ایام عیدنوروز یک فرصت طلایی و کم نظیری برای کسب معرفت و تقرب
به خالق هستی است. رویش و حیات مجدد دوباره طبعیت بعد از یک خواب عمیق
زمستانی و مرگ خاموش ، یک دوره کلاس خداشناسی و معاد شناسی را در
خود جای داده است و از طرفی چون اکثریت مردم به حرم ائمه و امامزادگان
می روند، یک ارتباط معنوی با خاندان و اهلبیت پیامبر اسلام بر قرار می کنند.
این هنر و هنرنمایی ایرانیان است که شکل و قالب عید نوروز را به همان حالت
سنتی باقی گذاشتند ولی از نظر باطن و محتوا آن را بروز رسانی و با عقیده و مذهب
اهل بیت هماهنگ کردند . تا جایی که اماکن مذهبی بخصوص حرم امام رضا علیه
السلام از همه جا شلوغ تر است. این تفکر و هنرمندی ریشه در احکام مترقی اسلام
است که سنت خوب را از هر جا ببیند قبول می کند . در این زمینه چند روایت که با این
مرام و مسلک هم خوانی دارد نقل می شود. از امام صادق(ع) آمده است:
«مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی زِیَارَتِنَا فَلْیَزُرْ صَالِحِی مَوَالِینَا یُکْتَبْ لَهُ ثَوَابُ زِیَارَتِنَا؛ هر کس نتواند به
دیدار ما آید، دوستان صالح ما را دیدن کند که ثواب زیارت ما برایش نوشته شود»1
امام صادق (ع) فرمود: هر که در راه خدا و براى خدا بدیدن برادرش رود، روز قیامت
در میان پارچه اى از نور بافته گام بر دارد، و از هر چه بگذرد برایش بتابد و بدرخشد
تا در برابر خداى عزوجل بایستد، سپس خداى عزوجل باو فرماید: مرحبا و چون
خدا مرحبا گوید عطایش را فراوان سازد.2
اوج عمل به این دو روایت و مشابه آن در ایام عید است که مردم با عشق وافر به
دیدار یکدیگر و علماء و امامزادگان و...می روند. و سفر به طبیعت هم یکی از راه
خداشناسی است که آثار آن محسوس است .
1-کتاب بحارالانوار صفحه 359 از جلد 74
2-اصول کافى جلد3 صفحه: 256 روایة:8
هرچند مردم عید را با شیرینی ها و شادیهایش می شناسند ولی در باطن آن،
یک نوع تلخی ها و ناخوشهایی نهفته است که نیاز به دقت و هوشیاری ویژه
دارد. از زیبای های عید می توان به دید و باز دید و دور هم قرار گرفتن اقوام و
دوستان ،تفریح سالم که به شدت نیاز است، کمک به افراد تهیدست و رفتن
به اماکن مذهبی که باعت تجدید قوا و رحیه مادی و معنوی می شود،اشاره کرد.
اما در بین این همه زیبایی و دیدنی های جالب و جذاب ، درد های مزمن و خطر
هایی هم در کمین است که به چند مورد اشاره می شود.
1- بعضی ها شادی را فقط در گناه می بینند و با بد حجابی ، اختلاط ،مواد مخدر
،مشروب ، غیبت ،تهمت و...سال نو خود را با گناه شروع می کنند . در حالی که
روزی یا سالی که با گناه شروع شود آن روز از نظر اسلام روز عزا است نه شادی !!
امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در نهج البلاغه می فرماید: کلُّ یومٍ لایُعصی الله فیه
فهو یومُ عیدٍ .1
حضرت معیار عید را در ترک گناه می داند، مفهوم آن این است که گناه، عزا را به
دنبال دارد.
2- مسافرت های دور و کمر شکن که چند سالی مد شده است و مردم از فامیل
فرار می کنند و تا آخر سیزده باز نمی گردند که چندین معضل در خودش دارد.
