کلمه «حراج » لفظ زیبا و جذابی است برای فروش اشیاء قیمتی با قیمت
پایین تر از بازار و تخفیف ویژه ، معمولا برای جذب مشتری بکاری می رود.
از حراج لباس تا حراج کیف ، کفش و کتاب، همه حکایت از اهمیت این واژه دارد.
خداوند معتال هم بهترین داشتنی خود را یعنی؛ "بهشت " را در ماه مبارک رمضان
در معرض حراج واقعی قرار داده است . برای خرید این جنس با ارزش ،حتی اعمال
غیر ارادی را هم قبول می کند ؛ مثلا خواب روزه دار را عبادت به حساب می آورد و نفس
کشیدنش را هم «تسبیح » به شمار می آورد . اعمال ارادی را به بالاترین قیمت حساب
می کند ، یک آیه قرآن را در حکم تلاوت کل قرآن در سایر ایام می داند و...
به زبان خودمانی، خداوند در این ماه «بهشت » را در معرض "حراج واقعی" قرار داده
و دوست دارد به پایین ترین قیمت آن را به بندگان روزه دار تحویل دهد.
وسعت این نمایشگاه معنوی به اندازه کل جهان و مدت آن یک ماه کامل است. هر کسی
کوتاهی کند ، ضررش با کفاره هم جبران نخواهد شد.
از خداوند توفیق حضور در این نمایشگاه را برای همگان مسئلت دارم.
قرآن مجید به طور اجمال و سر بسته جریان وزنه اعمال را در سوره «القارعه»
با دو شاخه و سرگروه« سنگین وزن »و «سبک وزن »بیان می کند .
گروه اول: که جواهرات درونی خود را با شهوات آلوده نکردند و حقیقت زلال خود را
با همان میزان و سنگینی تقوا حفظ کردند ، در آخرت زندگی خوش دارند به تعبیر
قرآن : "فهو فی عیشة راضیة"
اما سخن اصلی با گروه دوم است که جوهر ناب درونی خود را با گناه و
شهوات سبک کردند،"و أما من خفت موازینه" حال فرجام شان کجاست؟
آیه بعد پاسخ می دهد،"فأمه هاویة" جالب این است که خداوند از کلمه
"ام " یعنی ؛ مادر یا مقصد بچه ، استفاده کرده است. چه تعبیر زیبایی!
مادر؛ بهترین پناهگاهى است براى فرزندان که در مشکلات به او پناه مى برند، و بچه
هر جا برود،سرانجام مرجع و مقصدش به دامن مادر است. اما چرا خداوند این واژه
زیبا را برای مجرمین بکار برده است ؟ آیا در مقام تحقیر آنهاست یا واقعا یک نکته
واقعی را می خواهد بیان کند؟ ظاهرا به این دلیل است که این چیزی که در قیامت
به آن رسیده اند( هاویه )، همان مقصدی و مرجعی است که در دنیا به دنبالش بوده اند
و آرزوی رسیدنش را داشتند. لذا او را به همان جا می برند که در دنیا به سوی آنجا
می رفته و مقصدش بوده است.
یعنی؛ مادر مجازی و غیر حقیقی شهوات که در آخرت « هاویه» نام دارد، هر چند
در دنیا به خاطر مستی و بیهوشی باطن آن را ندیده است . هاویه چیست ؟
آیه معنی می کند:"نار حامیة "؛ آتشی است داغ.
جالبیتر این که با کلمه "و ما ادریک ماهیة" می خواهد ماهیت آتش داغ را سربسته بگوید،
که درک و فهم ماهیت تفصیلی آن(اتش) در تیرس عقل شما نیست.
نکته آخر اینکه خود "هاویه"، یک پرتگاه بس عمیق است که در آن محل اتکاء و جاذبه ای
که مانع از سقوط در ته جهنم باشد نیست . چرا؟ زیرا محل اتکا ء و جاذبه که مانع از
سقوط می شود ،فقط سنگینی ایمان و نیروى تقوا است چون آنها از این نیرو تهی هستند
تا نزد مادر و مقصدشان که هاویه است ، توقف ندارند!!!!!!!!!!!!!!!!!
