در یک کلام می توان گفت: ریشه و زیر بنای تمام کارهای انسان
به دوست داشتن بر می گردد ، اگر کسی یا کاری را دوست نداشته باشد
در راه آن قدمی بر نمی دارد.
به عنوان نمونه؛ اگر به دانش آموزی که به سختی برای کسب علم تلاش می کند، بپیرسیم
که چرا این قدر تلاش می کنی ؟ در جواب می گوید: چون علم را دوست دارم!!
اگر از یک مرد بپرسیم، چرا این همه زحمت می کشی ؟ در جواب می گوید: چون زن و بچه
خودم را دوست دارم و می خواهم در رفاه باشند، این تلاش برایم قابل تحمل است.!!
یا از یک خانم بپرسیم، چرا این قدر شب نخوابی داری و نیمه شب بیدار می شوی و بچه ات
را شیر می دهی ؟ در جواب می گوید: چون بچه ام را دوست دارم و دوست ندارم ناله اش
بلند باشد.!!
یا اگر از یک جوان بپرسیم، چرا نماز می خوانی ؟ می گوید: دوست دارم یا اگر کسی نماز نمی خواند بپرسی
چرا نماز نمی خوانی می گوید: دوست ندارم!!!!!!!!!!
خلاصه ریشه و جذر تمام رفتار و کردار انسان را دوست داشتن یا ذوست نداشتن تشکیل می دهد.
ممکن است بعضی از دوستی ها پشیمانی و پیامد ناگواری به دنبال داشته باشد، اما دو نوع
دوستی هرگز پشیمانی ندارد ؛
یکی دوستی با خداوند و دیگری دوستی برای خدا !!!!!!!!
راه آن هم مشخص است:
«قُل ان کنتم تُحبّون اللهَ فاتّبعونی یُحببکمُاللهُ و یغفِر لَکُم ذُنوبکم و الله غَفور رَحیم »1
1
1-آل عمران آیه 31 |