خداوند در قرآن مجید وظیفه تمام رده های جامعه را به خوبی بیان کرده
است. گاهی در قالب داستان ،گاهی در قالب نکته های اخلاقی و ...
آیه ای که برای همه آحاد مردم بخصوص مدیران ارشد جامعه و سران قوا
حرف روز را بیان می کند، آیه شریفه 16 سوره طه است که می فرماید:
«فَلاَ یصُدَّنَّک عَنْهَا مَنْ لاَ یؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَی »یعنی؛
درست است که همه میتوانند در خطر باشند، ضرر کنند، کم بیاورند و گمراه شوند،
اما وقتی که خداوند خود حضرت موسی ع را با آن مقام و جلالت خطاب می کند
که مبادا آنهایی که اعتقادی به معاد ندارند و بر محور هوای نفس اندیشه و عمل
می کند ، تو را از هدف باز دارند که هلاکت تو قطعی است ، حساب کار باید
دست بقیه افراد بیاید.
از آن بالاتر این سخن را به طور ویژه برای نبی مکرم اسلام نقل می کند.
گویا حزب شیطان برای همیشه تاریخ ، افراد نفوذی و کارکشته را آموزش داده
تا در دستگاه مدیریتی کلان نفوذ کنند و با سیاست شیطانی خود ، رهبران و پیروان آنان
را از مسیر و اهداف الهی خود منحرف کنند.
این افراد الان در سطح کشور به وفور یافت می شود که هوشیاری و بصیرت مدیران ارشد
نظام را می طلبد ودر صورت غفلت هلاکت مسئولین وعده قطعی خداوند است.!!!!!
شاید بتوان گفت که شریان اقتصاد یک کشور وابسته به
سلامت بانک هاست. بانک ها باید در خدمت اقتصاد کشور و
حمایت از تولید و سرمایه گذاری سالم باشند . واز طرفی در
جهان معاصر کمتر کسی یافت می شود که به نوعی با بانک
و حسابهای بانکی بیگانه باشد و از نقش آنها در نقل و انتقال
یا ...آگاهی نداشته باشد.
اما متاسفانه در جمهوری اسلامی که با شعار« اسلام »مردم قیام
کردند ، ولی برخی از قوانین بانکی هنوز هم رنگ و بوی اسلامی
ندارند ، هرچند حدود هشت قانون بانکی مثل شرکت، جعاله ، مضاربه
و...منطبق با احکام اسلام است ولی بعضی از قوانین بانک مصداق
بارز «ربا» است.هرچند بزرگان و مراجع معظم بارها تذکر داده اند ولی هنوز
گوش شنوایی وجود ندارد.
حال یک تامل کوتاه در قرآن و مقایسه عمل بانک ها با عمل شیطان داشته باشیم
تا مشخص شود عمل کدام زشت تر است؟؟؟؟؟؟؟/
خداوند در قرآن از «شیطان» به عنوان محارب یاد نمی کند! مخالف دستورات خداوند
هست، مستکبر هست،اما شمشیر بگیرد در برابر دین خدا بایستد و اعلان جنگ کند،
در قرآن ذکر نشده است .اما خداوند ربا خوار را با صراحت محارب می داند ؛یعنی کسی که
اعلان جنگ با خداوند می کند.لذا بانکهای ربوی محارب هستند، رباخوار محارب است:
فَاْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللّهِ1 این که هر روز اقتصاد فلج است؛ زیرا سرمایه ربوی محاربه با
خداست.
اینکه گناه یا دعا یک رابطه و اثر تخلف ناپذیری با کل هستی دارد ،
جای شک و تردید نیست . هر چند که ما یک دستگاه و ابزار کامپیوتری
نداریم که رابطه گناه را مثلا با خشک سالی نشان دهد یا اثر دعا و نماز باران
را با فرستادن باران و مقدار آن را در صفحه مانیتور نشان دهد؛ ولی تعبدا و با
ابزار ایمان می توان آن را شناخت و فهمید که ایات فراوانی در این باره هست.1
اما از نظر علمی قابل درک است ؛زیرا تمام اعمال ما ارتباط مستقیم با جهان
دارند ما یک تافته جدابافته نیستیم . خداوند جهان را سیستمی و مکانیکی اداره
می کند . همانطور که یک ماشین اگر یک قطعه از آن خراب باشد ، کل ماشین را
را از حرکت باز می دارد. در بینش اسلامی گناه یا ثواب یک خط تولید دارد و در جهان
گم نمی شود بلکه جریان دارد و در آخر یقه عامل را خواهد گرفت . عمل چه زشت ،
چه زیبا چون زنده است و شعور دارد هزگز فراموش نمی شود چون به جایی وابسته
است ،هر چند که ما آن را فراموش کنیم .