یکی از راه هایی که انسان را در برابر حوادث و لغزشگاه ها بیمه می کند،
«انفاق کردن» است. ما خیال می کنیم که کار خیری که برای دیگران انجام می
دهیم ، بیشترین بهره و سود آن را دیگران می برند و خداوند در آخرت هم یک
کمک هزینه و دستگیری از ما می کند.
اما اصرار قرآن بر این است که همه انفاق ها ؛ چه مالی، چه آبرویی و...
علاوه بر ثمرات آخروی ، تماما در همین دنیا به خود ما بر می گردد و سایه آن و
نسیمی از آن به دیگران می رسد. این انفاق موقیعت معنوی ما را محکم می کند،
در سر بزنگاه ها و لغزش گاه به طور نامحسوس ما را حفظ خواهد کرد.
قرآن می فرماید:
مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِم ..1
"تثبیت نفس" یک مسئله اخلاقی است و انفاق باعث می شود انسان در حوادث تلخ
نلغزد . لذا کار خیر، موقعیت خود آدم را تثبیت میکند، در حوادث ناگوار خیلیها میلرزند،
اما چرا بعضیها نمیلرزند؟ برای اینکه اینها ریشهدارند؟ چرا ریشهدارند؟ برای اینکه
با کار خیر و انفاق ، موقعیت و ریشه خود را تثبیت کرده و زود نمیلغزند: ?تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ?.
مثل درختی که قدرت حرکت دارد و سطل آبی پای خود ریخته است . این درخت نباید بر
کسی منت بگذارد ؛ زیرا با این کار ریشه خود را در برابر حوادث محکم کرده است.
پس کسی که انفاق می کند در همان لحظه موقیعت خود را محکم کرده است و نباید بر
گیرنده انفاق منت بگذارد ، هرچند همان لحظه نفهمد چطور ریشه خود را محکم کرده است
ولی بعد از گذشت زمان به راحتی متوجه خواهد شد.!!
کالایی که در باراز به حراج گذاشته می شوند، با دو واژه «مزایده » و «مناقصه» به
فروش می رسند. این دو واژه جدید در واقع جایگزین «چوب حراج» شده اند . در قدیم
رسم بود؛ هر کسی که می مرد یا یک شرکت و موسسه ، یک نماینده تعیین می کردند،
و آنها اموال را در بازار می آوردند و با یک چوب روی میز می زدند و قیمت پایین تر از
بازار می فروختند.
«مزایده» همیشه از طرف فروشنده است و «مناقصه »از طرف مشتری و خریدار است.
یعنی فروشنده آگهی حراج و مزایده می زند و می گوید: هر کس بالاتر جنس من را بخرد، می
فروشم و مشتری هم آگهی می دهد هر کس ارزان تر بفروشد ،من می خرم.
در این جهان فقط "خداوند" است با اینکه خریدار است ، آگهی« مزایده» می دهد. و با صدای
رسا و بلند می فرماید: جنس و کالایی که برای فروش آوردی، من از همه بیشتر می خرم !!!
اگر جانی دارید، مالی دارید و یا آبرویی دارید، من به هر قیمتی که شما راضی باشی و بیشتر
از هر کس و ناکس می خرم.!!
قیمت و نرخ تعاونی و کف، جان و مال شما بهشت و بالاترین قیمت جان شما« عند ملیک المقتدر»است.
در این بازار شیطان هم خریدار است ؛ ولی به قیمت سلب آبرو و بی حیث کردن افراد، مال و جان آنها را
می خرد.
خلاصه اینکه اگر بخواهیم جان را اجاره ، کرایه ، در معرض فروش و...قرار دهیم خداوند بیشتر می خرد،
این همه در قرآن می فرماید:«مَنْ ذَا الَّذی»، «مَنْ ذَا الَّذی» ،«مَنْ ذَا الَّذی» 1؛ یعنی ؛ مزایده ، مزایده ،مزایده !!!
