عظیم ترین خدمت حضرت زهرا سلام الله علیها به مسلمانان بخصوص تشیع ؛ تثبیت ولایت و
بطلان خلافت خلفاء است.این بانوی بزرگور؛ قلم و بیان ما کوچکتر از آن است که شخصیت
سیاسی و معنوی و علمی ایشان را تبین کند.این خورشید، روشنتر از آن است که به توصیف
ما نیاز داشته باشدبلکه ما برای ادامه حیات ، نیازمند به روشنگری او هستیم .
دفاع جانانه او از ولایت ،تنها جرم او از دید مخالفانش است. اما نگاهی کوتاه به خطبه آتشین
که از دل داغدار او بیان شده ،هرکسی که ذره ای از انصاف را داشته باشد ، رای به نفع او
و مجازات ضاربینش را با یقین صادر می کند.
حضرت خطبه را به حکمیت ویژگی قرآن که برای مخالفانش خیلی مهم بوده می رساند و
می فرماید:
....فهیهات منکم؟ و کیف بکم؟ و انی تُوْفَکُونَ؟ و کتاب الله بین اَظْهُرِکُمْ، اموره
ظاهره و احکامه زاهره،و اعلامه باهره، و زواجره لائحة و اوامره واضحة و قد خلَّفتموه
وراء ظهورکم اَرَغْبَة عنه تریدون ام بغیره تحکُمون؟
شما کجا؟ و فتنه خواباندن کجا؟ دروغ می گوئید! و راهی جز راه حق می پوئید!
وگرنه این کتاب خداست میان شما! نشانه هایش بی کم و کاست هویدا و امر ونهی
آن روشن و آشکار، آیا داوری جز قرآن می گیرید؟
یعنی گویا قران در وسط میدان است شما به احکام و دستوراتش پشت کردید و روی
همه شما به طرف دشمن است.اگر حکم قران را می خواهید ، حکمش نسبت به ولایت
و شرایط رهبری شفاف بیان کرده است(یونس 35).و ظاهر آیات قرآن هم روشن و حجیت شرعی دارد ،
باید به آنها عمل کرد نه فقط قرآن را از جنبه تشریفات نگاه کنیم .بعد با گفتن «اعلامه باهره» خاصیت و
ویژگی قران را بیان می کند. در قدیم راهها و بیابانها چیزهای بلندی را به عنوان علامت وعلم می گذاشتند
تا مردم راه را گم نکنند، چیزی مثل تابلوی که امروزه کنار جاده ها نصب می کنند. باهر یعنی بلند وغالب است .
حضرت با این تشبیه جالب می فرماید: این قرآن که در دست شماست :مثل تابلوی بلند و غالب است
که همه احکامش مشخص و برای هدایت نمایان است . جای بهانه را به روی شما بسته است.
خلاصه شما که رهبری که حافظ و نگهبان احکام قران است را کنار زدید در واقع چه بفهمید ،
چه نفهمید به قرآن پشت کردید.
البته دفاع از رهبری آن حضرت منحصر در امامت و رهبری حضرت علی علیه السلام نیست ، بلکه همه 12 امام است.
امروز هم سخن آن حضرت برای ما نسبت به ولایت حجت شرعی دارد و باید بالاترین و بهترین دفاع ما از ولایت باشد.
از قدیم و ندیم رسم بود که گاهی یادگاری می نوشتند و گاهی چیزی را به عنوان یادگاری می داند.
اگر یادگاری چیز نوشتنی بود ،باید از نکته های ناب می بود تا ارزش نگه داشتن را داشته باشد و اگر
یک شیی بود، باید از اشیاء قیمتی و گرانسگ می بود .لذا اگر کسی یک انگشتر یا کتابی از پدر بزرگ یا
دوست صمیمی خود داشته یاشد؛ سعی می کند نهایت دقت را در نگهداری آن بکار ببرد. نکته دیگر
اینکه یادگاری باعث می شود که یاد یادگاری دهنده برای همیشه در ذهن شخص زنده بماند.