به تعبیر قرآن :وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَه 2
یا به بیان دیگر إِنَّما تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُون3
در فیزیک هم این قانون ثابت شده است و می گویند که انرژی هرگز از بین نمی رود بلکه
تنها از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود؛ مثلاً انرژی جنبشی به انرژی گرمایی تبدیل میشود.
بنابراین ما باید باور بکنیم عمل زنده است و در خط تولید است، قبل از اینکه آبروی ما را ببرد
ما آن را اصلاح کنیم.
لذا خداوند می فرماید: اگر ملتی روبراه باشند، نه ظلم کند و نه راه کسی را ببندد، واجباتش
را انجام دهد، ما اوضاع و اقتصاد و همه امورش را تنظیم می کنیم.
این سخن خداوند باید در آزمایشگاه زندگی فردی و گروهی آزمایش شود تا نتیجه آن که همان باور و
ایمان است در قلب ماندگار شود و دیگر در برابر این همه مشکلات صحنه را ترک نکند .
1-َ اعراف آیه 96 ؛ وْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ...
از دیدگاه اسلام زندگی تکراری نیست بلکه هر روز شانی از شئون1 خداوند
را تفسیر و مزمزه می کند ، شئونی مثل ؛ جوانی ، سلامت ، غم و اندوه ،
ضعف و قدرت و...
«عبادت»آن جوهر و هسته درونی انسان برای چشیدن طعم و مزه هر کدام
از این شئون است . اگر عبادت به معنای واقعی آن انجام گیرد ، صحنه دل هرگز
رنگ نامیدی و یاس را نخواهد دید و تمام لحظات زندگی با جهان همگام خواهد شد؛
لذا از عبادت به «باشگاه تمرین بندگی» یاد می شود و این تمرینهای پیدرپی
که در قالب نماز و امثال آن انجام می گیرد، تکرار نیست بلکه تقویت و رسیدن به مدال
پر ارزش «یقین» است ؛همانطور که اگر ورزش کاری یک روز هارتل نزند بدن وی
سستی پیدا میکند. لذا عبادت را نمیتوان امری نمادین و سمبولیک یا نمایش
سیاسی دانست. لذا خداوند می خواهد این تمرین روازانه در زندگی باشد و
می فرماید:وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ 2
اگر کسی بخواهد از قانون عبادت سرپیچی کند ، علاوه بر روزمرگی و یاس با برخورد قاطع
خداوند مواجه خواهد شد . خداوند برای برخورد با مخالفین خود ،نیاز به لشکر کشی از جایی
نیست ، از درون خودش او را رسوا می کند؛ یعنی حرفی می زند که نباید بزند و او را برای
همیشه رسوا می کند .
به هر حال ؛ خداوند هر روز مشغول کار یا خلقت جدیدی است که مثلا یکی را قدرت می دهد
و یکی را نابود می کند یا به نیاز ، نیازمندان پاسخ می دهد یا یک نفر را به دنیا می آورد و یکی را می کشد.
به گفته بزرگان :خداوند در هر روز، سه لشکر دارد: لشکرى از اصلاب پدران به ارحام مادران منتقل مى شوند،
و لشکرى از رحم مادران به عالم دنیا گام مى نهند، و لشکرى از این دنیا روانه قبر مى شوند.
ما هم که خلیفه الله هستیم نباید روزی را به بطالت و سستی بگذارانیم و باید مشغول کاری از کار بندگان خداوند
و گره ای از گره بندگان باز کنیم در پرتو عبادت و بندگی !!!!!!!!!!!!!
1-کُلَّ یَوْم هُوَ فِى شَاْن سوره الرحمن ؛آیه 29
2- ذاریات آیه 56
در آستانه حکومت و امامت ولی عصر عج هستیم چند جمله به عرض
می رسانم.
یکی از معجزه ها حضرت بقیه الله برای اصلاح جامعه کشیدن دست
عنایتشان بر روی سر مردم است که باعث افزیش عقل مردم می شود.
