فرزند آوری مورد تاکید اسلام و یک نیاز فطری و غریزی انسان است .
انسانها تا به مقام پدر و مادر بودن نرسند، از نظر روحی یک نوع کمبود روحی
و عاطفی دارند به این خاطر بعد از گذشتن مدتی از ازدواج به شدت این کمبود را احساس
می کنند و تا جایی که برای درمان خود پول گزافی هم پرداخت می کنند.
اما کسانی بر اثر سبک غلط زندگی و نیاز های کاذب ممکن است این پرسش را
مطرح کنند که چرا باید بجه دار شد؟
جواب این بر می گردد به دیدگاه آنها از زندگی، هر دلیلی که برای هدف داشتن زندگی
تعریف شده ؛ همان هم برای بچه داری بیان شده است . لذا در جواب یک کلمه ای می توان گفت :
چرا زندگی می کنی؟ اگر هدفش مشخص نباشد ، وقت گذاشتن برای فرزند را هم تلف کردن
وقت می دانند!!! لذا مجبورنند، خلاء خانه خلوت خود را یا با رسانه های ارتباط جمعی پر کند یا با نگه داری
حیوان مثل سگ و... پر کند و از طرف دیگر جای خالی فرزند در خانه ، او را به شدت به محیط
بیرون از خانه سوق می دهد که پیامد های منفی آن هم کم نیستند.!!
اما وجود فرزند از نگاه دین یکی از عوامل طبیعی نشاط در خانه است.
پیامبر اسلام می فرماید:
بوی فرزند از بوی بهشت است.1
یا در جای دیگر می فرماید: فرزند بخواهید و آن را از خداوند طلب کنید که فرزند مایه روشنی چشم
و شادی قلب است.2
نکته دیگر اینکه اسلام که این قدر به فرزند آوری تشویق کرده است خودش با مهندسی دقیق
خود تعداد آنها را تعیین می کند؛ به این خاطر تا سن یائسگی که زن قدرت بدنی
و تربیتی دارد به طور طبیعی اجازه داده و بعد از آن شرایط را در نظر گرفته و اجازه باردار شدن نمی دهد.
لذا ما نباید با صغری و کبری ذهن مان برای خداوند تعیین تکلیف کنیم !!!
بعضی هم سختی بچه داری را مطرح می کنند!!
آیا در این جهان کاری که نتیجه عالی داشته باشد ، بدون سختی به دست می آید از اختراعات علمی تا
قهرمان ورزشی و ...همه و همه بدون زحمت و سختی ممکنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
1-نهج الفصاحه ص 374
2-مکارم اخلاق ص 224
امروز تولد بانوی کرامت حضرت فاطمه معصومه و روز دختر نامیده شده است .
ضمن عرض تبریک به همه دختران میهن عزیزمان چند نکته در باره آن حضرت به
رسم ادب و احترام عرض کنم.
نام آن حضرت فاطمه است و معصومه لقبی است که از طرف امام معصوم به او داده شده است؛
در این عنوان حرف خوب و گرانبهایی نهفته است و یکی از آنها این است که حضرت دارای مقام
عصمت و جزء معصومین است . یعنی از خطا و اشتباه به دور است . کراماتی که هم از آن بانوی
بزرگوار شنیده شده این مطلب را تایید می کند هرچند 14معصوم اصطلایی همان 14 نور هستنند.
نکته دیگری که در باره مقام شامخ آن حضرت است ، بحث شفاعت است که در روایت داریم
که شیعیان به شفاعت آن حضرت همگی وارد بهشت می شوند.
در روایت داریم که هرکس آن حضرت را زیارت کن بهشت بر او واجب می شود.
یا در مقام آن از حضرت صفوان بن یحیی بَیاع سابری نقل شده که می گوید:
«روزی نزد ابی الحسن امام رضا علیه السلام بودم. پس صحبت قم و اهل قم به میان آمد
و صحبت از تمایل آنها به مهدی علیه السلام شد. پس حضرت به آنان مهربانی نشان دادند و فرمودند:
خدا از آنان راضی گردد. سپس فرمودند: همانا برای بهشت هشت در است
و یکی از آنها برای اهل قم می باشد و آنها برگزیدگان شیعه ما از بین دیگر شهرها هستند،
«خمّرالله تَعالی ولایتنا فی طینَتِهِمْ؛ خداوند ولایت ما را با سرشت آنان عجین کرده است»1
نکته پایانی اینکه به احترام و وجود ایشان در قم باعث شده که قم عش آل محمد یا شهر اهلبیت
در روایات معروف باشد یعنی وجود ایشان دز قم مانند نگینی درخشان در بین تمام شهرهای
جهان می درخشد و خود ایشان صاحب اصلی حوزه است
که علم از این شهر به تمام جهان سرازیر شود. میلادش مبارک و فرخنده باد.