یکی هزینه زیاد هم برای دولت و هم برای خود خانواده ها دارد که متاسفانه خود
دولت و رسانه ملی هم آن را ترویج می کنند. مصرف بالای سوخت ، آلودگی هوا ،
خریدهای اضافی ،اسراف ، خستگی راه ، از همه مهمتر، بد رانندگی کردن که
متاسفانه خانواده ها را داغدار می کند . طبق آمارهای رسمی ،حادثه های
جاده ای در ایام عید به طور تصاعدی در حال افزایش است.
3- آسیب به محیط زیست بخصوص روز سیزده نوروز که داد همه را در آورده است .
و ...
امیدواریم که مردم با فرهنگ و مسلمان ما امسال دست از این تقلید ها و
جشم و هم چشمی ها بر دارند و در کنار گرم اقوام با مسافرت های کوتاه
سالی را با خوشحال کردن دل امام زمان عج آغاز کنند و مورد دعای ویژه
امام زمان عج قرار گیرند.
1- حکمت 419
محور اصلی اعیاد اسلامی و ملی بر روی یک کلمه می چرخد و آن «قلب»است.
«قلب»را قلب گویند؛چون مداوم در حال تغییر و دگرگونی است ؛گاهی شاد، گاهی
غمگین و دارای نوسان است . در روایت تشبیه به گنجشگ شده که همواره
از این شاخه به آن شاخه در حال پریدن است و استقرار ندارد. لذا پیامبر اکرم(ص)
این دعا را زیاد بر زبان میآورد: «یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک»
از نظر ظاهری هم تمام حیات انسان به قلب وابسته است ،اگر از کار افتاد ،انسان
هم از حیات و زندگی ساقط می شود. و در آخرت هم نمره به قلب پاک و سالم
می دهند نه به سایر اعضاء ، در قرآن سوره شعرا ء 88می خوانیم :
یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ
در دعا تحویل سال هم از خداوند که گرداننده قلب ها ،دیده ها و فصل هاست
می خواهیم که این قلب متغییر و حالات آن را به بهترین صورت که خودش صلاح می داند ،
تغییر حالت دهد. یا مقلب القلوب و الابصار .... حول حالنا الی احسن الحال
در ماه رمضان هم که قلب ماههای قمری است و اول سال عرفاست .آنجا هم از خداوند
احسن حال را می خواهیم: اللهم غیر سوء حالنا الی احسن الحال
خلاصه کلام؛ محور اصلی کار و تلاش برای یک انسان موحد در عید نوروز یا عیدی و کادو
گرفتن درجه یک از خداوند ، خواستن عالی ترین حال و قلبی سالم است که حیات مادی
و معنوی ما به آن بستگی دارد ، همان طوری که سال ها از گذشتن پی در پی شب و روز
و فصول مثل بهار و...تشکیل شده است .
به این دلیل عیدی و کادوی«قلب»از عید نوروز شادی آن است که در گرو صله ارحام و
دستگیری از فقراست؛ زیرا چیزی مثل کمک به فقرا و خوشحال کردن اقوام، قلب انسان
را شاد نمی کند!!!
بنابراین روح و جان عید نوروز و سایر اعیاد ، اصلاح و پاک نگه داشتن «قلب »از کینه و
رذایل اخلاقی است.
متاسفانه عده ای که تفکر غربی دارند، هر روز یکی از احکام مترقی
اسلام را مورد حملات ناجوانمردانه خود قرار می دهند و گوی سبقت از
اربابان خود ربوده اند؛ گاهی به جهاد و جنگ اعتراض می کنند، گاهی
به حکم حجاب ،گاهی به ارث و ...حمله ور می شوند. و دوست دارندکه از
اسلام فقط نامی بماند و شاخ و برگ اسلام را قطع ، و یک اسلام لخت و بی
خاصیت به مردم معرفی کنند. در واقع همان بلایی که غربیان بر سر مسیحیت
آوردند و احکام نورانی این دین بزرگ الهی را یکی پس از دیگری از درخت
تنومند آن کندند و از آن دین فقط علامت صلیب و دست تکان دادن را باقی گذاشتند.
