انسانها در مقابل سختی ها و مشکلات زندگی به دو دسته می شوند.
یا تمام قد در برابر مشکلات می ایستند و مشکلات را نردبان ترقی و پیشرفت
خود می کنند و یا در برابر مشکلات خود را می بازند و به اصطلاح کم می آورند
و در نهایت افسرده می شوند . این گروه برای نجات از نگرانی درونی و افسردگی
مجبورند؛ پناه به سیگار و مواد مخدر، موسیقی کاذب ، قرص های آرام بخش و... ببرند.
که همه این موارد وضع روحی را بدتر کرده هرچند ممکن است چند لحظه به صورت
«مسکن موقت» قوه خیال را از تلاطم درونی خود دور کند ؛اما آینده نگران کننده ای
در انتظارشان است.
اما خداوند یک ابزاز قوی برای آرامش از مشکلات و شدائد قرار داده است که هنوز علم بشر
نتواسته مشابه خارجی برای آن درست کند و آن« نماز با شرایطش» است.
چون خود نماز آرامش دهنده است و هم روزانه چند بار از خداوند با خضوع و خشوع می گویم
کمک ،کمک ،کمک(إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ»، «إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ»، «إِیَّاکَ نَسْتَعِین)
آیا اگر انسان گرفتاری چند مرتبه با گریه و زاری از ما کمک بخواهد کمکش نمی کنیم ؟
اگر ده کار از ما بخواهند و از ما بر آیند ،اگر دهتای آن را انجام ندهیم دوتای آن را حتما
انجام میدهیم با اینکه خداوند خودش از قبل وعده قطعی کمک را داده است و توانش را هم دارد.
لذا نماز مثل آمپر ماشین است که وضع روحی و زندگی ما را نشان می دهد و درجه سختی و
نیاز ما را به ما می گوید.اگر در نماز با حال نماز خواندیم آن مشکل را نردبان ترقی می کند و اگر
با یک ذره فشار نماز را تعطیل کردیم ،مطمئنا وضع بهتر نخواهد شد.