پیامبر اکرم هم از این قاعده عرفی و مردمی استفاده کرده است و در روز های پایانی عمرش دو چیز
قیمتی و گرانبها را برای دوستان و پیروانش به یادگار گذاشت . و طرز استفاده و اهمیت آنها را به خوبی
بیان کرد و فرمود:«من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها میگذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری
عترت و اهل بیت خودم.مادام که شما به این دو تمسک بجویید ،هرگز گمراه نخواهید شد و
این دو یادگار من هیچگاه از هم جدا نمیشوند مگر بر سر حوض کوثر.»1
این حدیث که به حدیث تقلین معروف است و شعیه و سنی همه نقل کرده اند، ولی متاسفانه
هنوز مراسم ختم پیامبرص تمام نشده بود که عده ای ریاست طلب با یک کوتاه ننگین ،
یکی از یادگاری های پیامبر ص را دچار آسیب کردندو خاطره تلخ و جگر سوز ی را به نام خود ثبت کردند.
و عملادیگری را هم ناکارآمد کردند!!!!!!
شاید بپرسدی چطوری؟ جوابش خیلی ساده است ، آیا تا به حال دانش آموزی پیدا شده که بدون معلم
وفقط با کتاب به مدارج بالای علمی برسد؟!! تازه هر کتاب به معلم متخصص نیاز دارد تا مسائلی که برای
محصل گنگ پیچیدگی دارد ،توضیح دهد. اهل بیت هم مفسر و معلم واقعی قرآن هستند.
بگذریم از خانه نشینی اهل بیت که باعث شد ،جامعه بشری از بسیاری علوم ناب بی بهره بماند!!!!!!!!!!!!
در این حدیث ثقلین باز حضرت زهرا محور است چون طبق سوره کوثر ، این وعده گاه و معیاد گاه
پیامبر ص همان حوضی است که صاحبش حضرت زهراست و بر دروازه ورودی بهشت قرار دارد
که خواص آن ،جسم و جان را بهشتی می کند.
حالا چه سری بین این مکان (حوض) که پیامبر وعده ملاقات دو یادگارش می دهد و
جسارت آنها به حضرت زهرا بعد از پیامبر ص است خداوند می داند.
نکته جالب برای دوستان فاطمی اینکه ؛ حوض کوثر صاحبش حضرت زهرا ست و
ساقی ان هم مولا علی عیله السلام است.
خداوند چه لطفی در حق این خانواده و دوستانش کرده ، فقط جای تشکر و سپاس دارد.
رجوع بیشتر به این ادرس
http://www.hawzah.net/fa/Question/View/63633
برای سرعت هر وسیله ای ،ابزار مخصوصی اختراع شده که سرعت یا دور موتور آنرا نشان می دهد.
برای سرعت در ملکوت ،یکی از بهترین ابزار های سنجش ، نماز است . روایت است: «الصلاة معراج المؤمن».1
این حدیث پیامبر صلی الله علیه و اله مجاز نیست بلکه عین حقیقت است ، هر نماز باید این خاصیت را
داشته باشدکه انسان را به معراج ببرد ، اگر نشد مشکل در نماز ماست نه در این حدیث!!!
نماز مقدار و میزان پرواز مؤمن را به او نشان مى دهد، نماز نه تنها سکوى وابزار پرواز است،
بلکه نماز خود پرواز است.اگر کسى در نماز به دنبال گمشده ى خود مى گردد ،او هنوز
روی باند زمین است و پرواز نکرده و پرواز کردن را نشناخته است .
نماز درجه پرواز ها را روزانه خوب ثبت می کند، بعضی مثل پرنده خانگی اند که فقط پر دارند نه برای پرواز ،
بلکه برای علامت ونشانه پرنده بودن !!!!!!
یعنی فقط نماز می خوانند برای رفع تکلیف نه اوج گرفتن، لذا از اول نماز تا آخر نماز تمام
مسائل درسی خود را حل می کنند،اگر کد بانو است بهترین غداها را در نماز می پزد!
