در نظام اقتصادی وقتی از سرمایه سخن به میان می آید، ذهن ها متوجه
بنگاه های اقتصادی مثل بانک ها و ... می شود که پول را نگه و سود را به مشتری
با فرمول های خاص بر می گرداند.
اما در مسیر زندگی یک نوع سرمایه هایی وجود دارد که قیمتی تر و باارزش تر از
پول است ، اما متاسفانه یک بار مصرف و زود گذر هستند ! اگر استفاده کردیم
سود کلان را به حساب خود واریز کردیم و اگر دیر بجنبیم هرگز به دست نمی آیند!!!
طبق این بیان می توان گفت که سرمایه گذاری دو نوع اند:
ا- سرمایه گذاری که می توان آن را حبس و ذخیره کرد و در فرصت مناسب از آن استفاده کرد.
مثلا چند سکه را چه در بانک ، چه در گاو صندوق ویا در خاک دفن و نگه داری کرد و بعد از 20 سال
می توان از آن استفاده کرد.
2- سرمایه گذاری یک بار مصرف که اگر استفاده نکردیم پریده؛ مانند دوره جوانی وقتی گذشت با
فروختن همه دارییها هم قابل خرید نیست.
بطور کلی هر چه قید زمان و تاریخ مصرف داشته باشد قابل نگه داری و حبس نیست، باید در همان زمان از آن استفاده کرد.
مثلا در چند روز دیگر ماه رجب با آن خصوصیت ویژه از راه می رسد و خداوند یک فرشته را مامور جار زدن کرده که
به مردم بگوید: اگر گناه کردید باب توبه باز شده و.....
اگر کسی استفاده نکرد و لیله الرقاب را به بطالت گذرانید ،دیگر تا سال آینده باید منظر بماند اگر عمر باشد....
به هر حال این سرمایه گرانسگ در دست ماست نحو صرف کردنش هم به ما بستگی دارد.
اگر به یادگیری علم نیاز داریم تا حافظه ها یاری می کنند بجنیم !
اگر در عبادت کوتاهی کردیم و نماز یا روزه قضا داریم تا زمان در دستمان است !
و ....
لذا قرآن مجید از زبان کسانی که این سرمایه های مهم و قیمتی را از دست دادند و با دست خالی به آخرت سفر کردند
با سرافکندگی تقاضا می کنند و می گویند:رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُون 12 سجده
ولی افسوس که برگشت به دنیا عقب گرد ندارد.!!!
حضرت آیت الله مظاهری از مرحوم آیت الله بهجت نقل می کند: که ایشان می فرماید :
یک زمانی حضرت عیسی علیه السلام می خواست که شیطان را با خداوند آشتی دهد
تا یک کار اساسی در کارنامه خود ثبت کند. نزد خداوند رفت و پیشنهاد خود را مطرح کرد،
معلوم است که خداوند قبول می کند مشروط به اینکه شیطان توبه کند و غلط کردن را بگوید،
اما وقتی نزد شیطان رفت و پیشنهاد خود را مطرح کرد ، شیطان با پرویی گفت : که خداوند باید
از من عذر خواهی کند!!!!!!!!!! و همچنان بر دنده لج خود ماند.1
امان از لجاجت
در خانه زن و مرد به خاطر آن حاضرند طلاق بگیرند و دست از لجاجت بر ندارند!!!!!!!!!
درمحیط علمی به خاطر آن بر افکار غلط و جهالت خود می ایستند!!!!!!!
در محیط سیاسی به خاطر آن طرف مقابل را با بدترین القاب از میدان بیرون می کنند!!!!!!
در انتخاب یک شغل نا موفق اند ولی حاضر نیستندکه اعتراف کنند و از دیگران کمک بگیرند
بلکه شانس را هزینه می کنند که بد شناسی آوردیم!
و.....
اگر ما باور کنیم که دشمن قدر و قهاری داریم و دشمنی اش آشکار است.
