یکی از شب هایی که نزد ایرانیان از دیرباز مورد احترام بوده ،شب
یلداست به این دلیل در این شب معمولا در نقاط مختلف کشور رسم
و رسوم مختلفی بر پا می شود. از طرفی چون دورهمی خانواده ها
از مصادیق بارز صله ارحم است ، اسلام آن را امضاء فرموده است.
اما ریشه این فرهنگ چه بوده و از کجا شروع شده یک بحث تخصصی
است ؛ اما پیدایش آن از منظر قرآن یکی از مظاهر قدرت نمایی خداوند
بزرگ است که ما هر ساله شاهد آن هستیم.
خداوند در چهار جای قرآن مجید به نکته ای اشاره می کند که از لابه لای
آن بلندترین شب؛یعنی« یلدا»بوجود می آید.
در سوره حج آیه 61 می فرماید:
ذَ?لِکَ بِأَنَّ اللَّهَ یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَیُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ
(این چنین است ، زیرا خدا شب را به روز و روز را در شب فرو می برد و
خداوند شنوا و بیناست )
یولج از ماده ایلاج به معنی «دخول» است یعنی خداوند با یک نظم
دقیق ریاضی در شبانه روز ،مقداری از شب را کم می کند و آن را
در روز داخل و اضافه می کند و بعد از مدتی روز به بلند ترین مرتبه
خود و شب به کوتاه ترین مرتبه خود می رسد که این امر در اول
تابستان اتفاق می افتد. از ابتدای تابستان کار مهندسی معکوس
شروع می شود و از روز کم و به شب اضافه می کند .
این کم کردن تدریجی ادامه پیدا می کند تا جایی که شب به بلندترین
حد ممکن می رسد که دیگر نظم هندسی خداوند اجازه کم کردن
از روز را به او نمی دهد به این شب که به قله بلندی خود نسبت
به روز رسیده است را« یلدا » می گویند.
از این دخول شب در روز و روز در شب در زبان علمی«انقلابین »می گویند.
بنابراین در جمعی که به مناسبت یلدا کنار هم جمع می شوند و
به تنقلات و لذتهای جسمانی خوش میگذرانند، جا دارد که لذت مهم
معنوی یعنی قدرت نمایی الهی از « یولج لیل »هم یاد شود تا لذت
جسمی و روحی به حد اعلای خود برسد. و شب یلدا رنگ نورانی
دینی به خود بگیرد.
بعضی برای پیدا کردن یک لقمه چرب و شیرین ، دست به چه کارهای که
نمی زنند؛دین و دنیا ، عزت و سلامتی خود را صرف شکم پرستی می کنند.
اما غافل از اینکه بعد از چند صباحی کلکسیونی از بیماریها را که غالبا از
عوارض همین غذاهای به ظاهر رنگارنگ است وجود او را می گیرد؛مانند
چربی ، قند و...
این نوع تلاش و کوشش، در واقع همان سراب(خیال و تصور آب در بیابان) است.
در حالی که آب زلال در جایی دیگر شرشر می کند. درست مثل اینکه انسان
تشنه در بیابان وقتی که به آب گل آلودی می رسد بدون معطلی خود را از آن آب
ناگوار سیراب می کند در حالی که چشمه در همان نزدیک هاست.
خداوند در قرآن مجید در سوره واقعه پرده از یک نوع « ماده غذایی» بر می دارد
که لذتش وصف نشدنی و بدون عوارض است. این ماده غذایی«گوشت» است.
در روایت بهترین غذای بهشتیان معرفی شده است1 و در آیه قرآن بهترین نوع آن
،گوشت پرندگان است نه گوسفندی!!!! و پیش غذای آن هم انواع میوهاست.