و اگر معمار است بهترین نقشه ساختمانی را در نماز می کشد و...
اما بعضی پرواز را در نماز تجربه کرده اند ولی سرعتشان کم است باید بردشان را بالا برد!
می پرسند چه جوری ؟
با یک مثال ساده بیان می کنیم ، یک بنا برای ساختن یک ساختمان با آرامش و حوصله یک به یک آجر ها را کنار
هم می چیندو بعد با مقدار ی ملات نرم روی آنها می کشد تا دیوار زیبایی درست شود .
در نماز هم باید با حوصله و آرامش یک به یک کلمات نماز را با عالم معنایی که پشت آنها خوابیده ،
همراه با قطرات اشک قرائت کرد،تا شاید روزنه ای از عالم ملکوت به رویش باز شود .
اگر نم و ذره ای از لذت معنوی نماز به جان کسی پاشیده شود ؛ وجودش از اقیانوس آرام ،آرامتر و عمیق تر خواهد شد.
سرعتش در عالم ملکوت ،فرشتگان را مبهوت خواهد کرد لذا کسانی که به این مقامات رسیده اند چیزی های باور نکردنی
برای دوستان و اصحاب سر خود تعریف کردند.
البته علاوه بر تمرین و توجه در نماز ، باید در خارج بخصوص سوخت پرواز یعنی لقمه حلال نهایت دقت ومراقبت کرد.
طیران مرغ دیدی، تو ز پای بند شهوت به در آی تا ببینی طیران آدمیّت
1-بحارالانوار، ج 79، ص 248
در این جهان چیزهایی هستندکه با چشم عادی دیده نمی شوند،
مثل میکروبها ،باکتریهاو ....به این دلیل که هنگامی ما چیزی را تمییز و خیلی بهداشتی می بینم
ولی وقتی زیر یک میکروسکوپ قرار می گیرد، پر از انواع ویروس و آلودگی است.
نفس انسان که ستاد فرماندهی و قدرت محرکه فعالیت های انسان است و جسم مانند
ابزاری در دست اوست ،یک نوع عیوب و ویروس در ان وجود دارد که با چشم سر دیده نمی شوند،
بلکه چراغ خاموش به فعالیت خود ادامه می دهند. این چشم سر؛ متاسفانه فقط عیوب دیگران
را خوب می بیند و بد افشاء می کند و از عیب خود نه تنها غافل است ، بلکه چه بسا انها را
زیبا جلوه میدهد. این درست مثل همان داستان «سیر وپیاز » پروین اعتصامی ، که روزی سیر به پیاز طعنه زد
که چقدر بد بویی! پیاز چه زیبا جواب داد گفت :ازعیب خویش بی خبری زین ره از خلق،عیب می جویی!
انسان برای که نفس شناس باشد باید یک دوره نفس شناسی را در مکتب اهل بیت طی کند تا
گاهی توپ به دروازه خود پرتاب نکند.
به هر حال باید چشم ها را شست و جور دیگر باید دید . باید یک دوربین مخفی بر دروازه
قلب نصب کرد ، تا با دقت تمام حرکات نفس را رصد کرده و مانتیتور ذهن نمایش دهد.
اگر او خوب کار کند و پشت صحنه نفس به خوبی نشان دهد،به جای اینکه
دیگران را مقصر بدانیم ،اول خود را مقصر می دانیم . به این کار در زبان دین
خودشناسی می گویند. امام علی علیه اسلام در این باره می فرماید:
«مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْعَرَفَ رَبَّهُ».
کسی که خود را شناخت به تحقیق خدا را خواهد شناخت.1
یعنی برای شناخت خداوند ؛ باید شگردهای نفس را شناخت ،
کجا راست می گوید ؟ کجا فریب می دهد؟و...
و از طرفی فراموشی خداوند باعث فراموشی نفس می شود.
