یکی از مهمترین اختلافات بین والدین و فرزندان عدم درک متقابل از شرایط حاکم بر زندگی
آنهاست . تمام نگرانی والدین انحراف فرزندان و عدم توانایی اداره زندگی آنها در آینده است.
هر چند این نگرانیها را در قالب دلسوزی و به بهانه های مختلف بیان می کنند ولی این اظهار
دلسوزی و ارائه راهکار به فرزند راه و روش خاص خود را دارد .در این چند سطر به بیان
چند نکته اشاره می شود.
اگر قوانین حاکم بر این روابط را به قوانین بانکی تشبیه کنیم ، مهمترین و اساسی ترین ارتباط با
بانکها را موجودی مشتری تشکیل می دهد؛ اگر مشتری حسابی در بانک نداشته باشد ، چک کشیدن
در هنگام نیاز به پول ، بی فائده است. باید قبلا واریزی در حساب پس انداز خود داشته باشد که وقت نیاز
قابل برداشت باشد. این قانون در رابطه خانوادگی هم جریان دارد؛ اگر والدین قبل از نصیحت و تبین قوانین
زندگی برای دلبند خود، از خواسته های مشروع و قانونی آنها بی تفاوت باشد ، نصیحت کردن بچه ها
کشیدن چک بی محل است و فائده ندارد.
به هر حال پس اندازه باید بیش از برداشت باشد،یعنی دادن امتیاز مشروع به فرزند باید بیش از دادن
راهکار باشد! این پس اندازه های خانوادگی همش هم مادی و پولی نیست.
گاهی ممکن است فرزند نیاز به گوش دادن تمام و توجه کامل باشد تا سرمایه جذب اعتماد و
شخیصت در آنها نهادینه شود تا در صورت لزوم هم آنها به حرف والدین گوش دهند .
گاهی رفتاری است اگر والدین رفتاری هنجار شکن در خانواده یا در اجتماع داشته باشند، به صورت
خودکار به حساب بچه واریز می شود و در هنگامه نیاز به همان صورت قابل برداشت است .
نکته دیگر که در این روابط بسیار اهمیت دارد این است که خیلی از والدین تمام قوانین تربیت فرزندان را
بلد هستند ولی توان اجرای آن را محیط خواده خود ندارند آن به خاطر داشتن یک نوع ویروس
یعنی رذائل اخلاقی که در خود آنها وجود دارد ، قابل اجر نیست به تعبیر عامیانه عقل آنها
«هنگ» می کند این صفات اخلاقی ممکن است حیای کاذب یا تکبر بی جا و یک نوع شانیت و ...باشد.
نکنه پایانی و از همه مهمتر باید خاضعانه از خداوند کمک خواست ؛ چه بسا افرادی که
دکتری روانشاسی تربیتی را دارند و در این باره صاحب فکر و نظر عالی هستند ولی بچه های
درستی را تربیت نکرده و به جامعه تحویل نداده اند.
خداوند متعال در قرآن مجید طوری اعمال خوب و بد را مهندسی کرده که
دل هر انسان متفکر و منصفی را به وجد می آورد .
شایدتعجب کنیم که اعداد و ارقام ریاضی فقط مربوط به کسب کار نیست بلکه این
اصطلاحات ریاضی و تعابیری نزدیک به این معنا و در قالب دیگری به طور خام در آیات و روایات
بیان شده است .
هشام بن سالم گوید :« امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش امام سجاد نقل کرده است که
می فرمود :
«وای بر کسی که یکان او از دهگانش پیشی بگیرد. هشام به امام صادق ع عرض کردم این چگونه امکان پذیر است ؟
امام فرمود: آیا این آیه را نشنیده ای که خداوند در قرآن می فرماید:
مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا ? وَمَن جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یُجْزَى? إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ1
پس پناه می بریم به خداوند از کسی که روزی ده گناه مرتکب شود ولی یک کار نیک نداشته باشد»2
از این حدیث معلوم می شود خداوند برما بنده ها چقدر منت دارد و دوست دارد ما را بهشتی کند، کار زشت
و ناپسند ما را با یکان و تک رقمی حساب و اعمال خوب و مفید ما را با دهگان و صدگان شمارش می کند تا پرونده
ما را پر کند.!!!!