وقتی مردم عاقل شدند ، پذیرش حق و تشکیل حکومت برای اقامه عدل
آسان خواهد شد. تنها مشکل و سختی زندگی در جهان معاصر فقط
در یک کلمه خلاصه می شود و آن «بی عقلی » است. نمونه های آن زیاد
است ، آیا سه شیفته کار کردن کارخانه های اسلحه سازی و سلاح های
شیمایی ، میکروبی و کشتار دسته جمعی نشانه بی عقلی نیست ؟
آیا این همه هزینه صرف مواد مخدر و مواد الکی و...برای سرگرم کردن مردم و دوری
از حقایق بی عقلی نیست؟ و یا این همه امکانات فضای مجازی و حقیقی را برای
متلاشی کردن خانواده ها در قالب فیلم و عکس مبتذل و... ، نشانی از عقل یافت
می شود؟ و صدها نمونه دیگر
در تعریف عاقل گفته شده :«عاقل کسى است که هر چیزى را در موضع خودش مى گذارد»
یعنی عاقل موقع شناس ، موضع شناس و اولویت شناس است.
اگر این قلم (بی عقلی ) از زندگی حاکمان و مردم حذف شود ، اداره کردن هفت میلیارد
جمعیت کارساده ای است. این معجزه حضرت که عقل بشر را شکوفا می کند از شق القمر
قوی تر است و می تواند مشرک و ملحد و مسلمان را زیر پرچم توحید جمع کند .لذا در روایت
آمده است:
«إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یَدَهُ عَلَی رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُم»1
1-الکافی، الشیخ الکلینی، ج1، ص25، ط.الاسلامیة.
در اسلام بنیانی محترم تر و بارزش تر از «خانواده » نیست ، اصل در ازدواج
بر سازش ، گذشت و محبت است . تنها چیزی که این خانواده را ویران و
نابود می کند «طلاق » است که در اسلام فقط برای جایی مهندسی شده
است که در حد ضرورت و ادامه زندگی به بن بست برسد و طلاق همان طور
که از معنایش بر می آید به معنای "باز کردن گره گور در زندگی" است .
اما متاسفانه با رشد این همه امکانات مادی ، رشد طلاق هم در جهان و کشور
ما به طور تصاعدی در حال افزایش است. در حالی که در اسلام از طلاق به عنوان
لرزش عرش الهی 1، و با دست خود خانه خود را ویران کردن2 یادشده است.
یعنی خانه ای که بر اثر طلاق خراب شد ، این بافت فرسوده به آسانی قابل
ساخته شدن نیست ، به عبارت دیگر؛ ساخت بافت درونی ، گرم و صمیمی
خانواده بسیار مشکل تر از بافت ساختمانی خانه که ممکن است در چند ماه
ساخت و ساز آن به اتمام برسد.
لذا به خانه و محل زندگی« مسکن» می گویند ، مسکن یعنی محل سکونت و آرامش
که تهیه آن بر عهده مرد است و آرامش و سکینت آن بر عهده زن نهاده شده است قرآن
در این باره می فرماید:
خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنُوا اِلَیْها...3
اگر در این تقسیم کار هر کدام ادب و اخلاق را رعایت کنند ، قطعا طلاق رخ نخواهد داد.
لذا از طلاق به عنوان منفورترین حلال یاد می شود . یعنی هر چند طلاق یک نوعی رهایی
و از نظر شرعی مجوز دارد، اما آثار منفی که در زندگی دارد تا آخر عمر از حافظه طرفین
پاک نخواهد شد.
1- مکارم الاخلاق، الطبرسی، رضی الدین، ج، ص197.
2-الکافی- ط الاسلامیة، الشیخ الکلینی، ج5، ص328.
میدان مبارزه در کربلا ، در واقع صحنه نبرد« حق و باطل» بود. باطل به اوج
فساد و جهالت خود رسیده و جهبه حق ، اوج پاکی و صداقت خود را نظاره
می کرد. هر چند حضرت امیر و امام حسن ع تلاش فراوانی کردند تا چهره
زشت باطل را به مردم نشان دهند؛ ولی جهالت ها و سیاست های شیطانی
نگذاشت ، مردم به خوبی باطل را ببیند. اما حضرت امام حسین ع با خون
خود ، چهره لخت و پلید باطل را برای همیشه در« ویترین حافظه مردم» قرار
داد تا هرساله به آن بنگرند و از آن فاصله بگیرند.
شاید بزرگترین اثر قیام امام آشکار کردن چهره باطل برای حق طلبان عالم ذکر
کرد تا جایی که تا سال ها بعد برای مبارزه با گروه باطل، اهل بیت نیاز به جهبه
نظامی نداشتند و فقط از سلاح فرهنگی برای تبین حق و حدود باطل سخن می گفتند.