قران می فرماید:
(وَلا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ).2
«از آن گروه نباشید که خدا را فراموش کرده و در نتیجه به خودفراموشى دچار شده اند»
یک فرمول خوب و کار کابردی برای تشخیص نفس از زبان امام کاظم -علیه السلام-
آن حضرت فرمود: هرگاه دو کار برایت پیش آمدکه نمی دانی کدام یک بهتر و درست تر است ،
ببین کدام یک به هوای نفست نزدیک تر است ؛ با آن مخالفت کن ، چرا که درستی بیشتر
در مخالفت با هوای نفس است .3
1-بحارالانوار, ج 2, ص 32
2-حشر 19
3-تحف العقول ص398
قرآن مجید حرف دل خداوند است که رایگان و بدون حق تالیف برای
هدایت بشر فرستاده است . این بشر است که باید از این میوه های
نوبر قرآن استفاده کند ، روح و جان خود را با تلاوت آیاتش صقیل دهند.
امکان ندارد کسی بر سر سفره قرآن بنشید و دست خالی بر خیزد،
روایت میفرماید: «القرآن مأدبة الله؛ قرآن سفره خداست».1
هر نعمتی بخواهید در قرآن هست. احتمال هم دارد به معنی ادبستان خدا باشد،
چون "مأدبة" به معنای ادب هم میباشد. قرآن ادبستان خداست و خداوند به واسطه
قرآن انسان را تربیت میکند.
اما تا اسم تلاوت قرآن به گوش عده ای می رسد ، می گویند: ما که عربی بلد نیستیم پس
تلاوت چه ثمره ای برای ما دارد؟ جواب این مسئله خیلی روشن است . آیا ما وقتی میوه خوشمزه ای
را میل می کنیم ، می دانیم چند درصد وتیامین A یا B یاC و....دارد؟ ایا نداستن نام یا مقدار ویتامین ها باعث
خنثی شدن ان اثرات می شود؟ اگر نداستن باعث خنثی شدن ویتامین ها نمی شود ، نفهمیدن معنا آیات
باعث خنثی شدن اثرات معنوی آیات نمی شود ، هرچند دانستن تفسیر ومعنا آیات لذت بیشتری دارد .
درست مانند یک غذا شناس که ویتامین های هر میوه را می داند و با انگیزه بهتری آنها را مصرف می کند.
این سخن فقط در قرآن مجید که کلام خداوند است ، ولی در روزنامه یا کتاب عربی که چیزی از آن
نفهمیم هیچ اثری برای ما ندارد.لذا خداوند در قرآن می فرماید:
فَاقْرَؤُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَن سَیَکُونُ مِنکُم مَّرْضَى وَآخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ....
آن مقدار از قرآن که براى شما میسر است تلاوت کنید، او مى داند به زودى گروهى از شـمـا بـیـمـار مـى شـونـدو...1
بعد در ادامه آیه سه عذر موجه ( بیماری-سفر تجارتی- جهاد) را بیان می کندو می فرماید : با اینکه ما می دانیم
این نوع مشکلات را دارید ولی باز قرآن خواندن را فراموش نکنید. یعنی اگر روی تخت بیمارستان یا در خط مقدم جهبه هستید
یا برای روزی و در امد تلاش می کنید باز قران را بخوانید!
به این دلیل در بعضی از روایات حداقل سهم هر شیعه را 50 آیه در شبانه روز می دانند و حداکثر هر بیشتر بهتر!!!!!!!
1-بحار ج89ص20
2-مزمل20
خداوند هر چیزی را آفرید ،خوب و عالی آفرید و از ما هم می خواهد ،
کارهای را خوب و عالی انجام دهیم .اما در میان این همه مخلوق خوب خوب،
باحال و رنگارنگ چند چیز را با قدرت ویژه خود آفرید. یکی خلقت آدم
بود که آنقدر زیبا و عالی بود ، به خودش آفرین گفت (تبارک الله احسن الخالقین)
دیگری قلم بود . وسوم بهشت بود .1
هرکسی وصف بهشت را شنیده ، ندیده عاشقش شده و در همین دنیا با اعمال و
رفتار خود در صدد پیش خرید آن هست!!!