و آخر کار حضرت مسیح را هم به دار آویختند ولی خداوند او را نگه داشت.
گویا تاریخ تکرار می شوند و همان تفکر ،امروز در کشور ما از زبان عده ای
مغرض یا جاهل در سایت ها و روزنامه ها بیان می شود. ولی این را بدانند
که آن مصیبت دیگر تکرار نخواهد شد و خداوند تمام قد برای گسترش و فراگیر
شدن اسلام قیام کرده است و به مومنین وعده قطعی داده است که آن
فتنه و انحراف در ادیان قبلی دیگر تکرار نخواهد شد. در سوره صف آیه 9 می خوانیم :
هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَدینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ
مسیحت که روز اول به این حالت برهنگی نبود بلکه داری احکام مترقی ،طرفدار و انصار
حق ودشمن باطل و ظلم بود تا جایی که قرآن به مسلمانان دستور می دهد شما هم
مانند مسیحت باشید. در آیات پایانی سوره صف می فرماید:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا أَنصَارَ اللَّهِ کَمَا قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ
مَنْ أَنصَارِی إِلَی اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ...
امروز هرکسی به حجاب ، ارث ، ربا ،جهاد و....دهن کجی می کنند در واقع در برابر آیات
حجاب و جهادو...ایستاده است و راه مسیحیان گمراه را طی می کند.
«تعامل» واژه ای است که بیشتر در ارتباط با دیگران بکار می رود ، بیشتر به
معنی مشارکت ، گفتگو و همکاری با دیگران است . مهمترین کاربرد آن، در
ارتباط با دیگر کشورهاست. در حوزه دینی و خلقت آفرینش چه معنایی دارد؟
خداوند درهنگام شروع سخن ، در ابتدای بسیاری از آیات از کلمه «تسبیح »
موجودات سخن می گوید که خداوند نیازی به شما ندارد ،همه بنده و سرباز
اویند و در حال بندگی و عبادت هستند.این تسبیحات گاهی به صورت فعل
ماضی "سَبَّحَ لِلَّهِ"، گاهی به صورت فعل مضارع "یُسَبِّحُ لِلَّهِ"، گاهی به صورت
امر"سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الأعْلَی"، گاهی به صورت مصدر؛ "سُبْحَانَ الَّذِی أَسْری "
بیان فرمود که پیام آن همگی این است ،اگر شما می خواهید از این جهان آفرینش
خیر ببیند، یا به شما خیر برسانند باید با آنها تعامل کنید و شما همرنگ و
همگام با آنها حرکت کنید و از آنها جدا نشوید تا خداوند به شما عزت ،قدرت ،
علم و... عنایت کند. هر کسی که در خلاف جهت آفرینش حرکت کند و به جای
تعامل، بنای تعارض و مخالفت داشته باشد ، قطعا له خواهد شد. تعامل خلقت
در کلام خداوند فقط «بندگگگگگگییییی» از طریق انجام واجبات و ترک محرمات است.
اگر این کار را به نحو احسن انجام دادیم آن وقت نتیجه آشکار و پنهان آن را در زندگی
خواهیم دید و خوش بیاری در زندگی فراوان خواهد شد.تعارض با جهان فقط در یک کلمه
« گناه و نافرمانی »خداوند است .اینکه بعضی ها می گویند: ما در زندگی مداوم بد
بیاری های مداوم داریم به خاطر خلاف جهت آفرینش حرکت کردن است که باید
ریشه آنها را پیدا و بعد درمان کرد.
یکی از گرفتاریها و بلاهای بزرگ در چند ساله اخیر بحث بالا رفتن سن ازدواج است.
عواملی در این روند افزایش «سن ازدواج» موثرند که به نقش دولت در عدم اشتغال ،
و توقع های کاذب خانواده ها و جوانان می توان اشاره کرد . البته اینها جزء عوامل
ظاهری هستند که بسیار مهم و اساسی تلقی می شوند.
