگاه به غذا و نوشیدنی ات کن ببین که فاسد نشده است ! در حالی که عمر طبیعی یک
غذا بدون نگهداری در یخچال چند روز بیشتر نیست و بعد فاسد می شود. اما این غذا با لطف الهی بعد از صد سال همچنان
قابل خوردن و فاسد نشده است. این غذایی است که ارزش آنچنانی ندارد اما امام زمان که حجت خداوند است جوان نگه داشتنش
برای خداوند سخت است ؟
ثالثا : ما می گویم یا صاحب الزمان ! معنی این سخن چیست ؟ یعنی این زمان که انسان را از کودکی به پیری می رساند ،
و به تعبیر بهتر انسان را پیر و فرسوده می کند ؟ صاحبش کیست ؟ امام زمان عج است و هیچ مملوکی قدرت تاثیر در مالک خود را ندارد،
یعنی زمان در قبضه امام است چطور در او اثر می کند تا او را پیر کند!!
یا امام زمان یعنی کسی که او امام و پیشوای زمان است. زمان پشت سر او حرکت می کند .
همیشه امام جماعت افضل از ماموم باید باشد یا یک رهبر باید افضل از پیروانش باشد
اینجا زمان ماموم و پیرو امام زمان است
و بدون امام کاری نمی تواند انجام دهد تا چه رسد او را پیر کند!!!!!!
یادش به خیر وقتی می خواستیم دو چرخه سواری را یاد بگیریم ،به ما می گفتند:که
اگر می خواهی زود یاد بگیری باید به دور نگاه کنی !؟ اگر به نزدیک نگاه کنی ، تعادل تان
به هم می خورد و به زمین می خوری ! اما اگر به دور نگاه کنی تعادل ات حفظ میشه و به زمین
نمی خوری!!
الان می فهمیم که این یک قانون است که خداوند برای بشر کار گذاشته که از همان کودکی با
دوچرخه سواری یادش بگیره ! در تمام کارهای دنیا اگر نگاهمان به نزدیک باشد ، به زمین می خوریم .
ولی اگر نگاهمان به آخرت با باشد تعادلمان حفظ می شود و هرگز به زمین می خوریم !!!!!!!!!!!
من مثالی می زنم بقیه مثالها باشما ،
خلیی از افراد در محیط خانواده استرس و اضطراب از نداری و فقر دارند ، در حالی از فقر فعلی خبری
نیست بلکه احساس فقر دارند ؛خیال می کنند که عمر نوح دارند ممکن است صد سال بعد فقیر شوند!
لذا برای کسب مال و ثروت فقط به زیر میزی یا رو میزی نگاه می کنند چون نگاهشان نزدیک است ،
کاری به حلال و حرام بودنش ندارند اما بعد از چندی در خانواده با مشکل بچه ها مثل طلاق یا اعتیادو یا ...پیدا می کنه
بعد چند برابر آن صرف دادگاه و . .. می کنه، اماگر اول نگاه به آخرت داشت هرگز پول حرام را بر سر سفره نمیاره
و آن هزینه های هنگفت هم با استرس و دلهرهشان را نداشت .
در پست و مقام و ...قصه همین است .
خلاصه گویا خداوند تمام الگوهای بشر را در طبیعت قرار داده و از بشر می خوهد که آنها را کشف کند.
این قانون بر تمام قوانین زندگی سرایت و جریان دارد لطفا تامل کنیم!!!!!!!!!!
امشب میلاد با سعادت زینت عابدان است تولد آن امام عزیز را گرامی می داریم .
همان طوری که قوانین بشری دو نوع اند؛ یکی: قوانین ثابت و دیگری قوانین متغییر ، شخصیت ها
بر دو گونه اند .
1- شخصیت های متغییر که فقط مربوط به یک دوره زمانی انند که البته دارای سلسله مراتب
شخصیتی هستند. مثلا خیلی از انسانها یک زمانی محبوبترین افراد بودند اما در زمانی دیگر
افراد محبوبتری پا به عرصه ظهور گذاشتند و از رونق افتادند.
2- شخصیت های ثابت و فرا زمانی که رنگ زمان از محبوبیت آنها نکاسته، بلکه هر روز محبوبتر می شوند.
امام سجاد و سایر بزرگان دین در راس این افراد قرار دارند.
شرایط زمانی امام طوری بود که حضرت در سجاده دعا ،معارفی را به یادگار گذاشتند که امروز به صحیفه
سجادیه معروف است و به نامهای « انجیل آل محمد ص» و « زبور آل محمد ص» شناخته شده است.
صحیفه امام فقط یک راز و نیاز معمولی نیست بلکه دریایی از معارف ناب و بکر دارد که هنوز دست نخورده
باقی مانده و جز عده قلیلی از بزرگان به ساحل این دریا نرسیده اند.
به این خاطر وقتی مرحوم ایت الله مرعشی نجفی یک نسخه از این کتاب را برای طنطاوی مفتی اعظم
اسکندریه مصر فرستاد ،او در پاسخ چنین نوشت :
«این از بد بختی ماست که تا کنون بر این اثر گرانبها که از مواریث نبوت است دست
نیافته بودیم، من هر چه در آن می نگرم آن را از کلام خداوند پایینتر
واز کلام مخلوق بالاتر می یابم ».1
امام چه هنرمندانه در قالب دعا با ذکر صلوات در هر بند، هم جایگاه اهل بیت و مسئله رهبری
را معرفی می کند و هم خیلی از قوانین طبیعی و فراطبیعی را بیان فرمودند.
امروزه برای رسیدن به عمق این معارف نیاز به افراد سخت کوش و عالم همراه
با آزمایشگاه مجهز است تا این معارف به کام شیفتگان ریخته شود.
وقتی امام در برابر خداوند قرار می گیرد با جمله «الهی انا اقل الاقلین و اذل اذلین، مثقال ذره بل دونها ..
یعنی خدایا از من پست تر و حقیر تر ..در این کره زمین وجود ندارد.2 این یعنی مقام فنا که اوج عرفان است .
اما وقتی در برابر یزید قرار می گیرد می فرماید: یزید از من در کره زمین بالاتر نیست
من فرزند مکه و منا هستم ومن فرزند زمزم و....هستم .
اینچا در برابر دشمنان دین جایگاه خودرابیان می کند.
1- سیره پیشوایان ص270
2- دعای عرفه امام سجاد ع