هرچند امام علی علیه السلام در مکه متولد شد، اما در آن زمان تا امروز این منطقه
قدر ومنزلتش را نشناختند و خون به جگرش کردند. یک روز در عربستان ، هر چند
همسایه اش بودند، ولی امام غریب بود و سر در چاه می کرد ، امروز هم فرزندان
نامشروع آنها یعنی آل سعود بیشترین مصیبت را برای افکار و منطق بلند امام ایجاد می کنند.
اما ایرانیان از همان ابتدا که نام علی را شنیدند با گفتن یا علی تمام قد به کمکش شتافتند
که امروز هم ایرانیان را با امام علی و مکتبش می شناسند.
شاید این سوال به ذهن خطور کند، چرا ایرانیان به سرعت تشیع را پذیرفتنند؟
شیعه یعنی کسانی که قائل به خلافت بلافصل امام علی علیه السلام هستند.
برای پاسخ به این سوال مفصلا علل را توضیح فرمودند. اما در این چند خط فقط به
طور خلاصه و به تعبیر خودمانی «ساندویچی» چند نکته را عرض می کنیم.
1- مهمترین علت را باید در سیره و روش خلفاء جستجو کرد. زیرا سیاست تبیض نژادی
خلیفه دوم یعنی برتری عرب بر عجم و اخراج آنان در مدینه از یک طرف و رفتار سرشار از
احترام و کرامت از طرف امام علی علیه السلام نسبت به ایرانیان باعث
رشد گرایش به این خاندان شد.
زیرا عمر و بعد از او عثمان ایرانیان را شهروند «درجه دوم» به حساب می آوردند
تا جایی که موجب رنجش ایرانیان شد و در آخر هم توسط فیروز ابو لولو که
ایرانی الاصل بود کشته شد.اما عدل و مدارا امام با ایرانیان طعم عدالت
اسلام را به خوبی به کام آنان چشاند.
2- چون مرکز حکومت امام علی ع در کوفه بود و عراق همسایه دیوار به دیوار ایران بود
زمینه رشد شیعه را فراهم کرد، بخصوص که طایفه اشعری ها به قم مهاجرت کردند
و قمی ها کلا شیعه شدند و شیعه تا قلب ایران نفوذ کرد.
3- محبوبیت علویان در ایران و مظلومیت آنان (بخصوص امام حسین ع )و مهاجرت سادات به
ایران بخصوص در زمان امام رضا علیه السلام.
4- حکومت شیعه در ایران بخصوص آل بویه و صفویه نقش زیادی در شیعه ایرانیان دارد.
ولی در راس همه کمک ائمه و حرمت نهادن به ایرانیان در رشد تشیع در ایران نقش زیادی داشت. و
از طرفی مردم ایران مردمی منطقی تر و بدون تعصب بودند تا منطق قوی مکتب اهل بیت را شنیدند
به سرعت قبول کردند.امروز هم بی صبرانه این قوم منتظر ظهور فرزندش هستند. هرچند همه مسلمانان
نام مصلح واقعی را در کتابهای شان ذکر می کند ولی هیچ نشانه ای از انتظار به چشم نمی خورد!!!!!!!!!!
ماه رجب سوغات زیادی را به همراه دارد. یکی از این سوغات معنوی مراسم ایام البیض
و اعتکاف است . در این مراسم خداوند با دعوت از دوستان خود ، آنان را بر سر سفره
معنوی و خلوت خود دعوت می کند . تا چند روز تمام وقت در خانه خود ، دل از دنیا و
مظاهر آن تهی کنند و روزنه ای به دروازه های عرفان و بندگی باز کنند.
این مراسم معنوی از همه عبادات، طعم و لذتی از همه لذائذ معنوی دارد. با روزه اشتراک دارد
چون روزه شرط اولیه حضور است . با حج اشتراک دارد وبعضی از محرمات و آداب حج را در خود جای داده
است. مثلا عطر زدن ،جدال ،خرید و فروش و...در این مراسم حرام شده است.با نماز و سایر مستحبات مثل
حضور در مسجد ،توبه و انابه ،دعا و ادعیه ،نماز شب و ...مشترک است .
