ماه رمضان با لحظات سخت و شیرینش تمام شد. لحظات سخت
مانند: فشار گرسنگی و تشنگی در گرمای خرداد از یک طرف ، تقویت
اراده ، لحظات خوش سحر ، دعا ،جزء خوانی قرآن و افطار مومنین از طرف
دیگر لحظات شیرین و فراموش نشدنی را در ذهن روزه داران به یادگار گذاشت.
سوال این است که چطور از این لحظات خوش و عطر دل انگیز ماه مبارک
در سایر ماه ها استفاده کنیم ؟
این ماه یک بهشت موقت بود ،می توان لحظات شیرین آن را در تمام سال
با یک مقیاس کوچکتر در زندگی ماندگار کرد. یعنی از مرحله «حال» که
یک مقام معنوی است به مرحله «مقام» راه پیدا کرد به شرط اینکه دستور العمل
های این ماه را در سایر ماه اجرایی کنیم. مثل: تلاوت قرآن، اگه یک جزء نتوانسیم
روزانه تلاوت کنیم ، حداقل نصف جزیی را بر خود واجب کنیم . یا بیداری در سحر
را به بیست دقیقه کاهش دهیم ولی مستمرررررر ...تا لذت و عطر ماه مبارک
در کام مان ماندگار شود.
حیف است که یک ماه دویدن و گرفتن جام بزرگ معنویت را ،بعد از ماه رمضان
به غفلت بگذرانیم. مثل دونده ای که به خط پایان رسیده و برای جام بعدی
و مسابقه بعدی وقت تلف نمی کند و از همان روز پیروزی در فکر جام جهانی
بعدی یا...است.
بزرگان از همان شب بعد از شب قدر، خود را برای درک شب قدر سال آینده
آماده می کردند.
همانطوری که افراد یک ظاهر و یک باطن دارند که در قیامت افراد طبق
شکل و شمایل باطنی ظهور می کنند؛ به تعبیر قرآن : یَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ1
ماه ها هم یک ظاهر و یک باطن دارند. ظاهرشان شبیه به هم ولی باطن
ها مختلف و هر کدام رنگ و بوی خاصی دارند.
در میان این ماه ها ،ماه مبارک رمضان باطنی دارد که از بقیه ماه ممتاز و راس
سنه قرار گرفته است. باطن ماه مبارک در خطبه شعبانیه حضرت رسول به
خوبی بیان شده است . ماهی که فقط در آن شیطان ها در بند و زنجیرند
تا مومنین به راحتی بر سرسفره قرآن بنشیند و شب زنده داری کنند و
اندوخته ای برای آخرت خود فراهم کنند.
ماهی که نفس کشیدن که یک عمل غیر اختیاری و غیر اردای است حکم تسبیح
در آن نوشته می شود و...
اگر کسی چشم باطنی یا برزخی داشته باشد ، در این دنیا شیطانها را در این ماه
در بند می بیند و درهای بهشت را باز و درهای جهنم که بسته اند را خواهد دید .
در درجه پایین تر اگر انسان ها یک ذره ای شناخت و معرفت به باطن این ماه داشته
باشند آن وقت سختی گرسنگی و تشنگی برای شان آسان و قابل تحمل خواهد
بود و به بهانه های مختلف از انجام تکلیف الهی شانه خالی نمی کنند.
1-الطارق آیه 9
یکی از کارهای شاد و مثبت در زندگی ،« جشن تولد» است.
این سنت حسنه از کی شروع شده و بنیانگذار او چه کسی بوده
است ؟ یک بحث دیگری است .
ولی آنچه که به ذهن می رسد و روانشناسان روی آن تکیه دارند ،
اثرات مثبتی است که این جشن بر روحیه افراد بخصوص کودکان دارد.
اما در آستانه جشن تولد از نوع دیگر هستیم که جای آن در بین جشن
تولدها خالی است ؛ آن «جشن تولد قرآن» است که در شب قدر ،
تولد پیدا کرد و جامعه جهانی را با نور خود نورانی و مزین کرد.
