سیستم حاکم بر زندگی دنیا بر مبنای روابط و ضوابط تنظیم شده است .
روابط مثل رابطه پدر با فرزند،با برادر و ...که نقش زیادی در تحکیم خانواده و برداشتن
مشکلات زندگی دارد. ظوابط مثل قوانین که برای تجارت و خرید وفروش و...تنظیم شده است.
در دنیا باید این دو چیز باشد و گرنه زندگی فلج خواهد شد،این دو فقط در امور
دنیا کارایی دارد ولی در آخرت هر دو خاصیت خود را از دست می دهند به تعبیر قران
«لاَ بَیْعٌ فِیهِ وَ لاَ خُلَّةٌ» 1«بیع »به تعبیر ایت الله جوادی آملی کنایه از مطلق ظوابط تجاری است .
«خله» هم کنایه از مطلق روابط اجتماعی است .نجات انسان در مشکلات دنیا یا بوسیله خله
یعنی دوست یا ظوابط یا شفاعت است که در قیامت هر سه از کار میفتند.
دوستی در دنیا دو قسم است: یک دوستی که ظاهر آن دوستی و باطن آن هم دوستی است؛
مثل ارادت به اهل بیت و علاقه مؤمنین نسبت به هم که یکدیگر را کمک میکنند.
اما یک نوع دوستیاست که ظاهر آن دوستی و باطنش دشمنی است که این مهم است .
مثل ظاهر انسان متکبر که در باطنش حقارت نهفته است !
اینها دو تا دوست در دنیا هستند، که برای یکدیگر بیجا امضا میکنند، برای یکدیگر شهادت بیجا میدهند
و برای یکدیگر کارهای حرام انجام میدهند و....میگویند چون این شخص دوست من است.
پس این «خُلّة» و دوستی، ظاهر آن دوستی و باطن آن دشمنی است؛ زیرا هر دو برای یکدیگر
خلاف شرع انجام میدهند،و قیامت ظرف ظهور باطن است، هر چه در باطن و کیس شخص است ،
در مانیتور دستگاه الهی نمایش و ظهور پیدا میکند، لذا معنی آیه «الأخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ الا المتقین
در ان روز بعضی دوستیها به دشمن یکدیگر تبدیل می شوند مگر متقین»2
به روشنی مشخص می شود .زیرا این دشمنی چیز جدیدی نیست!بلکه همان فایل مخفی عداوت بود
که در اخرت نمایش داده می شود.یعنی امضای بیجا و شهادت ناحق ؛ این دشمنی و سم بود!
که شخص به دوستش میداد .فقط متقین استثناء هستند چون در دنیا هرگز به خاطر دوستان خلاف شرع
مرتکب نمی شوند. لذا فرمود بعضیها طوری زندگی میکنند که میگویند: یَا وَیْلَتَی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَناً خَلِیلاً 3
ای کاش من چنین دوستی نمیداشتم! یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً 4
ای کاش من راه اهل بیت را میرفتم! این ای کاش! ای کاش! برای همین جهت است! اینکه برای کمک به
او خلاف شرع میکندو این شخص هم در تأیید او خلاف شرع میکند.خلاف شرع هم
در پیشگاه الهی یعنی دشمنیییییییییییییییی
این است ظاهر و باطن ، زیر و بم ، پشت و روی دوستیها که خداوند با زبان ساده؛
نتیجه تحقیقات و آزمایش های خود را رایگان برای ما می فرستد تا
در انتخاب دوستیهایمان و نوع موضوع گیری ها دقت کنیم .
1- بقره 254
2-زخرف 67
3-فرقان 27 و 28
یک از مصائب حضرت زهرا سلام الله علیها مسئله غصب فدک بود که پیامبر
ص بنا بر مسائلی به دخترش حضرت زهرا بخشید ، ولی متاسفانه خلیفه
اول بر خلاف تمام قوانین بین المللی دنیا ، آن را از حضرت زهرا س
گرفت . حضرت زهرا در برابر این رای خلاف شرع و خلاف عقل
خطبه ای خواند که به خطبه فدکیه مشهور است. هر که پیرو ان حضرت است،
باید در عمرش حداقل یکبار این خطبه را بخواند و گرنه این
انسان ، انسان یا جوان ناکام است نه آن جوان مجرد!!!.
یکی از قانون های حقوقی بین المللی که همه عقلای عالم آن را قبول دارد ، و اسلام
هم آن را تایید کرده ؛ این است که «هرکسی ادعای چیزی را از دیگری دارد،
باید بینه (شاهد) بیاورد.»