وَ فاکِهَةٍ مِمَّا یَتَخَیَّرُونَ وَ لَحْمِ طَیْرٍ مِمَّا یَشْتَهُونَ 2
از این آیه بر می آید که متد و روش موجود پذیرایی در جامعه ما درست نیست که اول به
مهمان غذا می دهند بعد میوه ، در حالی که خوردن میوه قبل از غذا برای دستگاه گوارش
بهتر است .قرآن درباره میوه واژه « انتخاب» بکار برده ؛ ولی در مورد خوردن غذا
واژه «اشتهاء» بکار برده است . زیرا انسان وقتی که سیر شد دیگه میل به غذا ندارد ؛لذا
اگر یک ساعت بعد از صرف وعده غذایی او را دعوت به غذا کنیم در جواب می گویند:
میل ندارم. اما درباره میوه چون زود هضم است در طول شبانه روز بارها و بارها می تواند
میوه میل نماید به شرطی که تنوع داشته باشد. به این خاطر در مورد میوه بهشتیان، تنوع
آنقدر زیاد است که انسان باید در آن دیار فقط انتخاب کند آن هم یک درخت فقط یک نوع میوه
نمی دهد بلکه هزاران نوع با صدها مزه و...
در مورد گوشت پرنده هم طرز تهیه آن با دنیا کاملا فرق می کند که نه تهیه آن سخت است
و نه زحمت پخت و پز دارد.
از رسول اکرم روایت شده : که در بهشت مرغان مىپرند که هر یک هفتاد
هزار پر دارند و هر وقت که مؤمن میل طعام کند یکى از آن مرغها بیاید و بر خوان
او افتد و پرها بیفشاند از هر پر او طعامى بیرون آید از برف سفیدتر و از مشک
خوشبوىتر و از عسل شیرینتر که بهیچ لون دیگر نماند و بعد از آن بپرواز درآید
و بر درختان بهشت نشیند3
1-رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: اللَّحْمُ سَیِّدُ الطَّعَامِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ. تفسیر نور الثقلین، 5جلد،
2-سوره واقعه ؛آیات 20 و 21
3-منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، 10جلدذیل آیه
کدام نقاش در جهان تا کنون توانسته است در تاریکی مطلق
و بدون نور ،نقاشی زیبا را ترسیم کند؟ عجیب تر اینکه تابه حال
کسی توانسته است روی آب یک شی جالب و دقیقی نقاشی
کند؟ وآیا...
اما خداوند متعال یکی از شاهکاریهای خلقت را به رخ بشر کشیده و
این کار را کرده است.هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ1
آن هم بهترین صورت را به انسان عطا کرده به تعبیر قرآن :
فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ2
بجای استفاده از مداد رنگی و آبرنگ ،از عوامل زنتیکی ، مواد غذایی و
عوامل روانی مادر استفاده و این موجود زیبا را در تاریکی سه گانه(سه لایه ای)
که هیچ گونه نور و روشنایی در آن یافت نمی شود به زیباترین شکل
خلق کرد تا جایی که به خود آفرین و تبریک گفت؛ تبارک الله احسن الخالقین
یَخْلُقُکُمْ فی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ3
روش کار و صورتگیرى انسان در رحم مادر را هم از نظر طولی و عرضی
بیان کرد:اوّل نطفه» ،بعد عَلَقه»بعد مُضغه»، سرانجام به عِظام» و در آخر به
انسان کامل تبدیل کرد و از عرضی ؛ اول در بطن»، رَحِم»، مَشیمه»
قرار داد و در درون «مَشیمه» این نطفه مستقر و پرورش پیدا کرد.
به راستی اگر اشخاصی به نظر عده ای خوش سیما و... نبودند، مسخره کردن
این نوع انسان ها با این نحوه پیدایش و صورت نگاری، در اصل انتقاد به
خداوند و نقاش بی نظیر خلقت نیست ؟
آیا صورت نگار هستی وقتی دوست دارد تعین جنسیت(دختر یا پسر )
آن نطفه کند و بر مبنای آن کار نقاشی و صورت نگاری را شروع کند،
جای تغیر جنسیت یا ناراحت شدن برای دختر شدن جنین می گذارد؟
هدف خلقت هم در یک کلمه «عبادتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت»
1-سوره آل عمران ؛ آیه 6
2-غافر ؛ آیه 64
3-زمر ؛آیه 6
یکی از شرایط تدبر در قرآن، شناخت واژه های قرآن و تحلیل آنهاست.