با تولد امام علی عیله اسلام شروع تا با حنای ولایت رنگین شود و با رحلت بانوی بزرگ کربلا حضرت زینب پایان می پذیرد
تا شور و عشق عاشوارایی در دلها زنده کند.
خلاصه در این عبادت هر چه دیگرخوبان دارند ، همه را به تنهایی دارد.یعنی خواص روزه ،نماز،حج و...را دارد.
خداوند دوستان خود را در قالب یک عمل مستحبی دعوت و اجازه ورود می دهد وبعد در آخرین روز با زور آنها را نگه می دارد و در
قالب وجوب از آنها با اعمال ام داوود پذیرایی ویژه می کند.
جای هیچ شک و ترددی نیست که کسی در این مراسم شرکت کند قطعا با دست پر بر خواهد گشت .
در پایان بایک روایت در تایید این گفته ها اکتفاءمی کنم.
امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد؛ گناهان گذشته او بخشیده می شود
و هر کس سه روز از اول، سه روز از وسط و سه روز از پایان ماه رجب را روزه بگیرد گناه گذشته و آینده او بخشیده می شود
و هر کس یک شب از شبهای این ماه را زنده نگه دارد، خداوند او را از جهنم آزاد کرده و
شفاعت او را درباره هفتاد هزار گنهکار خواهد پذیرفت. کسی که در این ماه با قصد تقرب به خداوند متعال،
صدقه ای دهد، در قیامت خداوند او را به پاداشی تکریم خواهد کرد که تا آن لحظه نه چشمی دیده
و نه گوشی شنیده و نه به ذهن کسی خطور کرده است.امالی شیخ صدوق روایات رجب
همان طوری که برای تربیت و فربه کردن بدن به باشگاه بدن سازی نیاز است،
برای تربیت و تهذیب نفس هم یک باشگاه با حرکات منطقی نیاز است.
این باشگاه به طور طبیعی در زندگی کار گذاشته شده است ولی نیاز به شناسایی آن ،
حرکات تقویت کننده و انجام آنها است. باید جهت حرکات راشناخت تا در این صحنه موفق بود.
شناخت در این ورزشگاه حرف اول را می زند و انجام درست حرکت حرف آخر را!!
داشتن امیال و غرایز ابزار و وسیله کار است اما تسلیم نشدن لازمه نفس قوی است.
مثلا
داشتن و نخوردن
توانستن و نکردن
خواستن و دنبال آن نرفتن
قدرت و انصاف
عشق و عفاف
چشم داشتن و نگاه حرام نکردن
زبان داشتن و غیبت نکردن
این حرکات را باید آنقدر تکرار کرد تا نفس به آنها عادت کند و هرچه رکورد بیشتر زده شود،
مدال افتخار بندگی عیارش زینتی تر خواهد شد.
در این باشگاه مور بی آزار به درد نمی خورد بلکه باید نیش زنبور باشد و کسی را نیش نزند ن کمال است.
مربی این باشگاه جملات کلیدی و شنیدنی دارد و سخنش این است که
نگویید: «دلمان میخواهد»؛ بگویید: «شهوتمان میخواهد»، «غضبمان میخواهد»!
یعنی
«قلب» خانه خدا است ولی نفس اسمش را عوض کرده و به شهوت و غضب خود می گوید «دل»؟
از حضرت سلیمان نقل کردند که دارد: «إن الغالب لهواه أشد من الذی یفتح المدینة وحده»1
آن کسی که بخواهد با هوای نفس مبارزه کند و بر هوای نفسش غلبه کند، کارش سخت تر است از کسی
که بخواهد تنهایی یک شهر را فتح کند. یعنی فتح یک شهر به تنهایی آسان تر از جنگ و غلبه بر هوای نفس است.
