در بحث حوادث بعد از رحلت پیامبر اسلام و غصب خلافت و فدک از سوی
غاصبان خلافت ، می توان به مستندات زیادی استناد کرد هم در رد و برائت از
آن دو ، هم در اثبات و حب حضرت ؛ در این چند سطر یکی از رفتار حضرت زهرا سلام الله
علیها بر ناحق بودن و خشم حضرت زهرا از آن دو ، جواب سلام آنها را ندادن است.
جریان از این قرار است غاصبان خلافت دو بار به خانه حضرت زهرا آمدند ؛ یک بار بدون
اجازه که می خواستند از امام علی علیه السلام بیعت بگیرند و حضرت قبول نکرد و با زور به
خانه حضرت هجوم بردند و حضرت زهرا که پشت در بود کتک زدند و بچه اش را سقط کردند!!!
و دومین بار زمانی بود که بر مسند خلافت تکیه زده و برای تثبیت خلافت خود و عوام فریبی مردم،
در لحظات آخر عمر حضرت زهرا آمدند اما این بار می خواستند محترمانه وارد خانه شوند که اجازه ورود
خواستند ولی حضرت زهرا اجازه ورود ندادند ، متوسل به حضرت علی ع شدند و حضرت زهرا به خاطر
امام اجازه فرمودند و جمله تاریخی خود که نهایت احترام به جایگاه شوهر است رابیان کردند:
خانه خانه توست و من هم کنیز توام !!!!!!!
وقتی ابوبکر و عمر وارد شدند سلام کردند و حضرت جواب آنها را نداد و از آنها روی برگردان!!!!!!!!!
سلام کردن مسلمان مستحب است و جواب آن هم واجب ! اگر کسی جواب ندهد مرتکب کار حرامی
شده است.چرا حضرت جواب نداد یا حضرت نعوذبالله کار حرام مرتکب شده که با عصمت آن حضرت سازگار
نیست ، چون عصمت یعنی مصون از گناه و اشتباه !!!! پس نه اشتباهی در کار بوده و نه کار حرامی بلکه
یک نقطه مبهم دیگری داشته که آن اهمیت دارد و آن جواب سلام چند طایفه از شرعی واجب نیست ؛
کفار (بخصوص کفار حربی) ، یهود ، نصارا و...
نتیجه اینکه علت جواب ندادن حضرت این است آنها را مسلمان به حساب نمی آورد چه برسد به اینکه
جانیشن پیامبر مکرم اسلام شوند و خود را خلیفه مسلمین بدانند!!!!!
انطلق بنا إلى فاطمة فأنا قد أغضبناها فانطلقا جمیعا فاستأذنا على فاطمة فلم تأذن لهما فأتیا علیا فکلماه
فأدخلهما علیها فلما قعدعندها حولت وجهها إلى الحائط فسلما علیها فلم ترد علیهما السلام فتکلم أبو بکر
فقال یا حبیبة رسول الله والله إن قرابة رسول الله أحب إلی من قرابتی وإنک لأحب إلى من عائشة ابنتی
ولوددت یوم مات أبوک أنی مت ولا أبقى بعده أفترانی أعرفک وأعرف فضلک وشرفک....1
1-الدینوری، ابومحمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفاى276هـ)، الإمامة والسیاسة، ج 1، ص 8 – 17 ،
تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1418هـ - 1997م.
با توجه به اینکه شرح های زیادی درباره خطبه فدکیه حضرت زهرا نوشته شده و
هر کدام از بزرگان از زوایای گوناگون به بررسی معارف این خطبه پرداختند ولی هنوز
معارفی ناب و کم نظیری در این خطبه هست که عقل بشر از درک آن عاجز است .
یک نکته کاربردی که در این خطبه قابل استفاده است و به درد مبلغان و کسانی که
سمت رسمی دفاع از دین و پاسخ به شهبات دینی دارند، روش ایراد این سخنرانی است.
چیزی که امروزه به روش سخنرانی و فن مناظره در مجامع علمی رونق دارد.
حضرت در این خطبه به روش نو و ابتکاری دست زده که برای ما بسیار اهمیت دارد، آن هم تمام
سخنان عمیق خود را مستند به آیات الهی می کند که در فن سخنرانی و مناظره آستفاده از
مقبولات و مشهورات طرف مقابل است.