در جای جای قرآن خداوند می فرماید: من به شما نزدیک هستم ؛
گاهی از رگ گردن ، گاهی از درون شما به شما و ...1
و از طرفی هم در جاهای دیگر می فرماید: گناه و نافرمانی باعث
دوری شما از من می شود.
این تناقض چطور ممکن است؟ چگونه چیزی در عین نزدیکی ،دور هم هست؟
جواب :در امور مادی نزدیک و دوری یک چیز مساوی الاطراف است یعنی اگر
یک شخص یک متر از دیواری دور باشد ،همان دیوار هم یک متر از آن شخص
دور است .یا در امور خانوادگی اگر علی برادر رضا است به همان اندازه هم
رضا به علی نزدیک و برادر او محسوب می شود.امکان ندارد شخصی یک
متر به دیوار نزدیک باشد ولی همان دیوار دو متر به آن شخص دور باشد.
در همه این امور دوطرف مساوی الطرفین هستند.
در امور معنوی این قانون وجود ندارد بلکه خداوند به همه چیز نزدیک است.
هو مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ 2 هم به مومن و هم به کفار و...نزدیک است.
اما نزدیکی ما به خداوند بوسیله عبادت و ترک گناه صورت می گیرد. لذا
در نیت هر عبادت باید گفت: قُرْبَةً إِلَی اللَّه
قرب و نزدیکی به خداوند فقط بوسیله عبادات قدم به قدم صورت می گیرد
تا جایی که انسان جزء مقربین درگاه الهی می شود .و از طرفی هم گناه
باعث دوری شخص از خداوند می شود؛ نه خداوند از او دور شود. مثل اینکه
کسی رفیقی دارد و به او خیلی علاقه مند است، سال ها در هجر او
میسوزد، آن دوست اگر از سفر بر گردد و کنار او بنشیند اما در اثر کور
او را نبیند هر چند در ظاهر به او نزدیک باشد ولی در اثر کوری از او دور است و
نمی تواند جمال او را ببیند!!!!!!!!!
بی دلی در همه احوال خدا با او بود او نمیدیدش و از دور خدا یا میکرد.
1-هُو أَقْرَبُ إِلَیْنَا مِنْ حَبْلِ الْوَرِید سوره ق ؛16
یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ انفال؛ 24
2- حدید ؛4
در چند جای قرآن ، خداوند از مردم خواسته است که در
زمین سیر (گردش)کنند و عاقبت و سرانجام ستمکاران را ببینند
تا مایه« عبرت» شود به عنوان نمونه در سوره روم آیه 42
می فرماید:
«قُلْ سِیرُوا فِی الاْءَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ
قَبْلُ کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکِینَ» .بگو در زمین بگردید و بنگریدفرجام
کسانی که پیشتر بوده و بیشترشان مشرک بودند چگونه بوده است؟»
در این آیه توصیه به «سفر در زمین» شده است ، زمین طبق -قوانین
اصول -مفهوم ندارد که حتما باید «سفر» از طریق زمین ومکان باشد
و مسافت های طولانی را با امکانات کم طی کرد ؛ بلکه اگر از راه های
دیگری هم امکان داشت باید سیر و سفر کرد ؛ چون هدف و غایت
سیر در «نظر و عبرت» نهفته است . امروزه با استفاده از امکانات
علمی سیر از طریق «زمان» راحتر و به صرفه تر است و سرعت سیر
خیلی سریعتر و کم هزینه تر است. لذا می توان با یک گشت در سایت ها و
خبرگزاریها و...در تمام کره زمین، آخرین اطلاعات علمی، دینی و... را به
دست آورد و از سرنوشت شوم قدرت های استکبار درس عبرت گرفت.
در این سیر البته راهزنان بسیار قهار و بی رحمی هم در گردنه های
مختلف با ژست دوستی و جذاب در کمین هستنند که از قانون اولیه
این سیر ،شناخت آنهاست.