در این قانون سنجش کف ترازو را به نفع بندگان با پارسنگ {دهگان و بالاتر}گذاشته و کار زشت را طوری حساب می کند که ذره ای اضافه
و اجحاف و ظلم به بندگان نشود به این دلیل آخر آیه دلیل را بیان می کند وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ.
آیا در این حساب و کتاب برای اندشمندان تدبر و تفکری نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
1- ال عمران 160
(هر کس عمل نیکی بیاورد، ده برابر آن پاداش برای اوست و هر کس عمل بدی بیاورد،
جز به همان اندازه سزایش نمی دهند و ایشان موردستم قرار نمی گیرند)
2-معانی الاخبار ص73
هرچند دوره ترجمه کتب هندی و یونانی و سایر ملل قبل از هارون رواج داشت ؛
ولی اوج دوران ترجمه در زمان هارون و فرزندنش مامون اتفاق افتاد .
کتب مهم فلسفی ،پزشکی و ریاضی در این دوران به عربی ترجمه شدند.
ثمره این کار باعث رونق کاغذ سازی ، بازار ورقان ، گسترش فرهنگ کتاب خوانی
و در یک کلام پدید آمدن کتابخانه های بزرگ اسلامی در راس آنها «دارالحکمه » بغداد
بزرگترین کتابخانه اسلامی بود. مامون در کار ترجمه ، گوی سبقت را از سایر خلفای
عباسی ربوده بود و به بهانه مختلف به مترجمین هزینه گزاف می پرداخت. هرچند دانش دوستی،
جزء ستون فقرات اسلام است که باعث گسترش علم در تمام دوران می شود.
ولی سیاستمداران کهنه کاری چون مامون برای استحکام حکومت خود، به آن رنگ سیاسی می دهند.
البته مسائل سیاسی تک علتی نیستند شاید یک علت آن سرگرم کردن مردم و نخبگان جامعه به امور به
اصطلاح علمی و فراموش کردن امور مملکتی و کلان خلافت یا چهره علمی از خود ساختن و .....
نقل شده است که« مامون شبی در عالم خواب ارسطاطالیس ، فلیسوف مهشور یونانی
را به خواب می بیند در خواب چند سوال از او می پرسد و بعد از بیدار شدن به فکر
ترجمه کتب این فیلسوف می افتد؛ لذا جمعی از داشمندان اسلامی را به دربار پادشاه
روم می فرستد و از او می خواهد که علوم قدیم روم را برای او بفرستد تا او کار ترجمه آنها را آغاز کند ».1
اما با وجود این تلاشهای علمی یک نکته مهم بزرگی وجود داشت که فقط امام رضا علیه السلام
آن را درک و توان مقابله را با آن داشت و آن هم گروهی از پیروان سر سخت مذاهب مختلف از این آب
گل آلود استفاده کرده و تفکر و عقاید مسموم خود را در لابلای کتب علمی به خورد افراد ساده دل مسلمان دادند .
از آنجایی که دانشمندان با تقوا ،دلسوز و توانمند علمی مناسبی نبود ، هفتاد فرقه از امت اسلامی سر در آورد.
امام رضا علیه السلام یک تنه در برابر این فرهنگ مسموم ایستاد و توانست در حوزه تحت نفوذ خود ؛
بخصوص شیعیان را از این امواج سهمگین نجات دهد.
در اثر این آشنایی با فرهنگ فلسفی یونان و تکیه بر استدلات عقلی ؛ مسلمانان فقط عقل را
سرچشمه معرفت می دانستند و کم کم وحی را از صحنه استدلال بیرون کردند و نتیجه آن؛ هر
فرقه استدلال پوچ و خرافی خود را مبنا تفکرات خود قرار دادند که دود آن تا زمان ما هنوز در
برخی از فرق اسلامی بلند است.