نیمه شعبان؛ یک ظاهر و پوسته دارد که همان چراغانی کردن ها و پخش
شیرینی هاست. یک باطن و مغز دارد که هدف جشن نیمه شعبان باید به
آن مغز تغییر مسیر دهد. انسان عاقل دانه را به قصد برداشت کاه و پوسته
نمی کارد بلکه به دنبال مغز دانه است.
دانه و هسته مرکزی نیمه شعبان ، تولد امام عصر عج است که به منزله نزول
قرآن در شب قدر است . زیرا هر دو فرستاده الهی اند ، یکی "قرآن ناطق" است و
دیگری "قرآن صامت" خواهد بود.تشابه زیادی بین نیمه شعبان و شب قدر بیان شده
است که در بعضی کتب مفصل بیان شده است.1
به این دلیل در روایت از امام باقر علیه السلام نقل شده است :
هی أفضل لیلة بعد لیلة القدر؛ فیها یمنح اللّه تعالى العباد فضله و یغفر لهم بمنّه.
فاجتهدوا فی القربة إلى اللّه (تعالى) فیها، فإنّها لیلة آلى اللّه تعالى على نفسه
ألا یرد سائلا له فیها، ما لم یسئل معصیة و. . . فاجتهدوا فی الدعاء و الثناء
على اللّه (عزّ و جلّ).2
یکی از اعمال این شب ،دعا و احیاست، منتظران بایدبا دعا و احیا این شب ، طرز
تفکر خود را درست کنند . اگر تفکر با تفکر امام زمان عج میزان و راست شد و از کجی
در آمد ، آن وقت است که واقعیت ها را صاف و دقیق می فهمد .
دعایی که از آن حضرت رسیده، طراز و شاخص راست کردن افکار و اعمال از کج شدن است.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَةِ وَ صِدْقَ النِّیَّةِ وَ عِرْفَانَ الْحُرْمَةِ.....
1- عصاره خلقت ؛ ایت الله جوادی آملی
2- با فضیلتترین شب پس از لیلة القدر ،شب نیمه شعبان است که خداوند در این شب
فضل خویش را بر بندگانش ارزانى مىدارد و با منّ و کرم خود آنان را مىآمرزد، پس
براى نزدیکى به خداى سبحان در این شب بکوشید چون خداوند سوگند یاد کرده است
که هیچ سائلى را-تا وقتى که امر ناپسند و گناهى نخواسته است-محروم نگرداند.
یکی از مشکلات مهم جامعه امروزی ، مشکل اقتصادی و اشتغال است.
جای این بحث، درمورد علل و عواملی آن، اینجا نیست اما علت مهمی که
بین مردم و مسئولین مشترک است ؛ روحیه زیاده طلبی و آزمندی
است که همین عامل ریشه عوامل دیگری بنام رقابت های کاذب، انباشته
کردن ثروت، انفاق نکردن به محرومان و...خواهد شد.
نمونه ای کوچک ؛ بعض ها با اینکه باز نشسته شدند ولی باز دعوت به کار
می شوند و از نظر حقوق چند برابر یک جوان دریافتی دارند یا چند شغل ها !
دربین آحاد مردم در مقیاس کوچکتری این روحیه در حال نهادینه شدن است.
اما در زمان ظهور حضرت علاوه بر اینکه زمین و آسمان برکات را بر مردم دریغ نمی کنند،
بلکه روحیه قناعت و بی نیازی در مردم تقویت می شود که این روحیه ریشه بسیاری
از ناهنجاریهای اقتصادی مثل دزدی ، زیر میزی و...را می خشکاند.
پیامبر اسلام در این باره می فرماید: خداوند در دولت مهدوی روح بی نیازی را در دل
بندگان قرار می دهد .1
این سخن پیامبر بزرگ اسلام جهت و مسیر فکری منتظران را مشخص می کند که قبل
از ظهور هم به دنبال این نوع روحیات باشند تا در دفتر حضرت پذیرش شوند.
خلاصه در زمان ظهور بی نیازی از درون و بیرون خواهد بود از درون روحیه قناعت و از
بیرون تقسیم عادلانه ثروت بدون رانت و بانددددددددددد!!!!!!!