چون کسانی که در مقابل حضرت صف آرایی کرده و حق وی را پایمال کرده اند ،برای عوام فریبی،
خود را جانشین رسول الله می دانند و روزانه با آیات الهی سر و کار دارند .
حضرت در این خطبه به حدود 20 آیه استناد می کند تا راه فرار از واقعیتها را بر آنهاببندد .
این روش بعدا توسط حضرت امیر گسترش پیدا کرد و در نهج البلاغه حدود 1400 آیه از آیات قرآن
مورد استناد سخنان آن حضرت قرار گرفت .
به هر حال هرکسی پرچم دین را بر می دارد باید محور بحث او آیات الهی باشد و بقیه فنون باید در ذیل آیات
تعریف شود تا ماندگار و موثر باشد. چه بسا بعضی از سخنرانی ها از آیات الهی خالی است و به جای آن
از خواب و امثال آن استفاده می شود که نه تنها به پیشرفت دینی مردم کمک نمی کند بلکه بر عوام زدگی
و جهالت مردم میافزاید!!!!!!!!!
صحنه زندگی دارای خطرات گوناگونی است که از درون و برون انسان را محاصره کرده اند،
اگر انسان جاهای خطر خیز و پر بلا را بشناسد و از طرفی هم راه فرار را بداند، تلافات کمتری
می بیند و از آسیبها و ضررهای جانسوز داخلی و خارجی در امان خواهد بود.
خداوند با صدای بلند و رسادر قرآن مجید، نقاط پر خطر را نشان داده و هم هشدار لازم را داده که
با سرعت از آن مناطق فرار کنید و خودش با تمام وجود به استقبال فرایان می آید و از آنها پذیرایی می کند.
این نقاط بلا خیز گاهی درونی هستند مثل عجب ، حسد و...مثلا کسی چند سالی درس خوانده و مدرکی
و این علم ناچیز را به خود نسبت می دهد و مداوم «من ،من »می کند که این یک راهزن درونی است و
گاهی باعث تحقیر دیگران ، عجب و...می شود وگاهی خطر بیرونی است مثل رشوه ، نگاه به نامحرم ،
است که ایمان و عقاید انسان را غارت می کنند لذا باید به طرف خداوندفرار کرد تا از این عوامل
خطر ساز نجات پیدا کرد لذا فرمود:ففروا إلى الله إننی لکم منه نذیر مبین 1
چون غیر از سلطنت خداوند جایی برای فرار نیست لذا حضرت علی ع در دعای کمیل می فرماید:
و لا یمکن الفرار من حکومتک
اگر به طرف خداوند فرار گردیم خداوند چندین قدم با سرعت به استقبال ما می آید و ما راپناه می دهد2
اگر نافرمانی کردیم به طرف دیگر رفتیم باز ما را می خواند و می فرماید: این تذهبون (کجا می روید؟) 3
حضرت جوادی آملی در این باره می فرماید:
این «فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ» برای کسی است که «فَفِرُّوا إِلَی اللَّهِ» را امتثال نکرده است اگربه این طرف با
سرعت نیامده میگویند به طرف دیگر چه با سرعت چه با کُندی بروی، کجا میخواهی بروی؟ یا به
طرف خطر میروی، یا به طرف چیزی که «لا ینفع و لا یضر» است».4
حالا که خداوند بهترین جا برای فرار است ، این خداوند کجاست ؟ آیه می فرماید: فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ
سراسر عالم آیه الهی است از درون از رگ گردن به ما نزدیکتر و از برون هم همه آیات الهی و سرباز آماده
باش اویند ،تا احساس خطری کردیم با حضور قلب خداوند را صدا بزنیم بگویم: یاالله یا قبل از احساس
خطر ذکر پیشگیرانه « اعوذبالله من الشیطان الرجیم» را بگویم و در عمل هم به آن پایبند باشم رفع
خطر حتمی است.
1-ذاریات ، 50
2-مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها
3-تکویر ، 26
4-http://www.eshia.ir/feqh/archive/text/javadi/tafsir/95/951104/
5-
سوپرایز (suprise) :در اصل یک کلمه انگلیسی به معنی شگفت زده کردن،
متعجب شدن و غافلگیری است، چند سالیه که وارد ادبیات عامیانه
ما هم شده است. اصطلاحا زمانی بکار می رود که پیامی غالبا همراه با
هیجان مثبت که به طرف مقابل القا شود.
