امروزه با پیشرفت علم ، پرده از حقایق قرآن یکی پس از دیگری
بر داشته شده است. اگر روزی که قرآن از بازگشت سر انگشتان
سخن می گفت و بعضی از مخالفان زبان مسخره و طعنه را به سوی
احکام الهی می چرخاندند؛ ولی با اختراع امکانات علمی و مطرح شدن
انگشت نگاری در دادگاه های و متفاوت بودن آن، همه سر تسلیم در برابر
قرآن خم کردند که قرآن قرنها قبل این مسائل ابندایی را مطرح و به آن
اشاره کرده است.
در این دههای اخیر که فلش مموری و امثال آن مثل ؛ وسایل هوشمند...
اختراع شدند و دروازه علم وارد مرحله جدیدی شد ، باز پرده از اسرار علمی
قرآن برداشته می شود به شرطی که سواد خواندن معارف علمی قرآن را داشته
باشیم. قرآن مجید با صدای رسا از ضبط اعمال بوسیله اعضاء و جوارع خبر می دهد
تا جایی که وقتی در دادگاه قیامت ،مجرمان شاهدان خداوند مثل فرشتگان و ...
را انکار و زیر بار گناه خود نمی روند، بر دهان آنها مهر سکوت می زند 1و خود اعضاء
و جوارع شروع سخنوری می کنند و مجرمین را رسوا می کنند.
از این قضیه بر می آید که اعضائ و جوارع ما قدرت ملیاردها گیگگگگگ حافظه و ثبت
گناه را داشته و در قیامت با سرعت زیادی آنها را ارائه خواهند داد چیزی که هنوز
در دادگاه ها جای آن خالی استتتتتتتتتتتتتتتتت. یعنی دست یک جور دستگاه ضبط
گناه دارد ،پا یک جور و سایر اعضاء هر کدام حافظه متانسب با خود دارد ؛ آن هم با
ثبت و ضبط صوتی و تصویری گناه همراه با مکان و زمان جرم ..........
1-حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ (20)
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (21) فصلت
وقتى به آن مىرسند گوشها و چشمها و پوستهاى تنشان به اعمال آنها گواهى مىدهد!
21- آنها به پوستهاى تن خود مىگویند: چرا بر ضد ما گواهى دادید؟ آنها جواب مىدهند:
همان خدایى که هر موجودى را به نطق در آورده ما را گویا ساخته، و او شما را در آغاز آفرید و بازگشتتان به سوى او است.
وقتی مجرمین در موقفی از مواقف قیامت ، بازجویی شدند
و حکم جهنم آنان صادر شد، دیگر از آنها سوال نمی شود بلکه
علامتی 1 در بدنشان زده می شود که نشانه محکومیت است،و
به جهنم فرستاده می شوند.در جهنم با یک حالت مستی و گیجی
برای رهایی از آن تلاش می کنند ؛ اما به هر طرف که می روند به
دربسته می خورند که یک طرف آتش سوزان و طرف دیگر آب
جوشان است . آنها در بین آتش و آب سوزان مدتها آمد و شد
دارند.تعبیر قرآن در این باره یطوفون فعل مضارع از ماده طواف است.
این جریان در سوره الرحمن آیه 43و 44 این طور بیان شده است:
هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ یَطُوفُونَ بَیْنَها وَ بَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ
الطَّوْفُ در لغت یعنی راه رفتن به اطراف و دور چیزى است، و
طَائِفهم در باره کسى که براى حفاظت خانه ها، آنها را گشت مى زند،
از معنی این کلمه بدست میاید که رفت و آمد میان دو شىء را نیز
طواف گویندکه سعى بین صفا و مروه دور زدن در اطراف آندو نیست
بلکه گردش میان آنهاست.
طائفة: قسمتى از مردم هستند که به تعبیر مرحوم طبرسى ؛یا آنکه
طائفه مثل رفقائى است که از جمله کارشان سفر و طواف در شهرهاست.
یا طائفه جماعتى است که با آنها حلقه و دائرهاى تشکیل میشود که
بدور آن میگردند.
«حمیم» هم به معنی آب گرم و «آن» به معنی نهایت جوشیدن است.
خلاصه آیه این است که در این حالت سرگردانی و اضطراب شدید ،
مجرمین در جهنم بین آتش و آب جوشان مدام طواف و آمد
و شد دارند تا راهی برای خروج پیدا کنند ولی هرگز !!!!!
زیرا جهنم باطن اعمال دنیوی آنهاست ؛ کسانی که بین محل کار و
منزل غیر گناه چیزی ندارند باید آخرت آنها این طور باشد .