به این دلیل است که ماه رمضان در بین ماه ها، در راس قرار گرفته است .
این همه فضیلت برای ماه رمضان گفته شده ، به خاطر خود روزه نیست بلکه
به علت مهمان عزیزی است که در بهترین شب ، مهمان قلب پیامبر اسلام شد .
لذا بهترین کار و بهترین جلسه در ماه رمضان ، انس با قرآن است . از قرآن
به سر گرفتن تا تلاوت و تفسیر و...
اثرات این کارها باعث عجین شدن روح با این کتاب الهی می شود و جان انسان
را زنده و سرشار از انرژی معنوی می کند.
از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده که فرمود:
براستى که در کتاب خدا ماهها نزد خدا دوازده ماه است . روزى که خداوند آسمانها
و زمین را آفرید، پس نور و روشنى ماهها ماه رمضان است ، و قلب ماه رمضان شب
قدر است ، و قرآن در شب اول ماه رمضان نازل گشته ، پس با قرآن از این ماه
استقبال کن .بحارالانوار، ج 96، ص 386.
بیماری فقط در محدوده جسم نیست ؛ بلکه یک نوع بیماری هست که در
حوزه اعتقاد است مثل شرک ، یک نوع بیماری هست در حوزه اجتماعی و
یک نوع بیماری هم در حوزه سیاسی وجود دارد که فقط قرآن پرده از چهره ی
این نوع بیماری برداشته است . این افراد هر چند در حوزه جسم سالم
به نظر می رسند؛ ولی در حوزه«باطن و قلب» ، که خداوند نمره "سلامت "
را فقط به« قلب» می دهد ، کاملا بیمار هستند. بیمار دل هم انواعی دارد؛ از
شک و تردید به نیروی داخلی گرفته تا طرح دوستی با بیگانگان معاند و مخالفان
نظام اسلامی را شامل می شود. قرآن در این باره می فرماید:
فَتَرَی الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ ...1
این سر سپردگان به بیگانه نه تنها در باطن به سمت آنها گرایش دارند بلکه آیه
می فرماید: «فیهم » نه «الیهم» فی، ظرف است ؛ یعنی از نظر گرایش قلبی،
داخل باند سیاسی و فکری آنها هستند. اما چرا به آن سمت گرایش دارند؟ زیرا
حرف حساب آنها این است که ما رابطهمان را چرا با بیگانهها قطع کنیم؟
شاید این نظام شکست بخورد و از بین برود! شاید آنها برگردند! پس ما باید
رابطهای با آنها داشته باشیم. یَقُولُونَ نَخْشَی اَن تُصِیبَنَا دَائِرَةٌ ...
شاید اوضاع برگردد. با اینکه بر سر سفره انقلابند و تمام مشکلات انقلاب را
این گروه برای مردم درست می کنند ، باز چشم امیدشان به خارج از کشور
است و اصلا به نیروی داخلی تکیه ندارند .
آری گروه غرب گرا همیشه در این دوران انقلاب دلشان با بیگانه بوده و بعضی ها
هم پیش دستی کرده و اموال و فرزندانشان را به بهانه های مختلف به آن سوی
آب فرستاده به امید اینکه روزی ممکن است ، انقلاب شکست بخورد و آنها
در آن سوی مرز جایگاهی داشته باشند .این فککککککر مسموم ، هرگز نمی تواند
تمام توان خود را برای اصلاح اوضاع کشور صرف کند مگر به دامن اسلام و قرآن قلبا
برگردند و به ملت و رهبر خود معتقد باشند!!!
1-سوره مائده؛ آیه 52
با خروج ترامپ از برجام ،واکنش های مختلفی از داخل و خارج کشور
به گوش رسید. اما چند نکته در این باره مهم به نظر می رسد.