این باشگاه نیاز به تمرین روزانه دارد تا پیروزی حاصل شود. اگر پیروز شد کار هایی می کند که تمام پهلونان جهان
در برایر شششششششش زانو ممممممممیزنند!!!!!!!!!!
برخی که نگاه واقعی به اسلام ندارند می گویند: اسلام نگاه تحقیر آمیزی نسبت به زن دارد،
مثلا می گویند : مرد می تواند چهار زن را به عنوان همسر خود در آن واحد بگیرد ولی زن این حق را ندارد
که چهار مرد را به عنوان همسر بگیرد ! این یک نمونه بارز تبیعض است .!
هر چند این مسئله و سایر شبهه ها در جای خود با دلیل عقلی و برهان جواب داده شده است ،
ولی این نکته را نباید فراموش کرد که این گونه حرف زدن از غرب و از طرف مسیحت مطرح می شود.
زیرا تعدد زوجات از دیدگاه مسیحت حرام و منع شده است ولی بی حجابی و
اختلاط مباح شمرده شده است.!!!!!!!!!!!
غربی ها که این قدر بر طیل آزادی زن می کوبند ، آنها را به عنوان ابزار اقتصادی مورد بهره برداری قرار داده اند،
که ماجرای تلخ و ناگواری دارد. اما اسلام تمام ظرافت را نسبت به زن بکار گرفته است و از تصمیات احساسی تا
خانه و... همه را لحاظ کرده است.
مثلا زن اگر مرتد شود کشته نمی شود ،چون ممکن است احساسات بر او غلبه کرده است. این حرف منطقی و
روانشناسانه اسلام است بر خلاف مرد.
یا نماز جمعه بر زن واجب نیست چون ممکن است با رسالت زن که امور خانه داری و
بچه داری است منافات داشته باشد.ونمونه های دیگر
اما زن الگو گرفته از غرب به بهانه آزادی باید در معادن به عنوان مهندس معادن در زیر زمین کار کند یا بر
روی داربست و دکل های برق کار کند تا خود کفا باشد و نیازی به پول مرد نداشته باشد.
کدام منطق بهتر است آیا کار کردن در خانه با احساس مادرانه و عشق شوهرانه بهتر است
که بر مرد واجب باشد خرجی او را بپردازد، یا در کارخانه ها با کار فرما بیگانه ، چه بسا با تحقیر و ...
البته این بحث در چند جمله خلاصه نمی شود نیاز به توضیح دارد برای مطاله رجوع شود به
لینک زیرhttp://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/6600/77012
از مرحوم علامه جعفری پرسیدند: رمز موفقیت شما چیست؟ فرمود مال و باسوادشدن خوبه اما
این رمز موفقیت نیست.رمز واقعی : یادگیری علم به خاطر خود علم بود نه به خاطر مطرح شدن !
هرچند زیاد طول کشید که این غول بزرگ را از ذهنم دور کنم. چرا که سخنرانی
برای افراد نخبه در داخل و خارج کشور خیلی برای نفس خوشحال کنده بود.ولی
با خود فکر می کردم که این سخنرانی زیبا غیر از چتد آفرین و احسنت چیزی بر علم من افزوده نمی کند.
و مرا از هدفم دور میکند.بعد یک قانون مهم و اخلاقی بیان کردند که:
هر کاری برای غیر خدا باشد سنت خداوند است که انسان را زمین بزند!!!!1
این سخن علامه خود برای کسانی که عشق علم و معرفت دارند یک فرمول کابردی
و قابل تجربه است .
امروز در دنیا روزها به نام های مختلفی نام گذاری شده اند، مثلا در ایران روزی بنام روز 22بهمن
یا روز قدس داریم و در کشور های دیگر هم روز هایی مثل روز عشق یا روز کریسمس و....وجود دارد .
در آخرت هم خداوند از این نوع مدگرایی و تنوع عناوین استفاده کرده است .آیت الله جوادی
در کتاب معاد در قرآن حدود صد نام از نامهای قیامت را نام می برد . این نامها به خاطر احوال بندگان اند
و گرنه نام واقعی قیامت آخرت است یعنی آخر این دنیا ، دنیا هم از دنو یعنی نزدیک .