شایدآن دوره ترجمه را شبیه تهاجم فرهنگی غرب در این عصر دانست که با گسترش فرهنگ مجازی ؛
سبک زندگی غربی بر جوامع اسلامی غلبه پیدا کرده است. فرهنگ رضوی و رهروان آن حضرت می طلبد
که با این تفکر مسموم مقابله کرده و پیروان امام رضا را از این شبیخون فرهنگی نجات داد.
1- الفهرست ابن ندیم ص 353
امشب مصادف با تولد امام رئوف حضرت علی بن موسی الرضا است .
ضمن تبریک میلاد آن امام عزیز چند جمله ای به رسم ادب درباره آن بزرگوار عرض کنم.
اگر امام هشتم به رضا لقب گرفته به این معنی نیست که سایر ائمه بزرگوار رضا نیستند؛ همان
طوری که امام رضاعلیه السلام هم صادق ،باقر ، سجاد و...است . به تعبیر علمائ علم اصول لقب و کنیه
مفهوم ندارد؛یعنی از اثبات آن برای یکی نمی توان از دیگری نفی کرد، شرایط زمان حضرت طور بوده که
دوست و دشمن از او راضی بودند و به این لقب نام گرفته است .
آن حضرت در بین ائمه به «عالم آل محمدص»لقب گرفته است . امام موسی علیه السلام
خطاب به فرزندانش می فرماید:
«این برادر شما علی بن موسی (ع) عالم آل محمد (ص) است، از او در رابطه
با دینتان سوال کنید و هر چه که فرمود عمل کنید، که من از پدرم بارها شنیدم که
فرمود: عالم آل محمد در صلب توست، ای کاش که او را می دیدم،
او همنام امیر مؤمنان است.»1
مامون عباسی که خودش علاقه به علم و مجالس علمی داشت ؛ دانشمندان بنام و
مشهور را دعوت می کرد تا در مناظرات علمی با امام رضا بحث کنند، تا هم خود را یک
چهره علمی و دوستدار علم معرفی کند و در ضمن شاید کسی پیدا شود و امام رضا را
شکست دهد و موقیعیت خود را تثیبت کند؛ اما اگر خداوند خواهد عدو سبب خیر خواهد شد.
در این مناظرات امام با تسلط بر تمام علوم و ادیان؛ مسیحی را با انجیل و یهودیان را با
تورات و زرتشتیان را کتب خودشان جواب می داد!!!!!!
به این دلیل علم امام در سطح جهان آن روز نزد عام و خاص زبانزد شد و دانشمندان بنام
در مقر سازمان ملل آن روز یعنی طوس جمع می شدند و امام دیدگاه علمی خود را بیان می فرمود
و همه را به تعجب و تسلیم وا می داشت ؛ این مناظرات خواندنی و بی نظیر در کتاب
« احتجاج طبرسی » جمع اوری شده است ؛ به دلیل امام به این لقب مشهور شدند.
مامون وقتی دید که قافیه را باخته و هر روز به محبویبت اخلاقی و علمی امام افزوده می شود ،
بجای قبول حق امام را ناجوانمردانه مسموم کرد.
1-الصراط المستقیم جلد ،2 صفحه 164
با نگاهی کوتاه در منابع دینی چند روش ساده برای جذب همسر وجود دارد که به طور
خلاصه به این شرح بیان می شود.
1- دعا : دعا اوج ارتباط معنوی با خداوند است ؛ علاوه بر جلب رحمت الهی باعث
تقویت روابط خانوادگی می شود. دعا که یک نوع خواسته درونی افراد با خداوند است ؛ هرکسی
متوجه شود که دیگری خوبیت و صلاح کارش را از خداوند می خواهد؛ آتش محبت در دلش نسبت
به فرد دعا کننده پیدا خواهد شد ؛ زیرا اکثر دشمنی ها از نفرت باطنی و کینه درونی
پیدا می شود و دعا از صفای باطنی اشخاص است . این دعا اگر از شریک زندگی باشد،
حس مسئولیت و قدر دانی را در طرف مقابل بیشتر می کند.