یک از بهترین و زیباترین نمونه سواپرازها برای بهترین شخص انقلابی یعنی مقام معظم
رهبری است زمانی که صدای انقلابیون را از رادیو می شنود که جریان را از زبان معظم له
بشنوید:
«...مشکلات هنوز در نهایت شدت وجود داشت و هنوز هیچ کار انجام نشده بود
اینها به فکر باج خواهی و باجگیری بودند. توی یک کارخانه ای راه افتاده بودند،
تحریکات درست کرده بودند و اینها، ما رفتیم آن جا که یک مقداری سر و سامان بدهیم.
در مراجعت بود که رادیو اعلان کرد که صدای انقلاب اسلامی. من ماشین را نگه داشتم
آمدم پائین روی زمین افتادم و سجده کردم.
یعنی اینقدر برای ما غیر قابل تصور و غیر قابل باور بود. هر لحظه ای از آن لحظات یک
مسأله داشت،به طوری که اگر من بخواهم خاطرات ذهنی خودم را در آن مثلاً بیست روزِ
حول و حوش انقلاب بیان کنم یقیناً نمی توانم همه ی آن چه را که در ذهن و زندگی آن
روزِ ما می گذشت را بیان کنم.»1
آری خدا می داند در آن لحظه حساس آن صدای غافلگیرانه و عجیب با دل آقا چه کرده که سختی های
دوران مبارزه را به شیرینی غیر قابل وصف تبدیل و چه عجیب ایشان در مقابل این صحنه سر به سجده
الهی می گذارد و از خداوند تشکر می کند .
ان شاء الله روزی هم صدای« انا بقیه الله» امام زمان عج از مکه بلند شود تا منتظران آن
حضرت همگی در هر کجای عالم باشند سر به سجده بگذارند و سختی دوران غیبت و دوری
از مولا به شیرینی تبدیل وجشششششششن باشکوهی بگیریم.
به امید آن روز و سلامتی رهبرمان صلوات
ترامپ رئیس جمهور جدیدآمریکا در یک اقدام عجیب دست به تعلیق مهاجرت و عدم ویزا برای
بعضی از کشور های اسلامی از جمله ایران و برای کنترل مهاجرت دستور کشیدن دیوار زده است.
ما این اقدام ترامپ را به فال نیک می گیریم و آن را مصداق ضرب المثل معروف «عدو شود سبب
خیر، اگر خدا خواهد»می دانیم . زیرا لطف خداوند از یک طرف و حماقت دشمن از طرف دیگر باعث
می شود که این قضیه به نفع ما تمام شود .زیرا خداوند در قرآن می فرماید :
«وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ یتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ فَآواکُمْ وَ أَیدَکُمْ بِنَصْرِهِ...؛
به خاطر بیاورید هنگامی که شما گروهی کوچک و اندک و ضعیف، در روی زمین بودید،
آن چنان که میترسیدید مردم شما را بربایند، ولی خدا شما را پناه داد و یاری کرد...»
این اقدام ترامپ در کوتاه مدت و بلند مدت این آثار مثبت را برای ما به همراه دارد:
1- باعث وحدت ملی ما و نفرت بیشتر از سران استکبار بخصوص آمریکادر داخل کشور خواهد شد.
2- ممنوعیت مهاجرت به آمریکا، برای مسلمانان از نظر اخلاقی باعث دوری از «شیطان بزرگ» و
وسوسه های او خواهد شد و باعث تقویت ایمان دینی می شود.
3- بر ملا شدن ضعف و ترس درونی کشور آمریکا برای اکثریت مردم دنیا و زیر سوال رفتن هیبت پوشالی آنها
4- نکته آخر: در مدت نه چندان دور باعث فرو پاشی آمریکا شده که الان صدای شکستن استخوان آن به گوش
می رسد که اولین صدای آن از ایالت کالیفرنیا بلند شده است.
1-[نفال ،آیه 46]
محل نزاع اصطلاحی است که علماء در تحریر بحث ها بکار می برند و آن یعنی
محل بحث باید مشخص باشد و اموری که ربطی به بحث ندارد ،خوداری شود تا موضوع
به طور شفاف تبین شود.