اما این بهشت با تمام امکاناتش مشتاق کسی است که با ایمان خداوند را زیارت کند.
جالب است که در بین تمام بشریت اولین کسی که وارد بهشت خواهد شد ، وآن را افتتاح خواهد کرد
وجود نازنین حضرت زهرا سلام الله علیها است .این مدال افتخار از مقام والای حضرت حکایت می کندکه
در بین این همه انسان ممتاز و خوب از انبیاء تا شهداء و....کسی که در راس هرم خوبان عالم قرار گرفته،
حضرت زهراست .این ادعا از پیامبر ص نقل شده که (علاوه بر منابع شیعه ،در کتب اهل سنت ذکر شده )
فرمود: نخستین کسی که وارد بهشت میشود، فاطمه سلام الله علیها است 2
شاید به این دلیل باشد که ابن عباس نقل می کند:
پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) زیاد فاطمه را میبوسید، روزی عایشه گفت:
شما زیاد فاطمه را میبوسید ؟رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: در شب معراج
هنگامی که جبرئیل مرا وارد بهشت کرد، از تمام میوههای بهشتی به من داد، و
از عصاره آنها نطفه فاطمه در رحم خدیجه منعقد شد.هنگامی که مشتاق آن میوههای
بهشتی میشوم، فاطمه را میبوسم و از بوی او بوی تمام آن میوهها را که در آن شب
خوردم استشمام میکنم3
این بهشت با این خصوصیت حتما به تشریفاتی نیاز دارد که عقل بشر از درک آن عاجز است، لذا
علی علیه السلام از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین نقل می کند:دخترم فاطمه در قیامت
محشور می شود در حالی که لباس کرامتی که با آب حیات عجین شده در تن دارد،
و خلایق به سوی او می نگرند، و از مقام والای او در شگفتی فرو می روند!
سپس فرمود:سرانجام او را با احترام تمام همانند عروس، در حالی که هفتاد هزار از حوریان بهشتی
اطراف او را گرفته اند،به بهشت می برند».4
این مقام در بین فرزندان حضرت آدم به نام حضرت زهرا ثبت شده و در بین مردان اولین کسی که وارد بهشت
می شود مولا علی ع است .اما هزاران افسوس که انها همسایه دیوار به دیوار او بودند نه همسایه
فضائل و عظمتش !
براستی این یگانه دردانه و نگین آفرینش سزوار بین در و دیواااااااااارررررررنبببببببببود!!!!!
1- تفسیر طبری ج1 ص8
2-کنز العمال ج 6 ص 68
3-ذخائر العقبی، صفحه 36 .
4-ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی 69
شخصیت هر فرد به صفات ثابت نسبی که در هر شخص است گفته می شود .
در تعبیر عامیانه هم به کسی که از ثبات صفات خوبی بر خوردار باشد می گویند:« فلانی
آدم با شخصیتی است ».
روانشناسان تیپ های مختلف شخصیت افراد را ،با توجه به جسم آنها ،طبقه بندی می کنند.
ولی خداوند تیپ هر شخص را فقط با توجه به ایمان و عمل صالح آنها طبقه بندی میکند.
به طور کلی انسانها در قرآن به سه تیپ شخصیتی مختلف تقسیم می شوند.
1- تیپ منفی 2- تیپ مثبت 3- تیپ متوسط (نه مثبت و نه منفی)
1-تیب افراد منفی را با توجه به صفات کفر ، نفاق و فسق بیان می کند.الذین کفروا...
2- تیپ مثبت :کسانی که در خط بندگی قرار گرفته اندبا توجه به مقامشان با آنها گفتگو می کند.
مثلا گاهی با جمله یا ایها الذین امنوا....گاهی با جمله بالاتری مثل اولاالباب و..خطاب می کند.