لذا حضرت ابراهیم وقتی همسر خود هاجر را در بیابان بی آب علف قرار داد برای او دعا کرد که این
دعا آتشی در دل هاجر ایجاد کرد که آن شرایط بد و غمبار را به راحتی تحمل و به آرامش روانی تبدیل کرد
خداوند در سوره ابراهیم می فزماید:رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقِیمُوا الصَّلاهَ...1
2- هدیه
از انجایی که همسر انسان احساسی است ، قدر دانی از او در قالب یک کادوی ناقابل بخصوص در سالگرد ازدواج یا تولد و ...
عشق و علاقه او را به زندگی بیشتر و بیشتر می کند که تحمل سختی های زندگی برایش هموار تر خواهد شد که در این زمینه
روانشاسان مفصل راز و رمز آن را بیان کردند .
3- انجام بعضی از کارهای شخصی همسر
بعضی از کارهای همسر که برای او فوقالعاده اهمیت دارند و قاعدتا خودش شخصا آن ها را انجام می دهد ؛ انجام بعضی
از آنها در موقعیت های مناسب یک معجزه ای را در درون طرف مقابل ایجاد می کند که از صد ها تشکر زبانی اثرش بیشتراست .
4- نامه نگاری
بیان احساسات در قالب واژه های ادبی هم باعث تقویت ادبیات انسان می شود و هم باعث تقویت و استحکام نظام خانواده می شود
بخصوص اگر مرد به یک ماموریت یا یک مسافر طولانی برود با نوشتن خاطرات روزانه یا سفر نامه که در جای جای آن از همسرش هم
نامی برده شود، قلب او را تصرف می کند.نامه حضرت امام به همسرش در این باره شنیدنی است.
هر چند این نکات ساده و شاید برای خیلی ها بی اهمیت باشد ولی تاثیرات آنها جای هیچ تردیدی نیست و امتحان
آنها به قول معروف مجانی است ؛ زیرا از آن طرف هم اگر نگاه به برخی از اختلافات زندگی افراد کنیم؛ یک امور ریز و خنده داری را
می بینیم که باعث اختلافات آنها شده که تا نزدیکی طلاق پیش رفته اند.
1-ابراهیم ؛37
در دنیا همه درهمند و سیاه و سفید برتری ندارند؛ چون چیزی بدست خودشان
نیست بلکه تاثیرات آب و هوا و سایر شرایط است که انسان را تیره می کند
و آن هم بدست خداوند است.
ولی در آخرت سیاه رویی یا سفید رویی کاملا فضیلت دارد و بدست خودماست،هر کس
خوش چهره محشور شد خوشابه حالش لذا قرآن می فرماید : یَوْمَ تَبْیَضُّ فِیهِ وُجُوهٌ...1
و هرکس سیاه و بد قواره محشور شد ؛ در برابر همه خلایق رسوا و مفتضح شده است ؛زیرا یکی
از راههای شناسایی افراد بوسیله خوش تیپی یا بد تیپی آنهاست یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ..2
این خوش سیمایی یا بد سیمایی به دست انسان و بوسیله عمل انسان رقم می خورد ،
سیاه رنگی در دنیا که فضلیت ندارد برای این است که آن امتحان الهی است ؛
لذا بعضی مثل بلال حبشی موذن پیامبر اسلام می شوند و بعضی مثل جون غلام سیاه
امام حسین علیه السلام جز 72تن می شود و در قیامت ، همه به زیبایی و خوش تیپی او حسرت می برند.
از طرف دیگر خوشگلی یا خوش تیپی دنیا گاهی کار دست انسان می دهد و چه بسا افرادی که به خاطر زیبایی
از جاده حق منحرف شده و مشکلاتی را برای خود و خانواده هایشان درست کرده اند.