در عصر غیبت هم باطل با ظاهری علمی تغییر چهره داده است و بر نخبگان و پیروان امام
لازم است که با منطق ناب اسلامی این چهره را برای خداجویان شناسایی و با
پاسخ به شبهات، آنها را رسوا کنند.
لباسی که دستگاه جور برای خنثی سازی قیام حق طلبان به تن کرده است ، با حنای
دین رنگ آمیزی کرده تا با اختلافات ، قیام علیه دشمن دین را خنثی کنند. همانطوری که
در کربلا جای جلاد با شهید عوض شد و یزید را خلیفه و امام حسین ع را خارج شده
از دین معرفی کردند و باعث به خاک و خون کشیده شدن دلاور مردان حق طلب شد.
امروز وظیه همه ما است که به هر وسیله شده چهره باطل را در هر لباس و مقامی
که در داخل و خارج است در معرض نمایش قرار دهیم تا مردم خودشان از خجالتشان
اهل باطل در بیاید.
اگر حادثه عاشورا را مصیبت بار ترین و استثناء ترین حادثه تاریخ بشر بدانیم،
مدیریت آن هم باید از سنخ قوی ترین انسانها باشد . در لحظه های سخت،
خیلی از انسانهای بزرگ گیج و به تعبیری« مغزشان هنگ» می کند و
نمی دانند که چکار کنند. اما حضرت زینب سلام الله الیها آن حادثه تلخ را
به خوبی مدیریت کرد؛
از طرفی سرپرستی کودکان یتیم را به عهده گرفت و در حد عالی به آنها روحیه داد
تا جایی که در آن شرایط سخت صدقه را قبول نکردند و روسری و... را پذیرفتند.
دومین کاری که حضرت کرد، پیام خون شهدا بخصوص امام حسین علیه السلام
را به گوش همه رسانید ، دقیقا عکس آن چیزی که حتی دستگاه یزید فکرش
نمی کرد و آنها می خواستند مردم نفهمند جه اتفاقی افتاده و با شایع پراکنی
اهل بیت را خارجی و... معرفی کردند.
نکته سوم اینکه؛ حضرت زینب س جان امام سجاد علیه السلام به عنوان ولی خدا از
گزند دشمنان به خوبی حفظ کرد . چطور حضرت زینب س توانست این شرایط بحرانی
و اضطراری را به نفع اهل بیت و اسلام تمام کند؟
شاید دو ویژگی شخصیتی حضرت زینب س باعث چنین مقامی شد.
1- نور ایمان تا جایی که در برابر ابن زیاد قرار می گیرد ،می فرماید:
«ما رأیت الا جمیلا» ؛یعنی آنچه دیدم رضایت اللهی بود ، جهاد بود و
از بین بردن کفر و ظلم و ...همه آنها زیبا بود. به تعبیر دیگر
آنچه از سوی خدا آمده است و مدیریت می شود، همه اش خوبی است
و غیر از زیبایی و جمال هیچ چیزی دیگر نمی بینیم برای اینکه ما بنده خداییم
و او ارحم الراحمین که بنده ضعیف تحت مدیریت اوست . این اوج عرفان و فناست.
2- شناخت موقعیت ؛ اگر حضرت موقیعت را به خوبی نمی شناخت یا ذره ای
سستی و وقت کشی می کرد ، ممکن بود مثل ؛ توابین و...دیگر آن عظمت را
پیدا نمی کرد. چون شناخت لحظه لحظه موقعیتها، یک تصمیم و انتخاب لازم است
که ممکن است در شرایط و زمانهای دیگر کارساز نباشد.
امروزه بحث ایمان و دست خداوند را در همه حوادث دیدن و شناخت موقیعت ها بزرگترین
پیام حادثه جانگداز کربلا برای بشر امروزیست.
اسلام برای کاهش فاصله طبقاتی جامعه ، بحث انفاق را مطرح کرده است.
تا از طرفی باعث رفع کنیه و دشمنی ها نسبت به قشر مرفه شود و از
طرفی باعث حمایت طبقه ضعیف و بالا آمدن سطح نسبی آنها شود.
آنچه قرآن در قالب انفاق به صورت واجب -مانند خمس و زکات و چه به صورت
صدقات مستحبی مانند هبه و... مطرح کرده است ، در واقع یک نوع مهندسی
معکوس است که سود و فایده انفاق غالبا به خود دهنده انفاق برگردد
و درصد ناچیز و در حد برطرف شدن نیاز های اولیه ، به گیرنده انفاق برسد.