اول:این خروج از برجام باید بزرگترین دستاوردش برای ملت و مسئولین،
حفظ اتحاد و همبستگی باشد. چیزی که کلید خیلی از مشکلات کشور
بوده و هست.
دوم: همان کسانی که یک روز مذاکره را با" کدخدااااا "را راه حل کشور
می دانستند و منتقدان را به عناوین مختلف سرکوب می کردند و امروز
بجای واژه «کدخدا » از «موجود مزاحم» استفاده می کنند، باید صادقانه
در برابر ملت ، اعتراف به اشتباه خود کنند. این کار اعتبار و ارزش آنها را در
پیشگاه ملت بالا خواهد برد.
سوم: آزمون بزرگی که مقام معظم رهبری برای عزت ملت، جلو چشم مسئولین
قرار داد، در واقع برای همان افرادی است که خوش بینی و بدبینی را در
سیاست بی معنی می دانستند و اکنون بعد از گذشت چندین سال
تلاش بی ثمر و با کشف حقایق، این بار نمی توانند مردم را به وعده توخالی
امیدوار کنند و در صورت غفلت و تکرار اشتباه ، قطعا اعتبار خود را بری همیشه از
دست خواهند داد.
امید است که برجام درس عبرتی برای دلدادگان به «شیطان بزرگ» باشد
و به جای تکیه بر بیگانه به مردم مومن تکیه کننننننند.
کلمه «حراج » لفظ زیبا و جذابی است برای فروش اشیاء قیمتی با قیمت
پایین تر از بازار و تخفیف ویژه ، معمولا برای جذب مشتری بکاری می رود.
از حراج لباس تا حراج کیف ، کفش و کتاب، همه حکایت از اهمیت این واژه دارد.
خداوند معتال هم بهترین داشتنی خود را یعنی؛ "بهشت " را در ماه مبارک رمضان
در معرض حراج واقعی قرار داده است . برای خرید این جنس با ارزش ،حتی اعمال
غیر ارادی را هم قبول می کند ؛ مثلا خواب روزه دار را عبادت به حساب می آورد و نفس
کشیدنش را هم «تسبیح » به شمار می آورد . اعمال ارادی را به بالاترین قیمت حساب
می کند ، یک آیه قرآن را در حکم تلاوت کل قرآن در سایر ایام می داند و...
به زبان خودمانی، خداوند در این ماه «بهشت » را در معرض "حراج واقعی" قرار داده
و دوست دارد به پایین ترین قیمت آن را به بندگان روزه دار تحویل دهد.
وسعت این نمایشگاه معنوی به اندازه کل جهان و مدت آن یک ماه کامل است. هر کسی
کوتاهی کند ، ضررش با کفاره هم جبران نخواهد شد.
از خداوند توفیق حضور در این نمایشگاه را برای همگان مسئلت دارم.
قرآن مجید به طور اجمال و سر بسته جریان وزنه اعمال را در سوره «القارعه»
با دو شاخه و سرگروه« سنگین وزن »و «سبک وزن »بیان می کند .
گروه اول: که جواهرات درونی خود را با شهوات آلوده نکردند و حقیقت زلال خود را
با همان میزان و سنگینی تقوا حفظ کردند ، در آخرت زندگی خوش دارند به تعبیر
قرآن : "فهو فی عیشة راضیة"
اما سخن اصلی با گروه دوم است که جوهر ناب درونی خود را با گناه و
شهوات سبک کردند،"و أما من خفت موازینه" حال فرجام شان کجاست؟
آیه بعد پاسخ می دهد،"فأمه هاویة" جالب این است که خداوند از کلمه
"ام " یعنی ؛ مادر یا مقصد بچه ، استفاده کرده است. چه تعبیر زیبایی!