یکی از این نام ها یوم الحسره است یعنی روزی که همه حسرت افسوس می خورند.
زیرا با چشمان شان می بینند که تمام فرصت ها را از دست داده اند.
اما آیا کسی پیدا می شود که حسرت نداشته باشد؟ بله در روایت وارد شده است :
از امام ششم نقل شده : پیغمبر (ص) فرمود : هیچ قومى در مجلسى جمع نشوند
که در آن مجلس یاد خداوند و صلوات بر محمّد (ص) نباشد ، مگر آنکه آن مجلس
حسرت و وبال بر مجلسیان خواهد بود. مکارم اخلاق جلد 2 صفحه 17
این خاندان چه مقامی دارند واقعا عقل از درک آن عاجز و ناتوان است .
حضرت رضا (ع) می فرمایند: شخصی که توانایی انجام کارهایی را که سبب آمرزش او می شود ندارد،
زیاد صلوات بر محمد (ص) و خاندان او فرستد که این عمل گناهان او را از بین می برد. بحار ج 91، ص 48، ح 2.
نقل شده است که یکی از صالحان به مال زیادی رسید . به او گفتند: چه خوب است
که این مال زیاد را برای فرزندان بعد از خودت ذخیره کنی . او پاسخ داد : اما فکر بهتری کردم
همه آنها را نزد پروردگارم برای خودم ذخیره کردم و پروردگارم را برای فرزندانم ذخیره کردم .
با یک تیر دو نشان !!!!!!!!!!!
چند نکته از این داستان کوتاه قابل تامل است:
1-اولین نکته اینکه انسان باید طوری فررندان خود را تربیت کند که اگر زمانی سایه پدر از سرشان رفت،
تکیه گاه اصلی و همیشگی شان که خداوند است را از دست ندهند. هرچند حمایت الهی قابل
قیاس با لطف وحمایت پدر و مادر نیست. زیرا مال هرگز آرامش و آسایش کامل را برای انسان
به همراه نمی آورد ، هر چند به طور نسبی ممکن است ، ولی این مال در معرض نابودی و از
دست رفتن است ولی اعتقاد به خداوند هرگز در دسترسی دزد وسایر بلایای طبیعی نیست.
لذا حضرت علی علیه السلام در لحظات پایانی عمر شریفش به فرزندش امام حسن علیه السلام
همین وصیت را کرد و فرمود:«والله الخلیفه علیکم» یعنی به جایی من خداوند جانشین من بر شماست.1
2- چه بسا انسان به نیت اینکه بخواهد مالی برای فرزندان به ارث بگذارد تا آنها غیر از غم از دست دادن پدر
حداقل غم مال و ثروت نداشته باشند ، دست به انواع کار های خطرناک بزند و از هر راهیچه حلال و حرام
بتواند آینده فرزند را تامین کند ، و از طرف دیگر خود را از کمک به دیگران و پرداخت امور واجب
مثل خمس ،زکات و سایر دیون محروم کند تا جایی که در آخرت خود را گرفتار کند.
غافل از این که این یک وعده قطعی خداوند است اگر یک ریال در راه خداوند خرج کرد ،خداوند عوض آن را
به او و هم به فرزندانش عنایت خواهد داشت . قرآن مجید در داستان حضرت خضر و حضرت موسی ع
که مامور درست کردن خانه آن دو یتیم می شوند می فرماید: «کان ابوهما صالحا»2
چون پدر شان آدم صالحی بوده ، دو تن از بزرگان خلقت مامور کمک و یاری آنان می شوند.
3- انسان باید مال را صرف تربیت دینی و علمی فرزند کند . اگر فرزند باسواد و با معرفت و سالم
را تحویل جامعه داد، بهترین هدیه و کادو را برای فرزند به ارث گذاشته است .