3-در قسم سوم با کلمه «انسان» تیپ شخصیت افراد را بیان می کند.
یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ1
یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلَاقِیهِ 2
هر جا خداوند این واژه «انسان »را به کار می برد؛ یعنی زمینه عروج به ملکوت و یا سقوط به
اسفل سافلین را دارید ، باید مواظب خودتان باشید.
توضیح بیشتر این که واژه« انسان » یا از «انس» گرفته شده یا از «نسیان »که کدام بار معنایی خاصی دارند.
اگر از انس گرفته شده باشد یعنی انسان به راحتی و خیلی زود به چیزها انس می گیرد . مثلا هنگامیکه با
ماشین،باغ و ملک...انس بگیرد، وقت فروش با اینکه پول آنها را هم گرفته ، دلش برای آن ماشین یا ملک
تنگ می شود. به خاطر اینکه با او انس گرفته و دوست ندارد از آن جدا شود.لذا به ما گفته اند با چیز های
مثبت انس بگیرید مثل :انس با قران و...که هرگز از شما جدا نمی شوند.و با چیزهای منفی انس نگیرید
مثل ارتباط با نامحرم
شاید یکی از علل این که اسلام دستور نگه داشتن حریم بین محرم و نامحرم را داده است،
به خاطر همین انس و دوستی باشد که اگر انس گرفتند پیامد بدی در کمین شماست .
اگر انسان از نسیان ( فراموشی) گرفته شده باشد ،یعنی انسان زود خیلی از چیز ها را فراموش می کند به تعبیر
روانشاسان : در کلاس درس 80 درصد مطالب آن سریع فراموش می شود و 20 درصد باقی می ماند و نیاز به تکرار مجدد دارد.
پس اگر فراموشی در ذات انسان است ، خداوند را که خالق ماست ،ممکن است او را هم فراموش کرد
لذا فرموده :«اقم الصلوه لذکری نماز را به خاطر اینکه به یاد من باشی به پا دار»3
یا خلیی به یاد مرگ باشید چون زود قیامت را فراموش می کنید و فراموشی اخرت پیامد بدی دارد.
پس لازم است تیپ خود را از مرحله انسان به مراتب بالاتر ارتقا دهیم تا واژه و مد سخن گفتن خداوند با ما هم فرق کند.
1- الانفطار آیه :6
2-الانشقاق ایه 6
3-طه ایه 14
یکی از بحران های عصر معاصر، بحران خانواده است .از طرفی نشناختن وظایف و جایگاه
واقعی زن و شوهر و گسترش وسایل سرگرمی و گمراه کننده از طرف دیگر خانواده ها را
با مشکل جدی مواجه کرده و باعث نگرانی جدی والدین وفرزندان شده است .
کمتر پدر و مادر می بینیم که نسبت به آینده فرزندان و احتمال گمراهی فرزندش نگران نباشند!
اما اصل مهم و حاکم بر زندگی خانواده این است که «غالبا فرزندان ما آن طوری که ما می خواهیم
تربیت نمی شوند بلکه آن طوری که ماهستیم ، تربیت می شوند».
یعنی هر رفتار و عملکردی که ما در خانه داشته باشیم فرزندان آن را فیلم برداری می کنند
و به آن عمل می کنند،نه آنچه در قالب پند و نصیحت می شنوند، هرچند نصیحت غیر مستقیم
قطعا تاثیر گذار است ولی درجه عمل بیشتر است .خوشبختانه اسلام از این دستورات و الگو ها
بسیار غنی است . یکی از این موارد در زندگی حضرت زهراسلام الله علیها را بیان کنیم.
وقتی که با حضرت علی علیه السلام تشکیل خانواده دادند، بعد چندی با هم مشورت کردند که
در تقسیم کارها از رسول خداوند کمک بگیرند. چیزی که در میان زوجهای جوان کم رنگ یا به کلی بی رنگ شده ؛
نه اوصول مشورت را می دانند و نه کسی را لایق مشورت ، و فقط با خود رای بر موضع غلط خود پای می فشارند.