اما یک عوامل باطنی و نامرئی هم وجود دارد که از دید خیلی از افراد مخفی مانده
و کمتر به آنها پرداخته اند،آن هم نقش گناهان جدید الورد و ناسپاسی های گوناگون
در این زمینه است. حال این گناهان که قبلا وجود نداشته اند و امروز پیدا شده اند،
چه نام دارند؟ و این ناشکریها کدامند؟ بماند. اما یک برداشتی از آیه قرآن به ذهن
می رسد که بی ارتباط به این آسیب بزرگ اجتماعی نیست !!!
خداوند در سوره بقره آیه 49 می فرماید:" وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ
یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ وَ فی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظیمٌ
و به یاد آورید هنگامى را که شما را از فرعونیان رهایى بخشیدیم. آنان پیوسته عذاب ناگوار به
شما مى چشاندند. پسرانتان را سر مى بریدند تا نسل شما را از بین ببرند، و زنانتان را براى
کنیزى و خدمتگذارى زنده مى گذاشتند، و در این ماجرا از جانب پروردگارتان آزمونى بزرگ بود."
در این آیه خداوند از یک عذاب بد و ناگوار برای بنی اسرائیل نام می برد که فرعون، زن و دختران
آنها را برای استثمار نگه می داشت و پسران آنها را می کشت.
دختران غیر از کلفتی و حقارت ، به کنیزی بردن ،غصه و گریه مداوم بر اثر ذبح برادران و... ، با
یک مشکل مهمی دیگری مواجهه بودند و آن عدم ازدواج و تشکیل خانواده ؛ زیرا جوانان
آنها را سر می بریدند و جامعه از پسران در سن ازدواج خالی می ماند و آنها مجبور بودند تن به
ذلت های مختلفی بدهند ، بخصوص که «یسیحیون »به صورت مضارع آمده و دلالت بر
استمرار دارد .این کلمه یا از ماده «حیات» به معنی زنده نگه داشتن است یا به از ریشه
«حیاء »گرفته شده؛ یعنی زنان شما کارهایی انجام می دادند که مایه شرم و حیاست!
به هر حال زنده گذاشتن زنان به عنوان یک عذاب سوء در آیه شریفه مطرح شده است.
الان هم دختران مجرد در سن بالا هم عذاب درونی و نگرانی بالایی از وضع زندگی خود دارند
و هم والدین مهمترین دغدغه فکری آن هم همین بچه های مجرد است. لذا هر چند دنیاى
امروز با گذشته فرق دارد ؛اما قانون و سنت همان است که در آن زمان فرعون با استبداد
مخصوص خود پسران را از جمعیت مخالفش(دختران) مى گرفت ، و دختران آنها را آزاد
مى گذاشت، ولى در دنیاى امروز تحت عناوین دیگرى روح مردانگى ، احساس مسئولیت و
غیرت را از جوانان می گیرد و دختران را به اسارت شهوات افراد آلوده در می آورد.
در نتیجه دختران علاوه بر این که از تشکیل «خانواده سالم»در وقت مقرر محروم شده اند
بلکه مجبورند که برای رهایی از تجرد و تنهایی به مشاغل پست و...روی بیاورند .
این سوغات تمدن فرعونی غرب در سطح جهان است که سایه شوم آن هم در کشور ما در
حال حرکت است . گناهان به طور تصاعدی در حال بالا رفتن و چوب خداوند ( افزایش
سن ازدواج، خشک سالی ، فقر و..) هم در حال افزایش اند.
خلاصه این بالارفتن سن ازدواج به نوعی یک «آزمایش بزرگ و یک عذاب سخت» الهی
محسوب می شود و باید ریشه دینی آن را پیدا و با توبه انابه به خداوند پناه برد تا خداوند
نجات بنی اسرائیل گونه اش را که وعده کرده ،شامل حال جوانان این مرز و بوم کند.