1- امالی ج 1 ص6
2- کهف 82
در متون دینی ما یک فرمول کلی وجود دارد آن این سخن معروف پیامبر اسلام است است
قال رسول الله صلی الله علیه و آله : الدعاء سلاح المومن1
در این تعبیر از« دعا» به عنوان «سلاح مومن» نام برده شده است .
حال باید به کاربرد این سلاح پرداخت .
سلاح معمولا در جایی به کار می رود که دشمنی وجود داشته باشد و از ناحیه او احساس
ناامنی و خطر شود. وقتی به زندگی خودمان نگاه کوتاه داشته باشیم،می بینم که
بزرگترین دشمن درونی ما همان نفس است که در درون ما سنگر گرفته است .
جز هلاکت و نابودی ما به چیزی کمتر از آن قانع نمی شود.
لذا انسان مومن چون ایمان به خداوند دارد باید از او یک سلاح مجهز بطلبد
که این دشمن نامریی و استتارشده در لابه لای
هوای نفس را خوب شناسایی کرده و دقیق به هدف بزند .
پیامبر اکرم از دعا به عنوان سلاح پیشرفته و دقیق یاد می کند که مومن با آن می تواند
این دشمن قدیمی و درونی را از پای در بیاورد و حتی دشمنان خارجی و بیرونی را هم
به نوعی گرفتاری مبتلا کند که فکر حمله به انسان مومن نکنند و در صورت حمله
دچار رعب و هراس شوند و در نتیجه با شکست صحنه را ترک کنند.
به شرطی که مومن واقعا مومن باشد و از این ابزار استفاده کند.
این سلاح فوق مدرن و کاربردی در بعضی زمانها و مکانها داری برد بیشتر
و دقیق تر به هدف اصابت می کند.!
ازجمله از این زمانها ماه مبارک رجب است که منادی از آسمان فریادش
هر شبانه روز بلند است که دعا مومن را مستجاب است و به هدف اصابت می کند.
اگر این دعا به اشک همراه شود از بمب اتم هم اثرش بیشتر است(سلاحه بکاه)2
دلیل بر این مطلب خود دعا روزانه ماه رجب است که در فرازی از آن مردم را به سه دسته تقسیم می کند:
یا من یعطی من سئله»
یا من یعطی من لم یسئله
و من لم یعرفه
1- دسته اول کسانی هستند که حرفه ایند و روش درخواست و گدایی از خداوند را خوب می داند واز او درخواست می کنند
هر چه که نیاز داشته باشد و مصلحتشان باشد از خداوند می گیرند.
2-دوم کسانی هستند که یا رودربایستی دارند و از خداوند چیزی در خواست نمی کند یا فقط محو تماشای دوستند و به خود جرات
نمی دهند که چیزی از خداوند درخواست کنند. ولی خداوند که از درون آنها آگاه است خواسته درونی نگفته آنها را می دهد.
3- این گروه کسانی هستنندکه خداوند را نمی شناسند نه اینکه قدرت و عظمت الهی را نشناسند بلکه به تعبیر خودمانی
نمک نشناسند بر سر سفره الهی می نشینند ولی شکر گذار نیستنند خداوند هم این گروه را محروم نمی کند.
پس همان طوری که در برابر دشمن بیرونی از سلاح آهن استفاده می کنیم
برای مبارزه و درگیری این دشمن درونی باید با سلاح دعا
آن هم با اشک و ناله بخصوص در این ماه رجب بر این دشمن تسلط پیدا کنیم .
1-بحار الانوار، ج93، ص289
2-دعای کمیل
خداوند سر تا سر وجود انسان را پر از نعمت آفریده است . تا به حال با پیشرفت علم
هنوز دستگاهی که بتواند نعمت های خداوند در رابطه با انسان را شمارش کند خلق نشده است.
به عنوان نمونه ، یکی از نعمت ها یی که خداوند به انسان اعطاء کرده است، نعمت عقل است.