مادر؛ بهترین پناهگاهى است براى فرزندان که در مشکلات به او پناه مى برند، و بچه
هر جا برود،سرانجام مرجع و مقصدش به دامن مادر است. اما چرا خداوند این واژه
زیبا را برای مجرمین بکار برده است ؟ آیا در مقام تحقیر آنهاست یا واقعا یک نکته
واقعی را می خواهد بیان کند؟ ظاهرا به این دلیل است که این چیزی که در قیامت
به آن رسیده اند( هاویه )، همان مقصدی و مرجعی است که در دنیا به دنبالش بوده اند
و آرزوی رسیدنش را داشتند. لذا او را به همان جا می برند که در دنیا به سوی آنجا
می رفته و مقصدش بوده است.
یعنی؛ مادر مجازی و غیر حقیقی شهوات که در آخرت « هاویه» نام دارد، هر چند
در دنیا به خاطر مستی و بیهوشی باطن آن را ندیده است . هاویه چیست ؟
آیه معنی می کند:"نار حامیة "؛ آتشی است داغ.
جالبیتر این که با کلمه "و ما ادریک ماهیة" می خواهد ماهیت آتش داغ را سربسته بگوید،
که درک و فهم ماهیت تفصیلی آن(اتش) در تیرس عقل شما نیست.
نکته آخر اینکه خود "هاویه"، یک پرتگاه بس عمیق است که در آن محل اتکاء و جاذبه ای
که مانع از سقوط در ته جهنم باشد نیست . چرا؟ زیرا محل اتکا ء و جاذبه که مانع از
سقوط می شود ،فقط سنگینی ایمان و نیروى تقوا است چون آنها از این نیرو تهی هستند
تا نزد مادر و مقصدشان که هاویه است ، توقف ندارند!!!!!!!!!!!!!!!!!
یکی از راه هایی که انسان را در برابر حوادث و لغزشگاه ها بیمه می کند،
«انفاق کردن» است. ما خیال می کنیم که کار خیری که برای دیگران انجام می
دهیم ، بیشترین بهره و سود آن را دیگران می برند و خداوند در آخرت هم یک
کمک هزینه و دستگیری از ما می کند.
اما اصرار قرآن بر این است که همه انفاق ها ؛ چه مالی، چه آبرویی و...
علاوه بر ثمرات آخروی ، تماما در همین دنیا به خود ما بر می گردد و سایه آن و
نسیمی از آن به دیگران می رسد. این انفاق موقیعت معنوی ما را محکم می کند،
در سر بزنگاه ها و لغزش گاه به طور نامحسوس ما را حفظ خواهد کرد.
قرآن می فرماید:
مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِم ..1
"تثبیت نفس" یک مسئله اخلاقی است و انفاق باعث می شود انسان در حوادث تلخ
نلغزد . لذا کار خیر، موقعیت خود آدم را تثبیت میکند، در حوادث ناگوار خیلیها میلرزند،
اما چرا بعضیها نمیلرزند؟ برای اینکه اینها ریشهدارند؟ چرا ریشهدارند؟ برای اینکه
با کار خیر و انفاق ، موقعیت و ریشه خود را تثبیت کرده و زود نمیلغزند: ?تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ?.
مثل درختی که قدرت حرکت دارد و سطل آبی پای خود ریخته است . این درخت نباید بر
کسی منت بگذارد ؛ زیرا با این کار ریشه خود را در برابر حوادث محکم کرده است.
پس کسی که انفاق می کند در همان لحظه موقیعت خود را محکم کرده است و نباید بر
گیرنده انفاق منت بگذارد ، هرچند همان لحظه نفهمد چطور ریشه خود را محکم کرده است
ولی بعد از گذشت زمان به راحتی متوجه خواهد شد.!!
کالایی که در باراز به حراج گذاشته می شوند، با دو واژه «مزایده » و «مناقصه» به
فروش می رسند. این دو واژه جدید در واقع جایگزین «چوب حراج» شده اند . در قدیم
رسم بود؛ هر کسی که می مرد یا یک شرکت و موسسه ، یک نماینده تعیین می کردند،
و آنها اموال را در بازار می آوردند و با یک چوب روی میز می زدند و قیمت پایین تر از
بازار می فروختند.