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ1
و قسم یاد کرده ما را گمراه کند و تا رسیدن به این هدف ما را رها نمی کند،
باید از ابزار ها و سلاح های هلاکت کننده او آشنا شویم و در برابر تک او پاتک مناسب داشته باشیم .
این از اصول ابتدایی جنگ و درگیری با دشمن است که بدانیم طرف مقابل از چه نوع اسلحه ای
استفاده می کند ؟ آیا با موشک و تفنگ و...به میدان آمده ؟ یا با قلم و علم
و تکنولوژی مدرن برای سست کردن اعتقادات و ایمان ما وارد معرکه شده است؟
لذا خداوند هم به ما فرموده وقتی از سلاح او آگاه شدید؟! متناسب با او خود را مجهز کنید.!
«وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة»2
چند نمونه از سلاح های شیطان را معرفی می کنیم :
1-وسوسه : با صدای آهسته مردم را از اهداف عالی خود نا امید و دلسرد می کند.!
ابزار قدیمی و بسیار کار آمد با برد کافی در حوزه فردی و گروهی مثل احزاب و جناح های سیاسی ..
فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ.....3
2-تزیین و زینت دادن کارهای زشت
شیطان پدر روانشاسی انحرافی است زیرا تمام دانشمندان و حتی انبیاء بزرگ را درک و از هر کدام
زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ4
رشوه با عنوان رشوه تزیین می کند و کار نا مشروع را بنام جوانی کردن و ...
3- اختلاف افکنی
از خانواده گرفته تا محیط کسب و کار تا جناح های سیاسی ....
اولین خون ریزی هم از این نوع سلاح استفاده شده و با دست قابیل علیه برادرش قابیل
إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَیَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ ? فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ5
4- وعده فقر و امر به فحشا
چه بسا انسان هایی که به خاطر این وعده شیطان از چه خدمت هایی خود را محروم کرده و همان مال
را در جایی صرف کردند که هیچ مشکلی از خود و دیگری را حل نکرده است!
ویا چه کسانی که به خاطر ترس از دست دادن مال ، خود را از زیارت ائمه و... محروم کرده و چه....
الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاء6
روش تست این ابزار
اگر جایی که جای کمک به مستمندان جامعه بود و ندایی از درون ما را نهی کرد بدانیم خود شیطان است
اگر کمک کردیم او را وادار به عقب نشینی کردیم و گر نه ما تیر خوردیم..
2-انفال60
3-طه120
4-نحل63
5-مائده91
6-بقره 268
یکی از قدیمی ترین رسوم مردم ایران که ریشه باستانی دارد ، مراسم سیزده بدر است.
مردم ایران از دیر باز آخرین روز تعطیلات نوروز را با انس با طبیعت سپری می کنند.
ریشه این کار هر چند ممکن است از کارهای خرافایی باشد تا جایی که آن را به اصحاب راس
نسبت دادند ، ولی با ظهور اسلام می تواند به آن رنگ و لعاب دینی داد.
ما بسیار آداب و رسوم داشتیم که غیر مذهبی بوده ولی اسلام بعضی از ویژگی های خوب آنها را
امضائ کرده که به امضاییات شارع معروف انند .و بعضی را هم ویرایش و رنگ مذهبی
و توحیدی داده است.
این مراسم را هم می توان به قرآن عرضه کرد و آن را ویرایش و پالایش کرد.
قرآن مجید در سوره توبه آیه 112صفات و ویژگی مومنان را این طور بیان می کند:
التائبون العابدون الحامدون السائحون......
سائحون از ماده سیاحت به معنی سیر و گردش است . سیر و گردش در اسلام به دو صورت است .