محل نزاع امام با شاه در یک جمله حلاصه می شد ، آن نحوه اداره کشور بود .
چون ماهیت این دو دیدگاه با هم ضد و در واقع مخالف هم بود، نمی توانستند
با هم کنار بیایند.
امام ره قائل به ولایت فقیه بود که در خط و جناح امامت است یعنى پیشوایی
معنوى و پیوند عاطفى و اعتقادى با مردم. اما شاه مجری حکومت سلطنتی بود؛
یعنى حکومت با زور ، قدرت و فریب؛ بدون هیچگونه پیوند معنوى و عاطفى و ایمانى.
این دو، درست نقطه مقابل همند . امامت، حرکتى در میان امت، براى امت است اما
سلطنت؛یعنى یک سلطه مقتدرانه علیه مصالح مردم و براى طبقات خاص ، براى
ثروت اندوزى و براى شهوترانى گروه حاکم.
ولایت فقیه ازنظر اعتقادی و عملی نزدیک ترین نوع حکومت به امامت و ولایت ائمه
است . در ولایت ائمه «عصمت» شرط لازم است ولی در ولایت فقیه شرط لازم
« عدالت» است .
ظاهرانقلاب امام علیه شاه پهلوی است که دست نشانده امریکاست ،
اما در باطن، یک قیام براى ارزشهاىاسلامى ، معرفت ، عزت و
اینکه مردم از فساد ، پستى و جهالت نجات پیدا کنند.
حضرت امام ره این اصل مترقی اسلام را از حوزه و کتابخانه ها
بیرون کشاند و آن را وارداجتماع کرد و در معرض چشم جهانیان گذاشت
هر چند هم هزینه زیادی متحمل شد. با اینکه کشور ما سالها اسلامی بود ولی
هرگز فقها مجری احکام و حکومت نبودند و عملا قوه مجریه به دست
سلاطین بوده حتی در دوره مشروطیت .
امام ره با صدای بلند فریاد زد که :«مجموعه قانون برای اصلاح
جامعه کافی نیست.برای اینکه قانون مایه اصلاح و سعادت بشر
شود به قوه اجرائیه و مجریه احتیاج دارد»1
.-->
جذر و ریشه همه فعالیت های انسان بر اساس دوست داشتن یا دوست نداشتن است.
اگر کسی را دوست بداریم به حرف او گوش می دهیم و سعی می کنیم در عمل هم با
او مقابله جدی نداشته باشیم و اگر بغض کسی را دل داشته باشیم نه تنها به حرف او گوش
نمی دهیم بلکه در صدد نابودی آن بر می آیم . قرآن به اشاره به این حب و بغض درونی
به مومنین می فرماید:
أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم (فتح 29)
اما درباره علت دشمنی با آمریکا اول خداوند یک قانون و کبری کلی مطرح می کند و می فرماید:
"یـایـها الذین امنوا لا تتخذوا عدوى و عدوکم اولیاء تلقون الیـهـم بـالمـودة و قـد کـفـروا بـمـا جـاءکـم
مـن الحـق...
بعد مصداق بارز این دشمنی را در قرآن بیان می کند و به عبارتی صغری منطقی را این طور بیان می کند:
"إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا»؛ البتّه شیطان دشمن شما است، پس او را دشمن بدانید."2
اگر شیطان صفتی است برای هر چیزی که انسان را اغوا کند و در راس آنها ابلیس قرار داده است و کار او فقط در
وسوسه و فریب است اما آمریکا از طرف امام ره شیطان بزرگ نام گزاری شده چون علاوه بر گمراهی و فریب
کشتار و تحریم هم می کند.
1- ممتحنه آیه 1
2- فاطر، 6.
عید یعنی بازگشت به هویت اصیل انسانی ، بازگشت به عزت دینی و سربلندی ملی،
عید به هر بهانه و مناسبت که باشد در درون خود شادی و سرور به همراه دارد .
ملتی که بیشتر عمر خود را در تحقیر و ذلت سپری کرده است ، وقتی در فضای عزت و معنویت
نفس می کشد جا دارد با صدای بلند بر بالای خانه تکبیر گوید و عید سالانه انقلاب خود
را جشن بگیرد.