به هر حال ابزار سیاهی و سفیدی آخرت در دست ماست درست مثل :اینکه ما یک لباس
مشکی به خیاطی بدهیم تا او لباس مشکی درست کند یا لباس سفید و رنگارنگ
ابریشم به خیاط بدهیم او همان را درست می کند . پس اگر عمل سیاه تحویل آن صورتگر
دادیم او سیاه نقاشی می کند و اگر عمل سفید و مخلصانه دادیم آن نقاشی
چیزی برای ما می کشد و صورت گری می کند که به ذهن و فکر ما هم خطور نمی کند. این است که
به ما فرموده اند هر روز هنگام وضو این ذکر را بگویید:
«اللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهِی یَوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجُوهُ وَ لَا تُسَوِّدْ وَجْهِی یَوْمَ تَبْیَضُّ فِیهِ الْوُجُوه».3
1.-سوره آل عمران، آیه 106.
2- الرحمان آیه 41
3-کافی ج3 ص 70
یکی از خواسته های پیروان اهل بیت ، دیدن قامت رعنای امام زمانشان است .
هرچند دیدن آن حضرت آرزوی بزرگ و داشت داشتنی برای منتظران است اما هدف و وظیفه
نیست بلکه هدف کسب رضایت آن حضرت در انجام وظیفه است .!
تشخیص وظیفه و عمل به آن مهمترین خواسته امام زمان عج است که در طول تاریخ
اهل بیت همه ائمه بر آن تاکید داشته اند.
امام جواد علیه السلام : «هر کسی خواسته او ، خواسته صاحبش و رفتارش ، همانند او باشد،
پس همواره با اوست ».1
حال باید پرسید خواسته امام زمان چیست ؟
خواسته واقعی امام ، عمل به شریعت اسلام است که با خون دل به دست ما رسیده است .
وقتی حضرت ظهور کند هم و غمش اجرای احکام الهی در جامعه است . امروزه با این سبک
زندگی آنقدر مردم از احکام اسلام فاصله گرفته اند که وقتی امام به انها عمل می کنند ، می بینند
که گویا امام دین جدیدی آورده است مثلا همین ازدواج که این قدر مشکل شده در صدر اسلام چقدر
راحت انجام می گرفت . خانم می آمد در مسجد به پیامبر اسلام عرض می کرد که من نیاز به همسر
دارم ؛ در همان مسجد کسی بلند می شود و لو از نظر مالی هم متمکن نبود یا مهریه نداشت ،
اظهار علاقه می کرد و جالبتر از همه در همان مجلس بدون بله و برون و چیزهای من در آوردی امروزی!
عقد می شد و به خانه بر می گشت . اما امروز چقطورهههههههههه؟
امام زمان عج هم که تشریف بیاورد خیلی از این مراسم جاهلانه و عوام مانه را کنار می گزارد و ازدواج مثل
آب خوردن انجام خواهد گرفت و اینقدر سن ازدواج بالا نمی رود .
خیلی از جوانها به خاطر رسیدن به یک آرمان های خیالی و مصنوعی از خیییییر ازدواج گذشته اند
در حالی که این امر مقدسه برای بقا نسل و...است .
جوانها و خانواده ی آنها که این قدر شب و روز به دنبال امام می گردند و با دعای ندبه گریه کنان آروزی دیدار آن حضرت را دارند
در حالی که در خانه چند جوان مجرد با سن بالا نشسته هست؛ کاش به خاطر امام و برای رضایت امام خیلی از این
خواسته های دست نیافتنی را کم می کردند و یک زندگی ساده را تشکیل می دادند تا حداقل در این فرهنگ سازی غلط
بالا رفتن سن ازدواج سهیم نشوند!!!!!!!!!
یکی از عوامل ثبات سازگاری بین زوجین ، سبک بودن مهر است.