الف : سیر آفاقی
ب: سیر انفسی
سیر آفاقی یعنی سیر در طبیعت و تفکر در پدیده های خدادی مثل کوه و دشت ...که انسان به
از طبیعت درس خدا شناسی را بیاموزد . اگر سیزده نوروز با این دیدگاه به دامان طبیعت
برویم ،نه تنها چیز بعدی نیست بلکه چیز خوبی هم خواهد بود،بخصوص در بهار که جلوه های
زیبای طبیعت انسان را به یاد الهی می اندازد به این خاطر پیامبر اکرم فرمود:
هر وقت بهار را دیدید از قیامت زیاد یاد کنید. چون همان طوری که زمین مرده بار دیگر زنده شده
و در ختان خوابیده دوباره بیدار شده اند همین طور هم در قیامت انسانها زنده می شوند
و غافلان بیدار خواهد شد.
سیر انفسی که به سیر سلوک معروف است .در این سیر انسان به تهذیب نفس خود همت
می گمارد و از راه باطن به شناخت خداوند پی ببرد.
لذا هر دو برای شناخت و تهذیب باطن مفید و ضروری هستنند.
بنابراین رفتن به دامن طبیعت همراه با شادی در کنار خانواده و اقوام به خاطر تجدید قوا و تفکر در آفرینش
از چیزهای مورد سفارش اسلام است.
اکثریت قاطع مردم در دنیا به دنبال آسایش و راحتی می گردند. از رنچ و گرفتاری فراری
و آه وناله شان بلند است. کمتر کسی را سراغ داریم که وقتی سفره دلش را باز می کند و
شروع به درد دل می کند ، از مشکلات خانوادگی ،اقتصادی ، بیماری و سیاسی ...شاکی
نباشد. هرچند بعضی از این گرفتاری های به دست مبارک خود ما به و جود می آیند و ربطی به
قضا و قدر الهی ندارند ، اما بعضی از این مشکلات ناشی از یک عامل پنهان و مستتر است که خداوند
حکیم در این دنیا کار گذاشته است. آن در یک جمله این است «دنیا مکان امتحان است نه محل استراحت»!!!!!
کسانی که در زندگی خود از دروازه کنکور دانشگاه عبور کرده اند یا کسانی که سالها در پشت درهای بلند کنکور
مانده اند ،به خوبی می دانند که این امتحان سرنوشت ساز چقدر استرس زا و دلهره اور است .اگر بعضی از موقعیت های
مهم اجتماعی و درآمد های اقتصادی و شغلی را به آن اضافه کنیم در صد استرس آن قابل توصیف و تعریف است .
در حالی که این امتحان فقط در یک یا چند سال اتفاق می افتد. اما کنکور آخرت هر لحظه اش امتحان است .
یعنی تا انسان نفس می کشد باید بر سر این جلسه امتحان بنشیند.
پس در زندگی هم تا نفس می کشد ، دلهره و اضطراب داشت. گاهی با هزاران دعا و نذر یا قرض و وام از یک
مشکل و گرفتاری نجات پیدا می کند اما چند صباح دیگر با مشکل جدید روبرو می شود.
لذا خداوند حکیم می فرماید:?لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ? 1با «لام» قسم است .
فرمود :تحقیقاً من انسان را در کَبَد خلق کردم.
کَبَد یعنی رنج ، آزمون و تلاش و کوشش و خستگی غیر از کَبِد است که یکی از اعضای گوارش است .
سوگند یاد کرد که انسان هرگز راحت نیست انسان تا زنده است در تلاش و کوشش است.
مگر کسی که یا غفلت کند که از امتحان مردود می شود یا جهان بینی خود را عوض کند و به مقام ذکر و یاد خداوند برسد.
آری
آسایش برای مسافری که نمیداند کجا میرود ممکن نیست ،اگر مقداری این راه را رفتند به یاد خدا مأنوس شدند
?أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ? 2بقیه سفر را با آرامش طی میکنند.
زیرا می داند که این گرفتاریها هدفمند و گذرا هستند و خداوند در سایه اطاعتش شیرینی به آنها عنایت می کند که این سختیها
با آن قابل مقایسه نیست ، مثل کوهنوردی که هرچه به به قله نزدیک می شود هرجند هم عرق بیشتری بریزد ولی نشاط و
لذت بیشتری دارد به تعبیر قرآن : "إنّ مع العسر یسراً" 3و نفرمود: إنّ بعد العسر یسراً"
1- البلد4
2-رعد 28
3- انشراح، 5 و 6.