وقتی رسول خدا کارها خانه را به حضرت زهرا س و کارهای بیرون را به حضرت علی ع دادند هر دو خوشحال برگشتند.
و حضرت زهرا س خوشحال تر چون کمتر در دید مردان قرار می گرفت .این تقسیم کلی کار بود و در موردی حضرت به کار خانه به
همسرش کمک می کرد و می فرمود: هرکسی که به کار های خانه به همسرش کمک کند
خداوند گناهان بزرگش را می بخشد.1
چون مرد در برابر همسرش خیلی تواضع و شکسته نفسی می خواهد که بتواند کاری(عادی نه بیماری و..)
را برای انجام دهداین هم پاک کننده گناهان است .
و نمونه عملی دیگری که در ذهن فرزندش امام حسن ع برای همیشه باقی ماند ؛ داستان دعا برای همسایگان بود .فرمود:
یا بنی الجار ثم الدار (بحار ج 43 ص81).وقتی فرزندی این گونه اشک و دعا برای همسایگان از مادر ببیند
دیگر نیازی به نصیحت و توصیه در مورد همسایگان ندارد، وو قتی چشمش به همسایه ای بیفتد
یاد دعای مادر می افتد و حرمت همسایه را در حد حرمت مادر می داند.
1علاّمه مجلسی به نقل از حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام آورده اند:
روزی حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها مشغول پختن غذا بود، من نیز در تمیز کردن مقداری عدس به او کمک می کردم.در همین حال پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله وارد منزل شد؛ و پس از آن که فاطمه زهراء را کنار اجاق آتش مشغول پختن غذا دیدو نیز مرا در حال کمک به او مشاهده کرد، فرمود:
ای ابوالحسن! سخنم را گوش کن؛ و توجّه داشته باش که من سخنی نمی گویم مگر آن که خداوند مرا به آن دستور داده باشد.
.....و سپس فرمود: بدان که یک ساعت خدمت در منزل، بهتر از یک سال عبادت مستحبّی است.
لذا هر مردی که بدون منّت به همسر خود خدمت کند، همانا او در سرای محشر بدون حساب داخل بهشت می گردد.
و خدمت به همسر، کفّاره گناهان کبیره می باشد؛ و موجب خاموشی خشم و غضب خداوند و ازدیاد حسنات و ترفیع درجات خواهد بود.
بحارالانوار: ج 104، ص 132، ح 1؛
سیستم حاکم بر زندگی دنیا بر مبنای روابط و ضوابط تنظیم شده است .
روابط مثل رابطه پدر با فرزند،با برادر و ...که نقش زیادی در تحکیم خانواده و برداشتن
مشکلات زندگی دارد. ظوابط مثل قوانین که برای تجارت و خرید وفروش و...تنظیم شده است.
در دنیا باید این دو چیز باشد و گرنه زندگی فلج خواهد شد،این دو فقط در امور
دنیا کارایی دارد ولی در آخرت هر دو خاصیت خود را از دست می دهند به تعبیر قران
«لاَ بَیْعٌ فِیهِ وَ لاَ خُلَّةٌ» 1«بیع »به تعبیر ایت الله جوادی آملی کنایه از مطلق ظوابط تجاری است .
«خله» هم کنایه از مطلق روابط اجتماعی است .نجات انسان در مشکلات دنیا یا بوسیله خله
یعنی دوست یا ظوابط یا شفاعت است که در قیامت هر سه از کار میفتند.
دوستی در دنیا دو قسم است: یک دوستی که ظاهر آن دوستی و باطن آن هم دوستی است؛
مثل ارادت به اهل بیت و علاقه مؤمنین نسبت به هم که یکدیگر را کمک میکنند.
اما یک نوع دوستیاست که ظاهر آن دوستی و باطنش دشمنی است که این مهم است .
مثل ظاهر انسان متکبر که در باطنش حقارت نهفته است !
