قرآن مجید به طور اجمال و سر بسته جریان وزنه اعمال را در سوره «القارعه»
با دو شاخه و سرگروه« سنگین وزن »و «سبک وزن »بیان می کند .
گروه اول: که جواهرات درونی خود را با شهوات آلوده نکردند و حقیقت زلال خود را
با همان میزان و سنگینی تقوا حفظ کردند ، در آخرت زندگی خوش دارند به تعبیر
قرآن : "فهو فی عیشة راضیة"
اما سخن اصلی با گروه دوم است که جوهر ناب درونی خود را با گناه و
شهوات سبک کردند،"و أما من خفت موازینه" حال فرجام شان کجاست؟
آیه بعد پاسخ می دهد،"فأمه هاویة" جالب این است که خداوند از کلمه
"ام " یعنی ؛ مادر یا مقصد بچه ، استفاده کرده است. چه تعبیر زیبایی!
مادر؛ بهترین پناهگاهى است براى فرزندان که در مشکلات به او پناه مى برند، و بچه
هر جا برود،سرانجام مرجع و مقصدش به دامن مادر است. اما چرا خداوند این واژه
زیبا را برای مجرمین بکار برده است ؟ آیا در مقام تحقیر آنهاست یا واقعا یک نکته
واقعی را می خواهد بیان کند؟ ظاهرا به این دلیل است که این چیزی که در قیامت
به آن رسیده اند( هاویه )، همان مقصدی و مرجعی است که در دنیا به دنبالش بوده اند
و آرزوی رسیدنش را داشتند. لذا او را به همان جا می برند که در دنیا به سوی آنجا
می رفته و مقصدش بوده است.
یعنی؛ مادر مجازی و غیر حقیقی شهوات که در آخرت « هاویه» نام دارد، هر چند
در دنیا به خاطر مستی و بیهوشی باطن آن را ندیده است . هاویه چیست ؟
آیه معنی می کند:"نار حامیة "؛ آتشی است داغ.
جالبیتر این که با کلمه "و ما ادریک ماهیة" می خواهد ماهیت آتش داغ را سربسته بگوید،
که درک و فهم ماهیت تفصیلی آن(اتش) در تیرس عقل شما نیست.
نکته آخر اینکه خود "هاویه"، یک پرتگاه بس عمیق است که در آن محل اتکاء و جاذبه ای
که مانع از سقوط در ته جهنم باشد نیست . چرا؟ زیرا محل اتکا ء و جاذبه که مانع از
سقوط می شود ،فقط سنگینی ایمان و نیروى تقوا است چون آنها از این نیرو تهی هستند
تا نزد مادر و مقصدشان که هاویه است ، توقف ندارند!!!!!!!!!!!!!!!!!