آیا تا به حال از خود پرسیده ایم موجوداتی که ظاهرا شعور ندارند ،یک زمانی باصدای رسا در داگاه عدل الهی علیه مجرمین شهادت خواهند داد و پرونده ی آنان را مانند بازپرسانی ماهر و کاردیده بررسی کرده و تحویل محکمه الهی خواهند داد؟ هر چند امروزه وسایل پیشرفته ای نداریم تا با آنها صحبت کنیم،اما قرآن مجید از نحوه بازجویی و سخن گفتن آنها به طور شفاف ودقیق گزارش می دهد ، شاهدانی که مانند دوربین مخفی در بدن ما کار گذاشته شده اند که یک نمونه از انها پوست می باشد که درایات زیر با زبان بی زبانی موقعیت و شرح وظایف خود را بیان می کند که مایه عبرت وتذکر است.
وَ یَوْمَ یُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ یُوزَعُونَ (19) حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ (20) وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (21) 1
گویا در کناره اتش جهنم ،خداوند دادگاهی تشکیل می دهد که وقتی چشم مجرمین به ان می افتد یک نوع اضطراب ونگرانی برای انان فراهم می کند که درواقع یک نوع عذاب است تا شاید مجرمین اعتراف به اعمال زشت خود کنند ،ولی چون دروغ و انکار جزء وجود وشخصیت انان شده است تا نامه اعمال انها را که به دست چپ شان می دهند ،بجای قبول دست به انکار می زنند وتا جایی که قسم یاد می کنند که این پرونده اعمال انان نیست .بعد از آن خداوند عادل و حکیم فرشتگانی که مامور ثبت اعمال بند گان هستند احضار میکند تا علیه انان شهادت دهند ،چرا که خداوند می خواهد روال طبیعی قضاوت وصدور حکم رابدون هیچ گونه ظلمی انجام دهد .لذا تا آنان شهادت بر علیه مجرمین می دهند ،باز زبان به اعتراض می گشایند و زیر بار حکم وقضاوت عادلانه خداوند نمی روند. به همن دلیل است که امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: پس آنان به خداوند گویند: اینها فرشتگان تو هستند و به سود تو گواهی میدهند. آنگاه به خدا سوگند یاد میکنند که چنین کرداری انجام نداده اند. 2
امیرمؤمنان (علیهالسلام) میفرماید: مهر بر دهانها گذاشته میشود پس سخن نمیگویند، و دستها به سخن آیند، پاها شهادت دهند، پوست بدنها به سخن آیند و درباره کردار آنان گواهی دهند و هیچ سخنی از خدا پوشیده نخواهد ماند.3
جالب اینکه آنها تنها از پوست تنشان این سؤال را مىکنند نه از سایر گواهان، مانند چشم و گوش ممکن است به خاطر این باشد که گواهى پوست از همه عجیبتر و شگفتانگیزتر، و از همه گستردهتر و وسیعتر است، همان پوستى که خود باید قبل از همه اعضاء طعم عذاب الهى را بچشد به چنین گواهى برمىخیزد، و این راستى حیرت آور است.
1-فصلت
- به خاطر بیاورید روزى را که دشمنان خدا را جمع کرده به سوى دوزخ مى برند، و صفوف پیشین را نگه می دارند تا صفهاى بعد به آنها ملحق بشوند! 20- وقتى به آن مى رسند گوشها و چشمها و پوستهاى تنشان به اعمال آنها گواهى مىدهد! 21- آنها به پوستهاى تن خود مى گویند: چرا بر ضد ما گواهى دادید؟ آنها جواب مىدهند: همان خدایى که هر موجودى را به نطق در آورده ما را گویا ساخته، و او شما را در آغاز آفرید و بازگشتتان به سوى او است.
2-نور الثقلین، ج4، ص: 544
3-نور الثقلین، ج4، ص:544
-