در اقتصاد نوین این حلقه مفقود شده است و باید سراغش رفت.
1-بحار ؛ ج 52 ح 212 ص 390
حال و هوای ماه شعبان با شناخت نسبی امام زمان عج عجین شده است.
شناخت شناسنامه ای امام لازم است ولی کافی نیست؛ بلکه مراد از شناخت
امام در روایات، شناخت عمیق و به عنوان "خلیفه الله" بودن است؛یعنی جانشین
خداوند و مظهر صفات خداوند را داشتن ...
این نوع شناخت است که معیار و شاخص مرگ جاهلانه یا عاقلانه مردم را مشخص
می کند.! این شناخت باید با اعتقاد به ولایت او همراه باشد تا انسان را از زندگی
جاهلی نجات دهد. پیامبر اسلام در این زمینه فرمودند:
مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة؛ هر کس
بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد،به مرگ جاهلى
مرده است.1
دلیل این سخن هم روشن است ؛ زیرا مرگ عصاره زندگی هر شخص است و هر کسی همانطور
که زندگی کرده است، هم می میرد. لذا اگر کسی امام زمانش را نشناسد نه تنها مرگش
جاهلانه بوده بلکه زندگی و حیاتش هم جاهلانه است. یعنی این افراد در جهل مرکب
زندگی کرده اند و بعد از مرگ وقتی که پرده از روی حقایق بر داشته می شود این حقیقت
کاملا آشکار می شود.
این شناخت امام یک شبه حاصل نمی شود؛ بلکه تدریجی و نسبت به افراد مراتبی دارد
که با تلاش و التماس از خداوند و خواندن دعاها و زیاراتی که به آن حضرت تعلق دارد ،
توفیق پیدا خواهد شد. ان شا ءالله
1-مناقب ابن شهرآشوب، ج1، ص246؛
یکی از مشکلات جامعه امروزی که فضای مجازی هم نقش کلیدی در آن
دارد ،مسأله ترویج«بیحیایی» در سه رابطه دیداری، گفتاری و رفتاری است.
حیا یک کادوی ناب الهی است که در روابط گوناگون فردی و اجتماعی نقش
بسیار بزرگی دارد .اگر ثابت شود که انسان از راه دور یا نزدیک کنترل می شود ،
خودش را جمع می کند و زندگی اش رنگی الهی می گیرد . یکی از راههای تقویت
حیا ، ترزیق فرهنگ ناب مهدویت است. قرآن می فرماید:
قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ1
یعنی هر لحظه اعمال ما در محضر خداوند و پیامبرش و امام زمان عج است. طبق روایات
منظور از «مومنون »اهل بیت اند2 که در زمان ما اعمال به محضر امام عصر می رسد.
این آیه کنترل اعمال از راه نزدیک را گوشزد می کند که ای منتظران پشت صحنه تمام
کارهای شما را خداوند و پیامبر و امام زمانتان به طور«on line »می بینند.
و هفته ای دو بار یعنی دوشنبه و پنج شبنه به صورت کنترل از راه دور اعمال به محضر حضرت
بقیه الله می رسد.
اعتقاد به اینکه اعمال ما این شکلی در محضر وجود امام زمان عج است و آن بزرگوار اعمال
را چک می کند ، نقش زیادی در خود سازی و دگر سازی جامعه دارد. سخن اخر
آقای جوادی آملی : اگر کسی واقعاً مهدوی باشد، همین که دارد میمیرد، نخستین
کسی که به بالین او میآید، وجود مبارک حضرت است
1-سوره توبه آیه 105
2-کافی ج1 باب عرض الاعمال ص 171
امروز مصادف با میلاد پر برکت سطان «دعا و سجده»؛ یعنی امام سجاد -علیه
السلام - است . سجاده امام پر از دعاست که«دعا» هم عبادت ،هم روش و
هم منش در خود جای داده است.