مثلا اگر کسی در خانه ای زندگی می کندهرکسی که ادعای مالکیت آن خانه را
داشته باشد، باید بینه بیاورد نه آن که در آن خانه سکونت دارد.
این قانون در همه موارد زندگی و در همه عالم چیز پذیرفته ای است .
اگر این قانون خدشه دار شود سنگ رو سنگ بند نمی شود و نظام اجتماعی به
هم خواهد ریخت . ولی متاسفانه خلیفه اول فدک که در دست حضرت زهرا س بود
و روی ان کار می کرد، غصب کرد و برعکس از خود حضرت زهرا س
بینه و شاهد می خواست !!!!!!!!!!!!!
شاهدی مثل حضرت امیر مورد قبول نمی افتد ....
این نوع مصیبت هاست که دل انسان را می سوزاند که
مظلومیت حضرت تا کجاسسسسسسسسسسسسسسست!!!!!!!!!!
همانطوری که برای کشیدن یک دایره به یک نقطه ثابتی نیاز است که تمام نقاط
اطراف دایره به طور مساوی و منظم به دور او بچرخند، در عالم هستی هم
به یک شخصیت آبرو مند و والایی نیاز است که چرخ تمام آفرینش به یمن وجود او
به گردش در آید و مخلوقات را از نعمت های مادی و معنوی الهی بهره مند کند.
این شخصیت بی نظیر بشریت کسی جز حضرت فاطمه نیست . در
روایات و دعاها این برداشت استفاده می شود مثلا در دعا داریم :
" اللهم صل علی فاطمة وأبیها وبعلها وبنیها والسرّ المستودع فیها
بعدد ما أحاط به علمک "
صرف نظر از ثواب زیادی که برای گوینده این دعا وارد شده ، در این دعا حضرت
زهرا کانون و نقطه ثابت توجه حق است که پیامبر ص و شوهرش و بچه هایش دور او
می چرخند ، و سر و راز الهی در وجود حضرت زهرا مخفی است زیرا ضمیر «ها» مونث و مفرد بیان
شده است .این راز و سر مخفی ان چنان عظمت دارد که بشر هنوز به کشف ان پی نبرده اند و
یک چیز خصوصی بین خداوند و این خاندان است . هرچند در حد احتمال چیزی هایی از زبان علماء نقل شده
که ممکن است ان راز مخفی ،امام زمان باشد که از وجود حضرت زهرا نشات گرفته و جهان را
پر از عدل و داد می کند، یا احتمال کوثر یا اسم اعظم و.... ولی همه بیان مصداق و احتمال اند.
و حدیث لولاک1 هم به نوع دیگر به این امر اشاره دارد. اما نکته مهم در این حدیث این است که
حدیث نمی خواهد برتری حضرت زهرا را بر پیامبر مکرم اسلام و مولا علی ع بیان کند بلکه ادامه راه
پیامبر ص از طریق ولایت و امامتی است که از طریق حضرت زهرا س ادامه می یابد. اگر آن
حضرت در جهان خلقت نبود رسالت هم ابتر و ناقص باقی می ماند.!!!!
پس هرچه بر این کانون قدرت الهی توجه کنیم باز حق مطلب ادا نشده است .
1-"لولاک، لما خلفت الافلاک؛ و لولا علی، لما خلقتک؛ و لولا فاطمة، لما خلقتکما"
ای پیامبر، اگر تو نبودی، آسمانها را خلق نمیکردم؛
و اگر علی نبود، تو را؛
و اگر فاطمه نبود، هر دوی شما را!
(عوالم، ج11، ص25)
هر انسانی یک شناسنامه طبیعی و عادی دارد که نام و تاریخ تولد و ...در آن درج شده است .
کابرد این شناسنامه فقط در حد شناسایی کارهای جزیی و اجتماعی است . اما شناسنامه واقعی
انسان همان هویت واقعی اشخاص است که امروز بوسیله آن در پیشگاه خداوند و فرشتگان ،
شناخته می شوند و در آخرت در برابر جمیع خلایق بوسیله ان شناخته می شود. در قرآن و
روایات شمه ای از شناسایی افراد مجرم در قیامت آمده که بعضی به صورت خوک و....
شناخته می شوند.
حضرت زهرا سلام الله علیها یک شناسنامه عادی دارد که همه مسلمانان ان را می داند و می شناسند.
اما یک شناسنامه واقعی و حقیقی دارد که بشریت از شناخت آن عاجزند آگر شمه ای از ان را می شناختند،
نه به او بی احترامی می کردند و نه خانه اش را به اتش می کشیدند.