اینها دو تا دوست در دنیا هستند، که برای یکدیگر بیجا امضا میکنند، برای یکدیگر شهادت بیجا میدهند
و برای یکدیگر کارهای حرام انجام میدهند و....میگویند چون این شخص دوست من است.
پس این «خُلّة» و دوستی، ظاهر آن دوستی و باطن آن دشمنی است؛ زیرا هر دو برای یکدیگر
خلاف شرع انجام میدهند،و قیامت ظرف ظهور باطن است، هر چه در باطن و کیس شخص است ،
در مانیتور دستگاه الهی نمایش و ظهور پیدا میکند، لذا معنی آیه «الأخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ الا المتقین
در ان روز بعضی دوستیها به دشمن یکدیگر تبدیل می شوند مگر متقین»2
به روشنی مشخص می شود .زیرا این دشمنی چیز جدیدی نیست!بلکه همان فایل مخفی عداوت بود
که در اخرت نمایش داده می شود.یعنی امضای بیجا و شهادت ناحق ؛ این دشمنی و سم بود!
که شخص به دوستش میداد .فقط متقین استثناء هستند چون در دنیا هرگز به خاطر دوستان خلاف شرع
مرتکب نمی شوند. لذا فرمود بعضیها طوری زندگی میکنند که میگویند: یَا وَیْلَتَی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَناً خَلِیلاً 3
ای کاش من چنین دوستی نمیداشتم! یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً 4
ای کاش من راه اهل بیت را میرفتم! این ای کاش! ای کاش! برای همین جهت است! اینکه برای کمک به
او خلاف شرع میکندو این شخص هم در تأیید او خلاف شرع میکند.خلاف شرع هم
در پیشگاه الهی یعنی دشمنیییییییییییییییی
این است ظاهر و باطن ، زیر و بم ، پشت و روی دوستیها که خداوند با زبان ساده؛
نتیجه تحقیقات و آزمایش های خود را رایگان برای ما می فرستد تا
در انتخاب دوستیهایمان و نوع موضوع گیری ها دقت کنیم .
1- بقره 254
2-زخرف 67
3-فرقان 27 و 28
یک از مصائب حضرت زهرا سلام الله علیها مسئله غصب فدک بود که پیامبر
ص بنا بر مسائلی به دخترش حضرت زهرا بخشید ، ولی متاسفانه خلیفه
اول بر خلاف تمام قوانین بین المللی دنیا ، آن را از حضرت زهرا س
گرفت . حضرت زهرا در برابر این رای خلاف شرع و خلاف عقل
خطبه ای خواند که به خطبه فدکیه مشهور است. هر که پیرو ان حضرت است،
باید در عمرش حداقل یکبار این خطبه را بخواند و گرنه این
انسان ، انسان یا جوان ناکام است نه آن جوان مجرد!!!.
یکی از قانون های حقوقی بین المللی که همه عقلای عالم آن را قبول دارد ، و اسلام
هم آن را تایید کرده ؛ این است که «هرکسی ادعای چیزی را از دیگری دارد،
باید بینه (شاهد) بیاورد.»
مثلا اگر کسی در خانه ای زندگی می کندهرکسی که ادعای مالکیت آن خانه را
داشته باشد، باید بینه بیاورد نه آن که در آن خانه سکونت دارد.
این قانون در همه موارد زندگی و در همه عالم چیز پذیرفته ای است .
اگر این قانون خدشه دار شود سنگ رو سنگ بند نمی شود و نظام اجتماعی به
هم خواهد ریخت . ولی متاسفانه خلیفه اول فدک که در دست حضرت زهرا س بود
و روی ان کار می کرد، غصب کرد و برعکس از خود حضرت زهرا س
بینه و شاهد می خواست !!!!!!!!!!!!!
شاهدی مثل حضرت امیر مورد قبول نمی افتد ....
این نوع مصیبت هاست که دل انسان را می سوزاند که
مظلومیت حضرت تا کجاسسسسسسسسسسسسسسست!!!!!!!!!!