لذا در روایات هم به این نکته کلیدی اشاره شده است به عنوان نمونه
پیامبر اسلام می فرماید: «با فضلیت ترین زنان امت من ، انهایی هستند
که خوش چهره و سبک مهرند».1
اما خلیی از مردم به خاطر فرهنگ غلط حاکم بر جامعه، مهر زیاد را کلاس و
پشتوانه دختر می دانند که پیامد آن هم زیادشدن طلاق توافقی است.
علل مهر سنگین
اولین علت: روحیه مادی پیدا کردن
اشتغال زنان در بیرون از خانه و چشم داشت به حقوق و دریافت پاداش بیشتر ، آنها را
از نظر عاطفی و احساسی پایین و حس مادیشان را بالا برده و به تعبیر عامیانه کاسب کارانه
فکر می کنند ؛ در حالی که مهر از نظر اسلام نشان دادن ابراز اراده و علاقه به زن است نه
به عنوان کالا و تعیین قیمت و ثمن !.
دومین دلیل : مهار طلاق
این فکر غلط هم جانشین احکام اسلام شده است ، خلیی از مردم خیال می کنند که هرچه مهریه
سنگین تر باشد ، دختر در برابر طلاق بیمه می شود و مرد هرگز اجازه فکر طلاق به سرش
نمی زند . این خیال خام در این دهه اخیر که سکه های تاریخ شناسنامه ای و بالای هزار تایی
مطرح شد ، متاسفانه آمار طلاق هم به صورت تصاعدی بیشتر شد. یعنی مهر سنگین نه تنها
باعث مهار طلاق نشد بلکه خودش عامل مهمی در افزایش طلاق شد .در حالی که به جای فکر کردن
به مهریه زیاد ، جا داشت روش کنار آمدن با مشکلات و مقاوم سازی خانوادگی را آموزش دهند .
ما در روایات هم می بینیم همیشه مهریه ، مادی نبوده و گاهی آموزش قرآن و نحو آن است .
آیا با این فرهنگ غلط کسی پیدا می شود که مهریه خودش را یک نوع آموزش یا یک چیز غیر مالی
قرار دهد؟ چقدر فاصله با احکام زیاد شده که اگر کسی هم پیدا شود شاید او را دیوانه بپندارند!
به این دلیل شاید در هیچ برهه ای از تاریخ کشورمان این قدر نرخ طلاق بالا نرفته است و جالب اینکه
بعد از اختلافات ، دادگاهی و اعصاب خرد شدن ، زن دست از مهر کشیده و خواهان
طلاق توافقی می شود.
دلیل سوم : پیدایش ازدواج های برون فامیلی
در گذشته چون خیلی از ازدواج ها در بین فامیل بودند و آنها بهتر با هم کنار می آمدند اما
امروز خیلی از ازدواج ها غیر فامیلند و به خاطر عدم شناخت و یا کشیدن شخصیت خیالی خود
مهر را بالاتر می گیرند و برای خودشان یک نوع کلاس تعریف می کنند در حالی که کلاس واقعی
عمل به حرف قرآن و اهل بیت پیامبر است که با شدت با مهر سنگین مخالف هستند .
ما اگر خواهان کاهش طلاق در جامعه هستیم باید دوباره به فرهنگ ناب اسلام تن دهیم و گرنه این
مشکل حل شدنی نیست.!!!!!!!
1-من لایحضر ه الفقیه ج3 ص 386
یکی از دغدغه های والدین نسبت به فرزندان در ایام تعطیلی بخصوص تابستان گذشتن
اوقات فراعت است که از دیرباز مورد توجه بزرگان قرار داشته است .
نقل شده که ابن ادریس که یکی از فقها بزرگ شعیه می باشد در مقدمه سرائر
می فرماید : « بزرگان فرزندانشان را نصیحت میکردند که شما وقتی میخواهید
در بازار یک جایی بنشینید و وقت فراغت خود را صَرف کنید:
«لا تجلسوا فی الأَسْوَاق الا عند زرّاد أَوْ وَرَّاق».