امام در قالب" دعا" یک نوع آوری منحصر به فرد را به پیروان خود اموزش داده
که در بدترین شرایط ، می توان بهترین و نزدیکترین راهها را بوجود آورد.
حضرت در حالی که با خداوند مناجات می کند ولی معارف ناب در همه زمینه ها
از زبانش جاری می شود که حاصل آن دایره المعارفی بنام " صحیفه سجادیه"
است .
قرآن با نام مبارک«الله» شروع و با «ناس» پایان می پذیرید که بیانگر اهمیت
ویژه رابطه بین عابد و معبود می باشد و امام بهترین روش «ناز کردن» با خداوند را
از طریق «دعا»می داند.
«دعا» نه نتها بهترین سلاح مومن در برابر دشمن درونی و برونی است؛ بلکه یک
داروی بسیار قوی در تسکین امراض و بیماریهاست. انسان طبق آیه قرآن 1 موجودی
ضعیف است که بیش از 5000 انواع بیماری او را تهدید می کند از یک لخته شدن
خون و مسدود شدن رگها تا یک چشم زخم ممکن است که به زندگی او خاتمه دهد.
شاید به این دلیل است که یک روش برای درمان بیماریها « دعا درمانی» است.
وقتی کنگره آمریکا لیست بهترین درمان ها را نوشته اند که یکی از آن ها را «دعا» معرفی
کرده اند.
بنابراین انسان یک موجود ضعیفی است که در مقابل امواج بلاها است. تنها سپری که مورد
تایید عقل و شرع در برابر این همه بلا ها وجود دارد« دعا» است.
پیامبر اکرم ص می فرماید:
لا یدفع البلاء إلّا الدّعاء .. یعنی چیزی غیر از دعا بلا را دفع نمیکند.2
فَإِنَّهُ یَرُدُّ الْقَضَاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاما 3..همانا دعا قضا را بر میگرداند حتی اگر حتمی شده باشد.
سجاده امام سجاد علیه السلام کاربرد هر کدام از دعا ها را با زبان شیرین بیان کرده است.
1-سوره نساء، آیه28. وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعیفا
2-غررالحکم، آمدی، ص229.
3-دعائم الاسلام، قاضی نعمان، ج2، ص136.
با فرا رسیدن فصل گرما رغبت مردم به نوشیدن انواع شربت ها زیاد می شود.
اینکه کدام شربت بهترین و کدام یک تلخ ترین هاست، حکایت دیگری است.
اما در این چند سطر به دنبال شربتی هستیم که همه انسانها چه بخواهند
و چه نخواهند، روزی باید آن را بچشند!. جالب اینکه روش درست کردن این
شربت برای هرنفر و مزه آن برای هر شخص فرق دارد. این شربت منحصر به
فرد برای یکی شیرین و برای دیگری در نهایت تلخی است!!!!!
انتخابش با خود ماست .
این شربت به تعبیر قرآن مجید ، شربت "مرگ "است که عصاره میوه زندگی
هر شخص است. اگر کسی گیاه آن را در درونش با سلیقه الهی پرورش و
درست کرده بود ،لحظه نوشیدن گواراترین شربت را نوشیده و اگر کسی با
سلیقه نفس خود آن را درست کرده ،تلخ ترین نوشیدنی است که در عمرش
چشیده است . قرآن با صراحت در سوره انبیاء آیه 35 می فرماید:
کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ..هر نفسى چشنده مرگ است
در این آیه از مرگ به عنوان یک چیز چشیدنی یاد می شود که تلخی یا شیرینی
آن بستگی به عمل آن شخصی دارد که آن را می چشد.
جالب این است که ما با چشیدن مرگ ، آنرا برای همیشه هضم و نابود می کنیم
و دیگر خبری از این واژه ترسناک نیست بر خلاف آن چه در عرف مردم هست که
مرگ ما را می میراند؛ در حالی که در این تعبیر از نابود مرگ توسط انسان و در حد
یک نوشیدنی عجیب یاد می شود. به هر حال آیه خبر از ساخت یک شربت بی نظیر
توسط هر شخص می دهد که فقط مصرف داخلی و شخصی دارد!!!