از از این آیه سیر از طریق اینترنت و...می توان استفاده کرد . یک
برداشت کاملا علمی و به روز است. آیه فقط محدود به سیر زمینی
و مکانی نیست ممکن است در آینده استفاده دیگری از همین با
امکانات جدیدی داشت چون هدف آیه فقط «عبرت و فانظروا »است.
امروزه با پیشرفت علم ، پرده از حقایق قرآن یکی پس از دیگری
بر داشته شده است. اگر روزی که قرآن از بازگشت سر انگشتان
سخن می گفت و بعضی از مخالفان زبان مسخره و طعنه را به سوی
احکام الهی می چرخاندند؛ ولی با اختراع امکانات علمی و مطرح شدن
انگشت نگاری در دادگاه های و متفاوت بودن آن، همه سر تسلیم در برابر
قرآن خم کردند که قرآن قرنها قبل این مسائل ابندایی را مطرح و به آن
اشاره کرده است.
در این دههای اخیر که فلش مموری و امثال آن مثل ؛ وسایل هوشمند...
اختراع شدند و دروازه علم وارد مرحله جدیدی شد ، باز پرده از اسرار علمی
قرآن برداشته می شود به شرطی که سواد خواندن معارف علمی قرآن را داشته
باشیم. قرآن مجید با صدای رسا از ضبط اعمال بوسیله اعضاء و جوارع خبر می دهد
تا جایی که وقتی در دادگاه قیامت ،مجرمان شاهدان خداوند مثل فرشتگان و ...
را انکار و زیر بار گناه خود نمی روند، بر دهان آنها مهر سکوت می زند 1و خود اعضاء
و جوارع شروع سخنوری می کنند و مجرمین را رسوا می کنند.
از این قضیه بر می آید که اعضائ و جوارع ما قدرت ملیاردها گیگگگگگ حافظه و ثبت
گناه را داشته و در قیامت با سرعت زیادی آنها را ارائه خواهند داد چیزی که هنوز
در دادگاه ها جای آن خالی استتتتتتتتتتتتتتتتت. یعنی دست یک جور دستگاه ضبط
گناه دارد ،پا یک جور و سایر اعضاء هر کدام حافظه متانسب با خود دارد ؛ آن هم با
ثبت و ضبط صوتی و تصویری گناه همراه با مکان و زمان جرم ..........
1-حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ (20)
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (21) فصلت
وقتى به آن مىرسند گوشها و چشمها و پوستهاى تنشان به اعمال آنها گواهى مىدهد!
21- آنها به پوستهاى تن خود مىگویند: چرا بر ضد ما گواهى دادید؟ آنها جواب مىدهند:
همان خدایى که هر موجودى را به نطق در آورده ما را گویا ساخته، و او شما را در آغاز آفرید و بازگشتتان به سوى او است.
وقتی مجرمین در موقفی از مواقف قیامت ، بازجویی شدند
و حکم جهنم آنان صادر شد، دیگر از آنها سوال نمی شود بلکه
علامتی 1 در بدنشان زده می شود که نشانه محکومیت است،و
به جهنم فرستاده می شوند.در جهنم با یک حالت مستی و گیجی
برای رهایی از آن تلاش می کنند ؛ اما به هر طرف که می روند به
دربسته می خورند که یک طرف آتش سوزان و طرف دیگر آب
جوشان است . آنها در بین آتش و آب سوزان مدتها آمد و شد
دارند.تعبیر قرآن در این باره یطوفون فعل مضارع از ماده طواف است.
این جریان در سوره الرحمن آیه 43و 44 این طور بیان شده است:
هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ یَطُوفُونَ بَیْنَها وَ بَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ
الطَّوْفُ در لغت یعنی راه رفتن به اطراف و دور چیزى است، و
طَائِفهم در باره کسى که براى حفاظت خانه ها، آنها را گشت مى زند،
از معنی این کلمه بدست میاید که رفت و آمد میان دو شىء را نیز
طواف گویندکه سعى بین صفا و مروه دور زدن در اطراف آندو نیست
بلکه گردش میان آنهاست.