با اینکه عقد ازدواج در بین تمام ادیان و مکاتب بوده و هست ولی اسلام
آن را یک عهد الهی و میثاق دینی می داند و با حنای دین آن را رنگ آمیزی
و جذاب کرده است . مدعای ما حدیث معروف نبی مکرم اسلام است
که فرمود: مَن تَزَوَّجَ فقد أحرَزَ نِصفَ دِینِهِ، فَلْیَتَّقِ اللّه َ فی النِّصفَ الباقی 1
یعنی علاوه بر آثار مادی فراوان ، از نظر معنوی یک تنه ، نصف دین شخص
را پر می کند ؛ البته به شرطی که در چار چوب اسلام برگزار شود.
اما متاسفانه تمدن غرب یک استراتژی غلط را در سطح جهان به خصوص کشور
ما در زمینه ازداوج روانق داد که هر روز در حال پیشرفت و فتح سنگرهای عقیدتی
جوانان است ، آن اینکه ازداوج و تشکیل خانواده را در چشم مردم ، بخصوص جوانان
سبک و کوچک شمرد . رفتار و عملکرد آنها در این زمینه مثل؛ عوض کردن
لباس، یکدیگر را عوض می کنند یا مانند ماشین و مغازه با آن معامله و تجارت
انجام می هند .!!!!!
با دیدن کوچک ترین عیب یا دلخوری و...گزینه روی میز« طلاقققققققققق » است.
ولی اسلام هم در زمینه اصل ازدواج مشوق های تشویقی خوبی را در نظر گرفته و هم در
ادامه و استحکام آن جوانب مختلف را سنجیده است. با مقداری صبر در برابر مشکلات
که لازمه زندگی است ، روح آرامش و امنیت را به همدیگر هدیه و زندگی را گرم نگه دارند.
در این زمینه اشکالاتی ممکن است به ذهن برسد ولی تدبر در احکام اسلام همه آنها را حل
می کند. خلاصه کلام اینکه ازدواج علاوه بر تکامل انسان یک پیوند الهی و مقدس است؛ لذا
برای شروع آن باید از ساده ترین شرایط بر خوردار باشد تا باعث رشد فضائل اخلاقی و کمال
انسانی شود .
1-مکارم الاخلاق، ص 196.
«وطن» کلمه ای است که بار معنایی زیادی را با خود حمل می کند.
وطن در اصطلاح فقهی، به محل تولد یا محل زندگی شخص اطلاق
میشود. فرد در هنگام اقامت در وطن باید نماز را به صورت کامل بخواند
و در ماه رمضان روزه بگیرد. یک قدم بالا تر به معنی مهین است یعنی
کشوری که انسان در آن رشد و نمو کرده است. و امثال آن .
همه این معنایی در معرفی وطن جسمی و بعد خاکی انسان است .
که دفاع و دوست داشتن آن حکایت از ایمان انسان دارد ؛ البته ایمان متوسط
نه ایمان جامع و کامل؛ لذا در روایت آمده است ؛ «حُبُّ الْوَطَنِ مِنَ الْإِیمَان»1
اما وطن در نزد بزرگان یک معنی بالاتری دارد که برازنده «روح ملکوتی» انسان است.
شیخ بهایی ره در این نگاه به وطن می گوید:
این وطن مصر و عراق و شام نیست این وطن شهریست کان را نام نیست2
یعنی درست است که ما متولد ایران یا یکی از کشور ها هستیم اما «روح »ما که
از ایران یا عراق یا ژاپن نیامده است بلکه از «عند الله» است ؛انا لله وانا الیه راجعون
لذا تمام دوست داشتن و سرمایه ما باید در راستای آن دوستی باشد . آن وطن عرشی
است که باید برایش شعر و ذکر عرفانی بسرایم . هر چند دوست داشتن این وطن ،
زن و بچه و...همه از ایمان متوسط حکایت دارد ولی سرچشمه وطن اصلی جای دیگر
است که به عقل خیلی از افراد خطور نمی کند. امام حسین علیه السلام فرمود:
«وَ مُوَطِّناً عَلَی لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا» هرکسی وطنی دارد ،وطن شما
«لقاء الله»است همراه من به آن دیار کوچ کنیم.3
1-مستدرک سفینة البحار، ج10، ص375.