بیان مطلب این است که اولین مزیت و سود نقد آن در دنیا باعث تقویت و اراده خود
شخص می گردد. چون انفاق مثل آب گورایی است که انسان اول به پای خود می ریزد
و آن را محکم و ریشه دار می کند که در اثر طوفانی ها و لغزشگاه های مختلف
دنیا نلغزد و بی راهه نرود و بعد سایه و نیسم آن به دیگران می رسد.
در قرآن اول این آثار نقد را بیان می کند بعد وعده پاداش و جزای نسیه و
آخروی آن که هفتاد برابر یا هفتصد برابر و... است می دهد.
وَمَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِیتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ
کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَهَا ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْهَا
وَابِلٌ فَطَلٌّ ? وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیر1
«تَثْبِیتاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ»: برای تثبیت و محکم کردن یقین و باور ، برای عادت دادن خود به
بذل و بخشش و... یعنی هدف انفاق فقط وعده نسیه و پاداش در بهشت نیست بلکه
در درجه اول باعث ریشه دار شدن خود در اعتقاد به خداوند می شود.درست مثل آن
درختی که اگر قدرت می داشت که از جا حرکت کند و میرفت کنار نهر، یک سطل
آب میگرفت میآورد به پای ریشه خودش میریخت، و باعث استوار خود می شد و
این درخت نباید به کسی منّت بگذارد؟ چون خودش را تثبیت کرده است.
خداوند می فرماید: هر کس هر انفاقی که بکند و راه خیری به دیگری نشان دهد،
این یک ظرف آبی است که پای ریشه خودش ریخته، میشود ثابتقدم. در حوادث
روزگار نمیلرزد، چون تثبیت شده ، بعد جزای اخروی آن درجه دو است.
لذا در آخر زمان که دین داری سخت است باید در دعا باید بگویم ؛ یا مقلب القلوب
ثبت قلوبنا علی دینک و هم در عمل با انفاق،ریشه دین خود را محکم کنیم .
1- سوره بقره 265
و (کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا، و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود، انفاق میکنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد، و بارانهای درشت به آن برسد، (و از هوای آزاد و نور آفتاب، به حد کافی بهره گیرد،) و میوه خود را دو چندان دهد (که همیشه شاداب و با طراوت است.) و اگر باران درشت به آن نرسد، بارانی نرم به آن میرسد. و خداوند به آنچه انجام میدهید، بیناست.
هر چند که صحنه های تاریخ دقیقا قابل تکرار نیست ولی بعضی از قوانین
حاکم بر زندگی بشر و سنت های الهی در تاریخ تکرار شدنی است .
امام حسین علیه السلام در جریان عبیدالله بن حر جعفی که شخصا
به سراغش رفت؛ ولی از امام حمایت نکرد ، امام جمله ای در جواب او
فرمود که برای امروز ما قابل تامل است. آن آیه 51 سوره کهف بود:
...و ما کنت متخذ المضلین عضدا
این سنت قطعی الهی است که انسانهای که کج راهه یا بی راهه می روند
نمی توانند عضد ، بازو و پشتیبان دین الهی و حافظ خون شهدا باشند.
به عبارت بهتر ؛ اگر امروز جهبه حق و حسینی در جنگ تمام عیاری که به
اسم «جنگ اقتصادی» با یزیدیان زمان در حال وقوع است، هرگز از ابن حر جعفی
های انقلاب انتظار کمک نباید داشت . ابن حرهایی که متاسفانه پست کلیدی و
مالی کشور را در دست دارند ولی به جای حمایت از دین و انقلاب به فکر مذاکره با
یزید زمان یا احتکار و...هستند. علت آن هم معلوم است چرا که اعتقادی به
جهان بعد از مرگ در بین آنها یا از بین رفته یا کمرنگ شده است و تمام قد به
زرق و برق این دنیا چسبیده اند ، همانطوری که ابن حر در جواب امام این حرف را مطرح
کرد. هر کسی در هر لباسی که باشد ، چه روحانی و چه غیر روحانی ، چه اصول گرا
و چه اصلاح طلب و ...اگر در این شرایط به داد مردم و انقلاب نرسند و کشور به حال
خود رها کنند و اگر صدا استغاثه مردم و رهبری را بشنود و عمل نکند ، قطعا خداوند آنها
را با صورت به آتش انداخت. بن حر ها ممکن است که ریش و ...داشته باشند اما هنوز
قدرت اسلام و انقلاب را باور نکرده اند ،دست و دلشان به غرب و یزیدیان دراز است.
این طیف کم نیستند و تا چنین تفکر مادی و ابن حری دارند مشکل هست که هست.