آری کسانی که در محل کارشان رشوه ،ربا ،اختلاص و...و در منزل
فحشاء وسایر منکرات باشد در قیامت باید وضعش این طور باشد.
1-یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ سوره الرحمن؛ 41
تبهکاران از سیمایشان شناخته مى شوند و از پیشانى و پایشان بگیرند
در زندگی انسان فرصت های زیادی برای جبران کاستی ها
و کمبودها وجود دارد . اگر انسان در اموری سستی کند خداوند
فرصت هایی در زندگی قرار داده که بتواند جای آنها را پر کند .
ولی آخرین فرصت، چیز دیگری است که در تعبیرات امروزی به
«وقت طلایی» یا «دقیقه نود» و...معروف شده است .
مهمترین و اخرین فرصت برای یک انسان در آن لحظه حساس مرگ ،
فرصت «وصیت کردن » است. یعنی اگر در امور مالی یا اخلاقی و ...
کوتاهی شده ،می تواند در این فرصت آخر وصیت کند تا بعد از
مرگش ، دیگران دیون او را از اموالش بدهد تا در آخرت گرفتار نشود.
این ارفاق الهی بسیار مهم و حیاتی است و در اهمیت آن روایاتی آمده
است؛ مانند: پیامبر خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود:
بر هیچ مسلمانی سزاوار نیست که شبی را سپری کند، مگر این که
وصیتش زیر سرش باشد.1
شاید منظور پیامبر اکرم ص از زیر سر داشتن وصیت نامه، استفاده از این فرصت
استثنایی و اماده بودن برای مرگ باشد نه صرف زیر سر گذاشتن وصیت.
بهترین وصیت در اوخر عمر و در وقت طلایی از زبان مبارک پیامبر اسلام جاری
شد که دو گوهر گرانبهای خود را یعنی قرآن و اهل بیت را به عنوان یادگار برای
امت گذاشت که به حدیث ثقلین مشهور است ؛اما هزران حیف از عمل امت
به وصیت پیامبرشان ....
هر چند پیامبر اسلام در زمینه هدایت امت کوتاهی نکرده بود ولی دوست داشت
در آخرین لحظات عمرش آنچه که یک عمر در راه آن جانفشانی کرده باز در این
لحظات حساس ، دوباره گوشزد کند زیرا سعادت واقعی را در اطاعت این دو ریسمان
الهی می دید.
پند پیران را پذیرا شو، به جان تا رهی از خوف و مانی در امان
ملت بزرگ ایران در آزمون بزرگ دیگری بنام انتخابات رئیس جمهور قرار دارد ، این
انتخابات ها جوهره درونی هر کس را به خوبی به معرض نمایش قرار می دهند .
اگر انسان دم از تقوا و اخلاق می زند باید در هنگام تبیلغات مرد تقوا باشد و آخرت خود را برای
دنیا دیگران فدا نکند ، چه اشخاصی که به خاطر مطرح کردن کاندیدای خود چه تهمت و
بد و بیراه به حریف می زنند و فضای جامعه را به جهنم وعده داده شده تبدیل می کنند و...
خداوند در قرآن مجید وقتی به معرفی طرز گفتگو جهنمیان می پردازد به نکته ظریفی اشاره می کند
که حال بعضی از سیاسیون یا هواداران انهاست . در سوره اعراف آیه 38می فرمابد:
کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها؛ اخت در اینجا به معنی مثل و مانند و به تعبیر امروزی هم
وزن سیاسی یا اقتصادی و...است.یعنی در جهنّم جز اختلاف و فحش و بدگویی و بدبینی چیزی نیست.
آنجا فقط از مشاجرات پوچ و اعصاب خوردکن موج می زند و از اخلاق و ادب خبری نیست.
درحالی که کشور ما اسلامی است و باید سبک گفتگوی بهشتیان را الگو و سرمشق مناظرات خود قرار
دهند.خداوند روش گفتگوی بهشتیان راسرشار از مِهر و صفا و صمیمیت میداند،می فرماید:
لا لَغْوٌ فیها وَ لا تَأْثیمٌ 1
یعنی بجای اینکه یکدیگر را متهم کنند با نقد منصفانه یا دفاع واقع بینانه میدان کارزار را برای انتخاب
آگاهانه مردم روشن می کنند و در آخر هم از خداوند می خواهد که کینه هیچ مومنی را در دل نگیرند؛
لا تَجْعَلْ فی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا 2این حرف بهشتی هاست و این روش باید نقشه راه ما در انتخابات
باشد که هم آبروی نظام را حفظ کنیم و هم با شرکت در انتخابات ثوابی برای آخرتمان ذخیره کنیم .