کالایی که در باراز به حراج گذاشته می شوند، با دو واژه «مزایده » و «مناقصه» به
فروش می رسند. این دو واژه جدید در واقع جایگزین «چوب حراج» شده اند . در قدیم
رسم بود؛ هر کسی که می مرد یا یک شرکت و موسسه ، یک نماینده تعیین می کردند،
و آنها اموال را در بازار می آوردند و با یک چوب روی میز می زدند و قیمت پایین تر از
بازار می فروختند.
«مزایده» همیشه از طرف فروشنده است و «مناقصه »از طرف مشتری و خریدار است.
یعنی فروشنده آگهی حراج و مزایده می زند و می گوید: هر کس بالاتر جنس من را بخرد، می
فروشم و مشتری هم آگهی می دهد هر کس ارزان تر بفروشد ،من می خرم.
در این جهان فقط "خداوند" است با اینکه خریدار است ، آگهی« مزایده» می دهد. و با صدای
رسا و بلند می فرماید: جنس و کالایی که برای فروش آوردی، من از همه بیشتر می خرم !!!
اگر جانی دارید، مالی دارید و یا آبرویی دارید، من به هر قیمتی که شما راضی باشی و بیشتر
از هر کس و ناکس می خرم.!!
قیمت و نرخ تعاونی و کف، جان و مال شما بهشت و بالاترین قیمت جان شما« عند ملیک المقتدر»است.
در این بازار شیطان هم خریدار است ؛ ولی به قیمت سلب آبرو و بی حیث کردن افراد، مال و جان آنها را
می خرد.
خلاصه اینکه اگر بخواهیم جان را اجاره ، کرایه ، در معرض فروش و...قرار دهیم خداوند بیشتر می خرد،
این همه در قرآن می فرماید:«مَنْ ذَا الَّذی»، «مَنْ ذَا الَّذی» ،«مَنْ ذَا الَّذی» 1؛ یعنی ؛ مزایده ، مزایده ،مزایده !!!