1-بحار الانوار ج 57، ص 216.
نقل شده که وقتی خلیفه سوم به جمع آوری قرآن همت گماشت ، معاویه می خواست
واو را ازآیه شریفه «وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللَّهِ»1
حذف کند. خبر به ابوذر غفاری رسید شمشیر به دست گرفت راهی شام شد ،
با صدای بلند فریاد می زد یا مرگ یا واو، مردم شام دیدند که این مرد ابوذر است ،
گفتنند : داستان چیست ؟ گفت : «لا أضع السیف من عاتقی حتی توضع الواو فی مکانها»
من شمشیر را از دوشم برنمیدارم مگر اینکه این «واو» سرِ جایش باشد گفتند :
قصه «واو» چیست؟ گفت : شما نمیدانید معاویه به انجمن قرائت قرآن دستور داد «واو»
(وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ) را نخوانند، گفت خب نخوانند یا بخوانند چه میشود؟!
"واو" حرف عطف در این ایه نقش بسیار زیادی در تفسیر ایه دارد یعنی نه فقط
به خاطراینکه از تحریف قرآن جلوگیری کند که حتی یک واوی از قران حذف نشود،
بلکه وسیله ای بود که خلیفه وقت با حذف آن تمام جنایات وحیف ومیل بیت المال را
مشروع و قانونی جلوه دهد.!!!!!!!!!!
چون اگر واو در ایه نباشد الذی موصول است و به شرح جنایات مالی اهل کتاب می پردازد
ولی اگر واو باشد آیه عمومیت پیدا می کند واهل کتاب و غیر آنان یعنی مسلمانان را در برمی گیرد.
لذا معاویه چون آیه کنز را قبول نداشت و به ابو ذر گفته بود که" این آیه مختص اهل کتاب است،
یکى از جهاتى که مایه سوء ظن ابو ذر به دستگاه خلافت شد، همان اصرارى بود که در موقع جمع آورى
قرآن توسط عثمان بخرج مىدادند تا حرف" واو" را از اول آیه" وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ ..."، حذف کنند،
سرانجام دستگاه حکومت عثمان مجبور شد آیه را با" واو" ضبط کرد.
به این دلیل ابوذر تا در شام بود، مثل ذکر صلوات همیشه آیه را می خواند تا هم مردم را از
ثروت اندوزی کاذب باز دارد و هم هشداری به دستگاه خلافت بدهد.
در تفسیر قمى آمده که ابو ذر غفارى در ایامى که در شام بود همه روزه صبح به راه مى افتاد
و در میان مردم به صداى بلند فریاد مىزد: گنجینه داران بدانند که روزى خواهد آمد
که آن قدر بر پیشانى و پشت و پهلوهایشان داغ مى گذارند که درونهایشان از سوز آن خبردار شود».2
ای کاش در این کشور اسلامی هم وقتی که عده ای فیش های نامتعارف را دیدند همان لحظه فریادشان
بلند می شد تا کار به این جا نرسد و خواب مردم را آشفته نکند.
ابوذرهای زمان کجایننننننننننند!!!!!!!!!!
1-توبه 34
2-جلد 1 ص 290
در این روزها کمتر کسی است که از این روش زندگی کردن اظهار گله نداشته باشد.
مردم مثل چزیره های کوچک در کنار هم ولی دور از هم زندگی می کنند ، کوچک و بزرگ،
زن و مرد ،همه و همه یا با گوشی ور می رن یا با تماشای فیلم و ...خودشان را سرگرم کرده اند
نتیجه این سبک زندگی ، در یک جمله تنبلی و افسردگی و نهایتا سکته های زود رس است.
اما وقتی یک نگاه گذرا به سخنان بزرگان دین می اندازیم ، می بینیم که چگونه برای جلو گیری از این
سبک غلط زندگی پیروان خود را به تشکیل حلقه های دوستی و محبت دعوت کرده اند که نتیجه آن نشاط
،طول عمر ، سلامت قلب و ...است.
به عنوان نمونه به پای سخنی از امام صادق علیه السلام می نشینم که چطور ما را تشویق و امر
به این گونه جلسات فرموده است. حضزت می فرماید:
«تَزَاوَرُوا» یکدیگر را ترک نکنید، به سراغ یکدیگر بروید، جلسات خصوصی داشته باشید،
اهل یک کوچه هفتهای یک بار کنار هم بنشینند، یک استکان چای میل کنند،
یک آیه یا حدیث بخوانند و با یکدیگر آشنا شوند.