طائفة: قسمتى از مردم هستند که به تعبیر مرحوم طبرسى ؛یا آنکه
طائفه مثل رفقائى است که از جمله کارشان سفر و طواف در شهرهاست.
یا طائفه جماعتى است که با آنها حلقه و دائرهاى تشکیل میشود که
بدور آن میگردند.
«حمیم» هم به معنی آب گرم و «آن» به معنی نهایت جوشیدن است.
خلاصه آیه این است که در این حالت سرگردانی و اضطراب شدید ،
مجرمین در جهنم بین آتش و آب جوشان مدام طواف و آمد
و شد دارند تا راهی برای خروج پیدا کنند ولی هرگز !!!!!
زیرا جهنم باطن اعمال دنیوی آنهاست ؛ کسانی که بین محل کار و
منزل غیر گناه چیزی ندارند باید آخرت آنها این طور باشد .
آری کسانی که در محل کارشان رشوه ،ربا ،اختلاص و...و در منزل
فحشاء وسایر منکرات باشد در قیامت باید وضعش این طور باشد.
1-یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ سوره الرحمن؛ 41
تبهکاران از سیمایشان شناخته مى شوند و از پیشانى و پایشان بگیرند
این روز ها میلاد دو پیامبر بزرگ اسلام و مسیحیت ( حضرت محمد ص
و حضرت عیسی ع )است .حضرت عیسی ع که پیامبر بزرگ قبل از اسلام
بود ، برای آماده سازی و پذیرش افکار عمومی، تمام تلاش خود را به کار برد.
نمونه آن در سوره صف آیه 6 این طور آمده است: وَ إِذْ قالَ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ
بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ ...1
آیت الله جوادی در مورد بشارت این طور می فرماید:
بشارت در موردی است که پیامبر بعدی مطلب نو و تازه ای را برای امتش یا برای
دیگران بیاورد، اگر پیغمبر خاتم در سطح انبیای گذشته یا در سطح رسالت عیسای
مسیح (علیه السلام) سخن گفته باشد اولاً نیازی به آمدن پیغمبر نبود، ثانیاً مجالی
برای بشارت نبود چون پیغمبر جدید سخن تازهای نمیآورد تا حضرت عیسی
(علیه السلام) به آمدنش بشارت دهد. 2
یعنی حضرت عیسی ع آمدن پیامبر اسلام را یک مژدگانی بزرگ برای بشریت و بنی
اسراییل می داند .
در مقابل اسلام هم برای حضرت عیسی ع سنگ تمام گذاشته است تا جایی که
پدر نداشتن آن حضرت یک مشکلات و شبهاتی برای حضرت عیسی ع درست
کرده بود و از طرفی هم مسیحیت تحریف شده هم ، قادر بر جواب منطقی
نیست تا جایی که آخرین حرف آنها او را فرزند خداوند دانسته و خداوند را
مستقیم پدر او دانسته اند . اما پیامبر اسلام در قرآن مجید هرگونه
بی عفتی و عمل نامشروع را از حضرت مریم مادر ان حضرت دور کرده
و حضرت عیسی ع از هر گونه نامشروع بودن و... تبرئه کرد و تولدش
هر چند غیر عادی بود؛ اما قبلا نمونه او را خلق کرده است .
یعنی اگر حضرت عیسی ع بدون پدر متولد شده قبلا حضرت آدم
بدون مادر و پدر خلق شده است و هر گونه تهمت
و شبهه را از او بر طرف می کند. سوره آل عمران آیه 59 می فرماید:
إِنَّ مَثَلَ عیسی عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ...
1-و ( به یاد آورید ) هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: «ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به
سوی شما هستم در حالی که تصدیق کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده [ تورات ] می باشم ،
و بشارت دهنده به رسولی که بعد از من می آید و نام او احمد است!
2-کتاب سیره رسول اکرم ج2، ص 21
خداوند در قرآن مجید سوره فتح آیه 29 یک برنامه جامع و کامل ،روش
ارتباط مومنین را با خود ، خداوند ، دشمنان و مومنین را بیان می فرماید.
وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ....
رابطه با بیگانگان «أَشِدَّاءُ» ،با خودیها «رُحَماءُ»با خداوند«رُکَّعاً
سُجَّداً»و با خود«یَبْتَغُونَ» تلاش و امید به فضل خدا....
این قانون در زمان پیامبر اسلام طوری جا افتاده بود که نفرت
مومنین به مشرکین به جایی رسیده بود که از لباس مشرکین
طوری دوری می کردند تا لباس آنها به بدن مومنین نچسبد
و حالت سختی را با آنان حفظ کنند و نسبت به برادران
دینی خود ، مهربانى آنان در بین یکدیگر بجایى رسیده بود
که هیچ مؤمنى برادر دینى خود را نمیدید؛ مگر آنکه با او
روبوسى کرده وبه هم دست میدادند.
اما سوال مهم درباره مشرکین و کفار است که آیا این« اشداء
علی الکفار» مطلق است و شامل کفار به طور کلی می شود
یا نه؛ فقط شامل زمان جنگ می شود. اگر کلی باشد
جای بحث نیست و همیشه باید در ظاهر و باطن نسبت به کفار
سرسختی نشان داد و در هر فرصت برای نابود آنها تلاش کرد؛ اما
اگر آیه فقط زمان جنگ را بیان کند و کفار حربی و استکبار را
شامل شود ،پس در زمان صلح باید از رفتار خشونت آمیز
در ظاهر پرهیز کرد و با آنها زندگی مسالمت آمیزی داشت .
شاید طبق بعضی از قرآئنی که در متون دینی است حکم را به زمان
جنگ اختصاص داد که در این زمینه باید پای حکم مراجع برزگوار نشست.
اگر این احتمال درست باشد نظر اسلام برای اکثریت بشر، صلح و نوعدوستی
است و حتی برای کفار هم از راه دلسوزی و مهربانی وارد می شود.
در زندگی انسان فرصت های زیادی برای جبران کاستی ها
و کمبودها وجود دارد . اگر انسان در اموری سستی کند خداوند
فرصت هایی در زندگی قرار داده که بتواند جای آنها را پر کند .
ولی آخرین فرصت، چیز دیگری است که در تعبیرات امروزی به
«وقت طلایی» یا «دقیقه نود» و...معروف شده است .
مهمترین و اخرین فرصت برای یک انسان در آن لحظه حساس مرگ ،
فرصت «وصیت کردن » است. یعنی اگر در امور مالی یا اخلاقی و ...
کوتاهی شده ،می تواند در این فرصت آخر وصیت کند تا بعد از
مرگش ، دیگران دیون او را از اموالش بدهد تا در آخرت گرفتار نشود.
این ارفاق الهی بسیار مهم و حیاتی است و در اهمیت آن روایاتی آمده
است؛ مانند: پیامبر خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود:
بر هیچ مسلمانی سزاوار نیست که شبی را سپری کند، مگر این که
وصیتش زیر سرش باشد.1
شاید منظور پیامبر اکرم ص از زیر سر داشتن وصیت نامه، استفاده از این فرصت
استثنایی و اماده بودن برای مرگ باشد نه صرف زیر سر گذاشتن وصیت.
بهترین وصیت در اوخر عمر و در وقت طلایی از زبان مبارک پیامبر اسلام جاری
شد که دو گوهر گرانبهای خود را یعنی قرآن و اهل بیت را به عنوان یادگار برای
امت گذاشت که به حدیث ثقلین مشهور است ؛اما هزران حیف از عمل امت
به وصیت پیامبرشان ....
هر چند پیامبر اسلام در زمینه هدایت امت کوتاهی نکرده بود ولی دوست داشت
در آخرین لحظات عمرش آنچه که یک عمر در راه آن جانفشانی کرده باز در این
لحظات حساس ، دوباره گوشزد کند زیرا سعادت واقعی را در اطاعت این دو ریسمان
الهی می دید.
پند پیران را پذیرا شو، به جان تا رهی از خوف و مانی در امان