«مزایده» همیشه از طرف فروشنده است و «مناقصه »از طرف مشتری و خریدار است.
یعنی فروشنده آگهی حراج و مزایده می زند و می گوید: هر کس بالاتر جنس من را بخرد، می
فروشم و مشتری هم آگهی می دهد هر کس ارزان تر بفروشد ،من می خرم.
در این جهان فقط "خداوند" است با اینکه خریدار است ، آگهی« مزایده» می دهد. و با صدای
رسا و بلند می فرماید: جنس و کالایی که برای فروش آوردی، من از همه بیشتر می خرم !!!
اگر جانی دارید، مالی دارید و یا آبرویی دارید، من به هر قیمتی که شما راضی باشی و بیشتر
از هر کس و ناکس می خرم.!!
قیمت و نرخ تعاونی و کف، جان و مال شما بهشت و بالاترین قیمت جان شما« عند ملیک المقتدر»است.
در این بازار شیطان هم خریدار است ؛ ولی به قیمت سلب آبرو و بی حیث کردن افراد، مال و جان آنها را
می خرد.
خلاصه اینکه اگر بخواهیم جان را اجاره ، کرایه ، در معرض فروش و...قرار دهیم خداوند بیشتر می خرد،
این همه در قرآن می فرماید:«مَنْ ذَا الَّذی»، «مَنْ ذَا الَّذی» ،«مَنْ ذَا الَّذی» 1؛ یعنی ؛ مزایده ، مزایده ،مزایده !!!
نیمه شعبان؛ یک ظاهر و پوسته دارد که همان چراغانی کردن ها و پخش
شیرینی هاست. یک باطن و مغز دارد که هدف جشن نیمه شعبان باید به
آن مغز تغییر مسیر دهد. انسان عاقل دانه را به قصد برداشت کاه و پوسته
نمی کارد بلکه به دنبال مغز دانه است.
دانه و هسته مرکزی نیمه شعبان ، تولد امام عصر عج است که به منزله نزول
قرآن در شب قدر است . زیرا هر دو فرستاده الهی اند ، یکی "قرآن ناطق" است و
دیگری "قرآن صامت" خواهد بود.تشابه زیادی بین نیمه شعبان و شب قدر بیان شده
است که در بعضی کتب مفصل بیان شده است.1
به این دلیل در روایت از امام باقر علیه السلام نقل شده است :
هی أفضل لیلة بعد لیلة القدر؛ فیها یمنح اللّه تعالى العباد فضله و یغفر لهم بمنّه.
فاجتهدوا فی القربة إلى اللّه (تعالى) فیها، فإنّها لیلة آلى اللّه تعالى على نفسه
ألا یرد سائلا له فیها، ما لم یسئل معصیة و. . . فاجتهدوا فی الدعاء و الثناء
على اللّه (عزّ و جلّ).2
یکی از اعمال این شب ،دعا و احیاست، منتظران بایدبا دعا و احیا این شب ، طرز
تفکر خود را درست کنند . اگر تفکر با تفکر امام زمان عج میزان و راست شد و از کجی
در آمد ، آن وقت است که واقعیت ها را صاف و دقیق می فهمد .
دعایی که از آن حضرت رسیده، طراز و شاخص راست کردن افکار و اعمال از کج شدن است.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَةِ وَ صِدْقَ النِّیَّةِ وَ عِرْفَانَ الْحُرْمَةِ.....
1- عصاره خلقت ؛ ایت الله جوادی آملی
2- با فضیلتترین شب پس از لیلة القدر ،شب نیمه شعبان است که خداوند در این شب
فضل خویش را بر بندگانش ارزانى مىدارد و با منّ و کرم خود آنان را مىآمرزد، پس
براى نزدیکى به خداى سبحان در این شب بکوشید چون خداوند سوگند یاد کرده است
که هیچ سائلى را-تا وقتى که امر ناپسند و گناهى نخواسته است-محروم نگرداند.