2-شیخ بهایی، نان و حلوا، بخش9.
3-اللهوف علی قتلی الطفوف(فهری)، ص61.
امشب سالروز وفات بانوی بزرگ اسلام «حضرت ام البنین » است. کسی که
خودش در کربلا حضور نداشت ولی جگر گوشه هایش را به رسم ادب و قربانی
شدن حضرت سید الشهداء فرستاد. هر رزمنده ای وقتی می خواهد از خانواده
جدا شود به یک نوعی از مادر اجازه رفتن می گیرد . وقتی فرزندان آن حضرت
در برابر مادر ایستادند با اینکه درد فراق بسیار سخت بود اما حضرت بدون
هیچ درنگی اجازه می دهد و سفارش ویژه امام را به بچه ها می کند. لذا زمانی
که کاروان اباعبدالله الحسین ع عزم مکه کرد. حضرت ام البینن ماموریت ویژه آنها را
مشخص کرد، فرمود: «کونوا فدا لاخیکم الحسین»
گویا از همان کودک این بچه ها را برای فدایی امام حسین علیه السلام پرورش داده
است. بعد از برگشت هم به بشیر فرمود: فرزندان من همه فدای حسین !
بگو از حسین ع چه خبر؟
این حکایت از مقام بلند آن حضرت و شناخت کامل از امام زمانش دارد که حاضر است
دار و ندارش را فدا امام کند. لذا چهار فرزندش را قربانی امام کرده باز سراغ فرزند
حضرت فاطمه س را می گیرد. به این دلیل است قمر بنی هاشم وقتی روز عاشورا
به آب رسید ولی آب نخورد ، جون فداکاری را از پدر و مادر به ارث برده است.
کجای تاریخ و کدام فرهنگ این گونه شیر زنانی تربیت می کند؟!!!
جهت شادی روحش صلوات
هر چند وقت یک بار دشمنان اسلام با حقه های و شگردهای مختلف ،
با استفاده از جهل عده ای ،یک به یک احکام الهی را را هدف و
بی حرمتی قرار داده است .
چند ماهی است با حجاب گلاویز شده و با ترجمه های غلط سعی
می کنند که بانوان نجیب کشور را با این کاور باارزش اسلام بی رغبت
کنند. لذا با مطرح کردن «حجاب اجباری» در سایت هاو... طوری وانمود
می کنند که نظام اسلامی با قلدری و زورکی حجاب را واجب کرده و ...
این یک شیطنت و مغالطه است ؛ زیرا انسان از کلمه زور و اجبار تنفر داشته
و سعی می کند که واکنش منفی نشان دهد.
اما آنچه در درون واژه حجاب نهفته است غیر از احترام و ارزش زن چیزی دیگری
نیست که جای بحث دارد. اما در تمام دنیا یک قوانینی هست که برای اداره جامعه
و اجتماع نقش حیاتی دارند و در قانون از آنها واژه اجبار استفاده نمی کنند بلکه با
کلمات مشابه که بار منفی ندارد استفاده می کنند . مثلا در تمام دنیا می گویند:
دزدی ممنوع است ، قمار ،دروغ ، اختلاس ، مزاحم دیگران و...ممنوع است.چرا در
رانندگی کسی حق ندارد در مسیر مخالف حرکت کنند ؟ اگر کسی خلاف کرد، پلیس
واژه ممنوع را به کار می برد و طرف هم اعتراف به خلاف خود می کند.
حجاب هم یک قانون اسلامی است و در اجتماع با توجه به سلامت جامعه وضع شده
است و بی حجابی ممنوع است . ولی مغرضان یک نوع معنی تنفر آمیز به مخاطبان
القاء می کنند که دخترنادان در وسط خیابان با آن عصبانیت بیاید و کشف حجاب کند!!!!!!