یعنی هر جا و در هر مغازه ننشینید بلکه یا آنجا که کتاب میفروشند ،
بنشینید و یا آنجا که اسلحه میفروشند بنشینید؛
که نتیجه آن یا علم و فرهنگ است یا جهاد، « زرّاد» جایی که شمشیر ، نیزه و زره میفروشند
تا روحیه مجاهد «فی سبیل الله» پیدا کند «أو ورّاق»؛سابق که چاپ نبود،
یک بازاری بود به نام بازار ورّاقان که آنجا صحّافی ، نسخه نویسی و امثال آن میکردند،
که نتیجه آن هم پیدا کردن روحیه علمی و کتابخوانی پیدا کردن بود.
امروز هم باید اوقات فراغت یا باید کار علمی باشد یا یک هنر !
کار علمی ذر هر سطح متفاوت است ممکن است برای یک کودک و نوجوان صوت قرآن مناسب باشد
ولی برای یک جوان و بزرگتر یک دور تفسیر خلاصه قرآن یا یک دور کتاب آیین همسر داری و ...
هنر هم از نقاشی گرفته تا چیزهایی که برای فرزندان جذابیت داشته باشد .
به هر حال اوقات فراغت از گذشته هم مورد توجه بزرگان بوده و روش های مناسب به آن شرایط را
هم بیان فرمودند.
اگر اوقات فراغت را مدیریت نکنیم خودشان طوری پر می کنند که آثار منفی آن در طول سال هم خالی نمیشه !!!!!!!
امروزه یکی از علل نداشتن داشتن بچه زیاد ، بهانه عدم حوصله والدین است.
ریشه این عصبی شدن مختلف است اما یکی از رایج ترین آنها بخصوص از
ناحیه مادران این است که برای چیزهایی حرص می خورند که واقعا
حرص خوردنی نیست ؛ و ان به خاطر فراموش کردن دوران کودکی خود یا
عدم شناخت از دنیای کودکان است؛ مثلا بچه ریخت و پاش یا بی نظمی می کنه،
سریع عصبانی شده و اعصاب خود و بچه را خرد می کنند یا بچه لباس خود را کثیف
می کنه جیغ و فریادشان بلند میشه !!!!!!!!!!
این نظم پادگانی و خشک جایش توی پادگان یا دنیای بزرگسالان است نه بچه ای
که دنیاش در بی نظمی و شلوغ بازی است .
مادر دوست داره در همان کودکی بچه سر ساعت بخوابه و سر ساعت بیدار شه یا
در نگهداری لباس ، کیف ، کفش و...منظم باشه اگر نباشه داد و فریادش بلند میشه در
حالی که این گونه یاد گرفتن نظم ها ، زمانبر و از طریق الگو گیری یاد میگیره .
شاید ما یادمان رفته باشه در چند سالگی نظم دقیق کارهایمان کامل شده شاید
هنوز هم به نظم کامل در زندگی فاصله زیادی داشته باشیم وبه هر حال باید
به دنیای کودک توجه داشت.
واز طرف دیگر افرادی که کم حوصله در بچه داری هستند ، در سایر امور زندگی هم
آستانه تحملشان کم است باید روی بالا بردن ظرفیت خود تمرین کنند؛ به عنوان نمونه
روایات باب تحمل و سرگذشت افراد صبور را زیاد مطاله کنند .در این زمینه داستان امام
با نوه اش شنیدنی است:
دکتر فریده مصطفوی درباره نوه امام نقل می کند: نوه های امام خیلی شلوغ بودند ، امام
به دختر من که از شیطنت بچه ی خود شکایت می کرد می گفتنند که
" من حاضرم که ثوابی که تو از تحمل شیطنت حسین میبری ، با ثواب تمام
عبادات خود عوض کنم"!!!!!!!!1
1-پابه پای آفتاب چ1 ص 107 به نقل از ایران جوان بمان