آیا دستگاهی سراغ داریم که کاربرد این چراغ درونی را در با همه پیچیدگی هایش رصد کند.؟
مثلا اگر کسی یک لحظه بی عقلی کند و در یک جمع یا یک مجلس حرفی را که نباید بزند می زند
و آبروی چند ساله خود را بر باد می دهد !
اما متاسفانه عده ای از این چراغ تابناک استفاده نمی کند و همیشه حماقت جزء برنامه زندگی شان است.
لذا وقتی که در پایان برنامه شان به جمع بندی می رسند همیشه شکست و کمبود را احساس می کنند!
به این دلیل امام علی علیه السلام به قافله بشری اعلام می کند :
«اکبر الفقر الحمق : بزرگترین فقر ها حماقت است »1
دلیل آن هم واضح است زیرا کمبود مال ، نوعی فقر است و نداشتن فرزند و اقوام ...هم نوعی فقر و نقص است.
ولی هیچ کدام به پای حماقت نمی رسند ! زیرا هر کدام از آنها قابل پنهان و مخفی شدن هستند ولی حماقت
قابل مخفی شدن نیست . و همیشه مانع ترقی و پیشرفت انسان است چه در بعد اجتماعی و چه امور مادی و...
به این دلیل حماقت بزرگترین فقر و انسان احمق بزرگترین فقیر در تمام جوامع است .
چرا که کار های احمقانه هم قابل شمارش نیست.
از خوار کردن شخصیت خود و خانواده گرفته تا کشور و مملکت و... را شامل می شود.
بنابراین انسان غرق در نعمت های خداوند ، برای تک تک این نعمت ها نیاز به شکر و قدر دانی دارد
بخصوص نعمت های مهم مثل عقل و فرستادن انبیا و کتب آسمانی و...
در جهان هستی بعضی کارها مثل خون در تمام بافت های بدن جریان دارند و باعث
طراوت و فربه شدن آن کار و کمک به حل بسیاری از مسائل و مشکلات می شود .
بعنوان نمونه زکات که یکی از دستورات دینی و از واجبات است ، خیلی از مردم
از ترس فقر یا بخل و ...از این واجب الهی سر باز می زنند.
در حالی که خداوند فلسفه وجوب زکات علاوه بر حل مشکل فقرا و افراد آسیب پذیر جامعه،
توضیح مطلب به این است که در تمام علوم و رشته ها زکات نهفته است .!
هر چند واژه زکات ذکر نمی شود ولی محتوی همین است . در انجا هیچ کسی نه تنها اعتراضی
نمی کند بلکه با شوق و اشتیاق قبول می کند و خودشان پیش قدم می شوند.!!
واژه زکات به معنی رشد و نمو یا خیر و برکت است که انسان مقدار مشخصی از اموال خود را به فقرا بدهد.
این کار در گیاهان به خوبی اجرا می شود و همه کشاورزان با قطع کردن شاخه های اضافی درخت ،
یقین دارند که این کار باعث رشد و نمو سریع گیاه می شود !
در پزشکی برای تعادل بدن دستور داده می شود سالی یک بار یا دو بار مردم خون اهدا کند یا حجامت انجام
دهند که گرفتن خون اضافی برای سلامتی مفید می دانند.!
در برق پدیده بلدر که در جریان اضافی برق از منبع ولتاژ می گیرند تا از عیوب ناشی از اضافه جریان جلو گیری کنند.!!
و نمونه های دیگر....
حال پرسش این است چرا مردم در این جا دستشان می لرزد ، در حالی که خداوند به خاطر فوائد زیاد که در زندگی مردم دارد
این دستور را به صورت واجب مطرح می کند.
لذا در روایت داریم که اگر مردم زکات می دادند هیچ مالی از انها در دریا یا صحرا تلف نمی شد .1
این بار اضافی باعث خسارت مالی و آه و ناله روح می شود..
پس زکات مال باعث افزایش مال ،زکات علم نشر ان است که باعث تثبیت آن می شود وزکات زیبایی عفت و ....
برای مطالعه بیشتر رجوع شود به لینک
1-جامع الاحادیث، ج 9، ص 50.