نقل شده است که یکی از صالحان به مال زیادی رسید . به او گفتند: چه خوب است
که این مال زیاد را برای فرزندان بعد از خودت ذخیره کنی . او پاسخ داد : اما فکر بهتری کردم
همه آنها را نزد پروردگارم برای خودم ذخیره کردم و پروردگارم را برای فرزندانم ذخیره کردم .
با یک تیر دو نشان !!!!!!!!!!!
چند نکته از این داستان کوتاه قابل تامل است:
1-اولین نکته اینکه انسان باید طوری فررندان خود را تربیت کند که اگر زمانی سایه پدر از سرشان رفت،
تکیه گاه اصلی و همیشگی شان که خداوند است را از دست ندهند. هرچند حمایت الهی قابل
قیاس با لطف وحمایت پدر و مادر نیست. زیرا مال هرگز آرامش و آسایش کامل را برای انسان
به همراه نمی آورد ، هر چند به طور نسبی ممکن است ، ولی این مال در معرض نابودی و از
دست رفتن است ولی اعتقاد به خداوند هرگز در دسترسی دزد وسایر بلایای طبیعی نیست.
لذا حضرت علی علیه السلام در لحظات پایانی عمر شریفش به فرزندش امام حسن علیه السلام
همین وصیت را کرد و فرمود:«والله الخلیفه علیکم» یعنی به جایی من خداوند جانشین من بر شماست.1
2- چه بسا انسان به نیت اینکه بخواهد مالی برای فرزندان به ارث بگذارد تا آنها غیر از غم از دست دادن پدر
حداقل غم مال و ثروت نداشته باشند ، دست به انواع کار های خطرناک بزند و از هر راهیچه حلال و حرام
بتواند آینده فرزند را تامین کند ، و از طرف دیگر خود را از کمک به دیگران و پرداخت امور واجب
مثل خمس ،زکات و سایر دیون محروم کند تا جایی که در آخرت خود را گرفتار کند.
غافل از این که این یک وعده قطعی خداوند است اگر یک ریال در راه خداوند خرج کرد ،خداوند عوض آن را
به او و هم به فرزندانش عنایت خواهد داشت . قرآن مجید در داستان حضرت خضر و حضرت موسی ع
که مامور درست کردن خانه آن دو یتیم می شوند می فرماید: «کان ابوهما صالحا»2
چون پدر شان آدم صالحی بوده ، دو تن از بزرگان خلقت مامور کمک و یاری آنان می شوند.
3- انسان باید مال را صرف تربیت دینی و علمی فرزند کند . اگر فرزند باسواد و با معرفت و سالم
را تحویل جامعه داد، بهترین هدیه و کادو را برای فرزند به ارث گذاشته است .
1- امالی ج 1 ص6
2- کهف 82