چرا؟ علت را این طور بیان فرمود:
«فَإِنَّ فِی زِیَارَتِکُمْ إِحْیَاءً لِقُلُوبِکُمْ وَ ذِکْراً لِأَحَادِیثِنَا»؛ شما شیعیان ما هستید،
وقتی کنار هم نشستید حرفهای ما را نقل میکنید. «وَ أَحَادِیثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَکُمْ عَلَی بَعْضٍ»;1
این احادیث ما عاطفه ایجاد میکند، گذشت ایجاد میکند، دیگر شما برای یک جای پارک
دعوا نمیکنید.
میگویند: سنگ روی سنگ بند نمیشود، این حرف درستی است؛ الآن این برجهایی که میسازند،
اگر همه آنها سنگ یا آهن باشد که روی هم جمع نمیشود. اگر سنگی در زیر هست،
سنگی وقتی روی او قرار میگیرد که یک ملات نرمی این وسط باشد، وگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشود؛ فرمود :
عاطفه، گذشت و ادب, ملات زندگی است و حرفهای ما ملات زندگی است که گوش ندادید پایتان به دادگاه باز می شود.
الان بیش از سیزده ـ چهارده میلیون پرونده در دستگاه قضایی هست مگر هزینه اینها کم است؟!
مثلا خیلی از مردم هنگام رانندگی گویا راننده مقابل دشمن اوست که دارد حرکت می کند ، دوست دارد
یه طوری حالی از او بگیرد . در حالی که این محبت و گذشت که قابل شارژ شدن است از تلگرام یا ...به
دست نمیاد و یک اخلاق خشک بهتر از این نخواهد شد.
چاره ای جز این نیست که این کمبود عاطفه را بر سر دیگر خالی می کند.!!!!!
همه شما عزیران را به جلسات خودمانی و بر سفره سخنان اهل بیت دعوت می کنم.
1-الاصول من الکافی، الشیخ الکلینی، ج2، ص186، ط اسلامی.
قرآن مجید اصرار زیادی دارد که مردم در کسب درآمد و بهره مندی از روزی الهی بیشتر
تکیه بر قدرت الهی و غیب داشته باشند ، هرچند تکیه بر عوامل طبیعی را هم رد نکرده است.
بر اساس این دیدگاه ، انسانها نه تنها در بحث روزی بلکه در تمام مشکلات می توانند با ایمان به غیب
زندگی خود را اداره و تصمیم گیری کنند . زیرا هم تحمل سختی ها راحت تر و هم تصمیمات درستر انجام
می گیرد.
این همان نقشه راهی است که با جمله "مِنْ حَیْثُ لاَ یَحْتَسِبُ"[1] در سوره «طلاق» وعده داد.
برای تقویت این تفکر در آیات دیگر مسئله را با جملات مفصل تر بیان فرمود ازجمله آیه
"مَا مِن دَابَّةٍ فِی الأرْضِ إِلاَ عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا"[2] یعنی تمام مار و عقربهای عالَم عائله خدا هستند،
هیچ موجودی ـ حرامگوشت یا حلالگوشت، دریایی یا صحرایی ـ نیست، مگر اینکه عائله ی خداست و
خداوند تعهد تامین معیشت آنها را وعده داده است.
افراد و موجودات دیگر روزیهای خود را از راه حس دریافت میکنند و خیال میکنند
که همین امر محسوس مجرای رزق آنهاست؛ امّا مؤمن را ما از راهی که گمان نمیکند تأمین میکنیم،
او یک وظیفه به عنوان کسب و کار دارد که کار خود را انجام میدهد،
امّا روزی او را از راه کارِ او ما تأمین نمیکنیم، "وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَهُ مَخْرَجاً
وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَحْتَسِبُ"
نه «مِنْ حَیْثُ یَحْتَسِب»! یعنی کسی که کشاورز است، دامدار و پیشهور است،
آن شخص اگر باتقوا باشد، به طریقی ما او را تأمین میکنیم که او میفهمد این از راه مغازه نیست،
از راه زمین و از راه دام نیست، از کجاست؟ نمیداند، تا به غیب سر بسپارد.
این خصیصه? ایمان است که همیشه با غیب رابطه داشته باشد نه با شهادت!
اگر این تفکر در جامعه اسلام جا بیفتد بسیاری از مشکلات ؛ از جمله مشکل ازدواج و ...
که بیشتر ترس از عدم رسیدن رزق و روزی است تا خود روزی حل خواهد شد .
چه خانواده هایی سراغ داریم که زندگی آنها بر مدار تامین روزی و آرامش می گذرد ولی
به خاطر ترس از چند سال آینده از همین الان زنگی را به جهنم یا به طلاق تبدیل می کنند
غافل از این که همان خدایی که امروز روزی را به خوبی رساننده دههههههههههههههه
سال دیگر هم مثل امروز یا بهترررررررررررررررررر از امروز روزی را تامین می کند!!!!!!
1-طلاق ایه 3
1-هود ایه 6