قرآن مجید یک برگه ای را از این شناسنامه برای دوستان ان حضرت در سوره کوثر بیان فرمودند ،
تا دوستان ان حضرت آدرس را اشتباه نگیرند و در این جهان پر ماجرا دچار بی الگویی و...نشوند.
خداوند در این سوره مستقیم رسول اکرم و غیر مستقیم بقیه امت را مخاطب قرار می دهد و
می فرماید: ما به تو کوثر دادیم .کوثر به معنی خیر کثیر یعنی دختری به تو عنایت کردیم که در
خوبی و خیر بودن در حد و مقام توست ، پاره تن توست و...هر مقام و منزلتی تو داری او هم دارد.
اگر بی حرمتی تو حرام است بی حرمتی او هم حرام است .اگر دست بی وضو روی اسم تو اشکال
شرعی دارد ، نام او هم همین حکم را دارد و....
پدر این چیز ها را می داند و خداوند از باب مثل که به در می گوید تا دیوار بشنود ... می فرماید!!!
ولی متاسفانه عده ای گوش شنوا نداشتند ، که خداوندنتیجه این بی ادبی ها ار در قالب ابتر بیان کرد.
در یک بیان کوتاه دیگر ؛ وظیفه پدر و دوستانش را مشخص می کند که شکرگذار این نعمت باشند
هم شکر زبانی و هم شکر عملی (نماز و قزبانی) ،اگر دوستان و پیروانش حرمت او را نگه دارند ،
داری مادر واقعی خواهند شد و در روزقیامت مانند برده های آهن ما را جذب و نجات خواهد داد .
زیرا انسانها با انکه میلیاردها مادر عادی و طبیعی دارند ،ولی در آفرینش فقط یک مادر معنوی و حقیقی وجود دارد ،
آنهم وجو حضرت زهراست.خداوند یک شرایطی برایش تدارک دیده که مفت و مجانی هرکسی را به فرزندی قبول نکند،
یک شرایط و ویژگی خاصی لازم دارد . لذا اولین کسی که او را به عنوان مادر واقعی خود
انتخاب کرد ،نبی مکرم اسلام بود که فرمود: ام ابیها مادر پدرش !!! نه فقط حرف عاطفی باشد بلکه واقعی بود.
امشب شب شهادتش است ضمن تسلیت شهادتش ، یک صلواتی هم برای مادر واقعی مان بفرستید.
مشکلات ظاهرشان تلخ ولی باطن انها خوشمزه است. بستگی به نگاه ما دارد.
خداوند مشکلات را موضوع کارما قرار داده نه مانع کار،
مریضی برای یک پزشک موضوع کارش است نه مانع کار
و هرگز ازآن نمی ترسد بلکه روی ان کار می کند وبه نتایج
بهتری دست می یابد. مشکلات کوهنوردی برای یک کوهنورد
موضوع کارش است نه مانع کارش . موجهای دریا برای شناگر موضوع
کارش است ، باید روی انها کار کند تا لذت شناگری را بچشد.
هر مشکلی یک چیز گرانبهایی در لایه های درونی خود مخفی
کرده ، مجانی ان را به ما نمی دهد ، باید با مشکل به دستش اورد.
مشکلات معنوی هم موضوع کار کسی است که می خواهد کار معنوی انجام دهد.
عارف شدن و به خدا رسیدن هم مشکل و هزینه دارد باید چوب
سختی بر این جسم نواخته شود تا به لذت معنوی برسید . یعنی
موضوع کار یک عارف و سالک ، گام به گام با حوصله
بر گرده مشکلات قدم بگذارد و بالا برود.تا از حالی به حالی و از مقامی
به مقامی و یا مقامات معنوی برسد.
حضرت علی(ع) میفرماید :
« خداوند همواره بندگان خود را به انواع شداید و مشکلات مواجه می کند و
اقسام کوششها و مجاهدتها را پیش پای آنها میگذارد، تکالیفی گوناگون برخلاف
طبع آنها مقرر می دارد تا غرور و تکبر از دلشان بیرون رود، نفوسشان به عبودیت
خدا رام گردد و این وسیله ای است برای اینکه درهای فضل و رحمت پروردگار
به روی آنها گشوده شود.1
پس هرمشکلی داشتیم روی آن کار کنیم که چرا به وجود آمده و قرار است ما
بوسیله او به کجا برسیم .با این دیدگاه از هیچ مشکلی نمی ترسیم .
به عبارت دیگر از مشکلات ناخواده به گرمی پذیرایی می کنیم
ولی هرگز درخواست و آرزوی مشکل نمی کنیم.!!!
1. محمددشتی، ترجمه نهج البلاغه، خطبه 192