همان طوری که اعیاد چه اسلامی و چه ملی، یک آداب و رسومی دارند، این عید هم آداب
و تشریفات خاص خود را دارد . لباس نو ی آن پرچم جمهوری اسلامی در دست مردم است ،
دید و بازدیدش در خیابانها و در راهپیمایی هاست ، تبریک و خوش آمدگویی اش تکبیر و مرگ
بر آمریکا و شعار های انقلابی است.
آداب دیگری هم می شود از اعیاد اسلامی استفاده کرد و آن غسل مستحب است که اگر
این انقلاب قبل از ولادت ائمه بود ، هیچ بعید نبود که سفارش غسل را بفرمایند!!! همان طوری که
برای عید نوروز این توصیه را کردند و روزه مستحبی را هم تاکید کردند .
چرا این عید هم فرزند اسلام است که در بهمن 57 متولد شد و امروز دارد رشد و شکوفایی خود را طی
می کند ،به دلیل مردم هر ساله در این جشن تولد هرچه باشکوه تر شرکت می کنند و پیام های آن را
به گوش جهانیان و نامحرمان می رسانند.
بنابراین این روز روز عزتتتتتتتتتتتتتت ملی و پایان حقارت هاست . به تعبیر مقام معظم رهبری :
حادثه بیستودوم بهمن و پیروزی انقلاب، پایان تحقیر ملت ایران بود. 1380/11/21
از زمانی که مردم ایران به رهبری حضرت امام ره یک حرف بزرگی بیان کردند و آن
اینکه ایران و ایرانی نمی خواهد زیر بار حاکمیت بیگانگان برود ، فقط حاکمیت دین و
اسلام را می خواهد ، آثار تلخ و شیرین این حرف را با جان دل خرید و تا به حال ملزم
به پرداخت عوارض آن شده است . درست مثل استفاده از دارو که عوارضی برای انسان دارد
درمان و معالجه استقلال کشور هم این پیامد و عوارض را داشته و دارد!!
آثار تلخ و دردناکی مثل: جنگ هشت ساله که بر این ملت تحمیل شد، تحریم اقتصادی و سیاسی ،
فشار سنگین تبلیغاتی در سطح وسیع جهانی و....با توجه بر اینکه در تمام کشورهای دنیا تسلط و نفوذ
دارند ، توانسته اند برای مردم ایران مشکلات و دردسری هایی درست کنند و زهر خود را به کام مردم
ایران بریزد که این نامردیها ادامه دارد، فقط به خاطر اینکه مردم ایران نمی خواهند گوش به فرمان آنها باشند.
اما از طرفی دیگر دستاوردهای شیرین و دلپذیری به دست آورده است که فهرست وار به چند نمونه
اشاره می شود:
در بحت حاکمیت این کشور بر اساس نظام ولایت فقیه اداره می شود که این شیوه حکومتی در
دنیا هم مدرن است و هم بدون آفت ، در تمام دنیا سران بعد از ریاست به دادگاه احضار یا با کلوله باری
از مفاسد از صحنه خارج می شوند درحالی که در این نظام هنوز نه از دوست و نه از دشمن ، ذره ای از
حب به دنیا یا تجمل گرایی و فساد در سطح جهان از امام و رهبری مخابره نشده و نخواهد شد .
از طرفی دیگر اگر در طاغوت مردم را تحقیر می کرند و اجازه دخالت در امور را نمی دادند و سعی
می کردند مردم عوام و درجهل و غفلت نگه دارند اما مردم به برکت انقلاب از نظر ارتقای مشارکت
سیاسی و آگاهیهای مردم زبان زد عام و خاص شدند ، طوری که در امور سیاسی هر کدام خودشان
را یک تئورسین سیاسی می دانند و در تمام امور نظر می دهند و برنامه دولتها و مجالس و... را نقد می کنند.
از نظر سیاست خارجی: انقلاب پنجه در پنجه استکبار انداخته و با جدیت تمام امریکا این غول استمارگر را
در سطح دنیا تحقیر کرده و او رابا لقب «شیطان بزرگ »در دنیا معرفی می کند و پرچم او را به آتش می کشد،
چیزی که در ذهن هیچ کس چه سیاسیون حرفه ای و چه غیره خطور نمی کرد که یک روز آمریکا در سطح دنیا ؛
هر راهپیمایی با شعار مرگ بر حکام آمریکا ختم شود.
از نظر علمی و دستاوردهای نظامی و ....هم حرف های نگفته زیاد است.
البته آسیب هایی هم وجود دارد که فعلا جای گفتن آنها نیست.
یکی از بهترین راه بیان مطالب و حقایق ، استفاده از مثل و تمثیل است . یکی از این مثل ها
که به درد امروز و ایام دهه فجر می خورد ، داستان طوطی و بازرگان در مثنوی مولوی است.
خلاصه داستان از این قرار است که«بازرگانی قصد تجارت به هندوستان داشت و پیش از رفتن،
به هر یک از اهالی گفت: چه ارمغانی دوست دارند که از آنجا برایشان بیاورد. از طوطی هم
پرسید. طوطی محبوس، گفت وقتی به آنجا رسیدی و طوطیان را دیدی، سلام مرا به آنها
برسان و از حال من به آنها بگو. خواست که از آنها دادخواهی کند و راه چاره بجوید. گفت:
به آنها بگو روا نیست که من در قفس باشم و شما در چمنزار.
بازرگان به هندوستان رفت و در آنجا تعدادی طوطی دید و پیام طوطی را به آنها رساند.
یکی از آن طوطیان لرزید و افتاد و نفسش بند آمد و مرد. خواجه از گفتن آن حرف پشیمان شد.
وقتی به منزل بازگشت تحفه هر کسی را بدو داد و طوطی گفت: تحفه من چه شد؟ بازرگان گفت:
ای کاش پیامت را نرسانده بودم و از آنچه رخ داد به طوطی گفت.
وقتی حرف بازرگان به پایان رسید، طوطی نیز خودش را انداخت و چنان نمود که مرده است.
بازرگان بلند شد و بی تاب گردید و آه و فغان او به آسمان بلند شد. طوطی را از قفس بیرون
آورد و به دور انداخت و همین موقع بود که طوطی بلند شد و پرواز کرد و از قفس نجات یافت.
در آنجا راز رها شدنش را به بازرگان چنین گفت که من بواسطه صدای و حرکات زیبایم در زندان بودم و
با وانمودی به مرگ آن زیبایی ها، از زندان زیبایی های خودم رها شدم.
برداشتی که ما از این داستان در رابطه با انقلاب می توانیم داشته باشیم این است که
کشور ما در زمان طاغوت ، از شاه تا مردم عادی در قفس ظلم و ستم استکبار آمریکا اسیر بودند!!!
مردم اسیر و دربند شاه ، و دچار فساد سران بود و شاه اسیر و دست نشانده آن سوی مرزها بود!!!
دین در دست آنها اسیر و گرفتار بود نه از استقلال کشور خبری بود! و نه از آزادی مردم و حتی ارزشهای
دینی مورد تمسخر قرار می گرفتند!!!
در این فضا و جو کشور همه از دست رژیم خسته و ناراحت بودند ولی جرات سرنگونی و...را نداشتند!
تا این امام خمینی ره عملا راه را به مردم نشان داد که با حرف زدن و دل نگرانی نمی شود رهایی پیدا کرد ؛
باید از جان دست شست یعنی- بمیر تا زنده شوی - باید رفتن به زندان و تعبید و حتی شهادت را با جان خرید
تا نجات حتمی به دست آورد . درسی که از جدش امام حسین علیه السلام آموخته بود؛ زیرا شرایط همان
شرایط بود و زندگی همان ، اسلام هم همان بود باید فرهنگ شهادت طلبی را زنده می کرد.
این درس بزرگ را عملا به ما نشان داد؛ یعنی هر وقت خواستید از زیر ظلم و اسارت استکبار نجات پیدا کنید،
باید روحیه ایثار و از خودگذشتگی در بین شما باشد و گرنه دشمن از در بیرون کنی از پنجره وارد می شود..
خلاصه مطلب اگر امام این حرف های خوب را می زد و عملا خودش تعبید و از خودگذشتگی نمی کرد،
ملت را از اسارت طاغوت نجات نمی داد امروز هم برای بقائ انقلاب باید عملا فرهنگ شهادت و ایثار و....
در کشور زنده شود.