امشب میلاد با سعادت امام سجاد علیه اسلام است . به رسم
ادب و احترام سخنی از آن امام عزیز تقدیم می شود . امام علاوه
بر صحیفه سجادیه که در دعا و معارف بی نظیر است ، رساله حقوقی
دارد که به تنهایی برای منشور حقوق بین الملل کافی است.
در قسمتی از آن درباره وظیفه والدین نسبت به اولاد یا حق فرزند آمده است:
وَ أَمَّا حَقُّ وَلَدِکَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ مِنْکَ وَ مُضَافٌ إِلَیْکَ فِی عَاجِلِ الدُّنْیَا
بِخَیْرِهِ وَ شَرِّهِ وَ أَنَّکَ مَسْئُولٌ عَمَّا وُلِّیتَهُ مِنْ حُسْنِ الْأَدَبِ وَ الدَّلَالَةِ
عَلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمَعُونَةِ عَلَى طَاعَتِهِ ...
یعنی با اینکه خلقت ابتدایی و حدوثی بچه از والدین است و به اصطلاح فرزند
پاره تن آنهاست ، بقاءا و در ادامه زندگی باز وابسته به آنهاست و رابطه
طرفین قطع نمیشود و خیر و شر او به تو عائد میشود. با توجه به این باید
دو کار را به عنوان وظیفه و مسئولیت اصلی و اساسی انجام دهی. اول :
یکی «حسن الأدب» و دیگری « الدَّلَالَةِ عَلَى رَبِّهِ» . متاسفانه امروزه با
پیشرفت علم و صنعت خیلی از والدین ادب کردن بچه ها را به جامعه مجازی یا
حقیقی واگذار کرده و اصلا وقت برای ادب اولاد ندارند و نسبت به موحد بار آوردن
و اطلاعات درست دینی در اختیار گذاشتن آنها کوتاهی کرده و با فرستادن به کلاس
های موسیقی یا زبان و...عملا از این مسئولیت دینی سرباز می زنند در حالی که این
دو حق ذاتی فرزند بر والدین است و روزی مطالبه خواهد کرد.
این مسئولیت پذیری متقابل و دقیق است . اگر پدر و مادر امروز در تربیت کوتاهی کردند و
بچه را به مهد کودک فرستادند و آنها از محبت محروم کرد ،منتظر باشند که در پیری به
کهنسالان منتقل خواهند شد و در پیری محبتی نخواهند دید . زیرا یارانه محبت پیری
در دوران کودکی بچه ها واریز می شود .حداقل در حد کلاس تقویتی برای بچه باید وقت
گذاشت تا سعادت دو جهان آنها تضمین شود .
خداوند جهان را با نظم دقیق و مشخص آفریده است . تمام اجزاِء
آسمان و زمین به پیوسته و منسجم مانند ؛ ماشین مکانیکی به
امر الهی اراده می شود . هر کسی از حق خود تعدی کند، قطعا
دست انتقام الهی او را به جای خود خواهد نشاند . ما با خداوند ،
همنوعان ، حیوانات و طبیعت پیمان بستیم که رابطه طرفین را رعایت
کنیم و ظالمانه وارد حریم خصوصی دیگری نشویم . در جریان سیل ها
تقصیر به خود بعضی از ما انسانها بر می گردد . چون وارد خانه رودها شدیم
و مقداری از خانه آنها را دزدیدیم و جا را برآنها تنگ کردیم باعث شده
که چوبش را بخوریم . چون بستر رود به عنوان کاشانه ،حریم و خانه رود
است که «رودخانه » نامیده شده اند . این یک قانون ساده و ابتدایی
است که هر کسی تعدی و تجاوز به حریم و خانه دیگری کرد ، باید
اموال غصبی را پس دهد و گرنه تنبیه خواهد شد .
ما با استخدام کلماتی مانند طغیان رودخانه ها تازه آنها را هم بی رحم و
خشن معرفی می کنیم ! در حالی که آب مظهر آرامش است . وقتی رودخانه
ظرفیتشان بیشتر از گنجایش باشد می گویم طغیان کرده است . ما باید ظرفیت
و گنجایش آنها را وسیع می کردیم تا این نعمت الهی طغیان نکند .
باید قانون با این کسانی که به حریم و خانه رودها دست برد زده اند به شدت برخورد کنند.
از این بحث یک نکته دیگر استفاده می شود و آن این است که هر کسی در هر
پست و مقامی بیشتر از ظرفیتش باشد، طغییان می کند مانند؛ کسی که فقیر است
یکباره به ثروت برسد دیگر کسی را حساب نمی کند چون ظرفیت و گنجایش این بار
را ندارد . لذا قران می فرماید: کسی که در خود احساس بی نیازی کند ، طغیان
می کند . إِنَّ الاْءِنسَانَ لَیطْغَی أَن رَآهُ اسْتَغْنَی....علق 6
کمتر انسانی در این جهان یافت می شود که در اثر فشار زندگی به
بن بست نرسد و به اصطلاح موتور فکریش هنگ نکند و از حرکت نایستد .
این گره های کور که کم بیش در زندگی انسان ها به وفور یافت می شوند ،
در فرآن مجید یک راه حل علمی و عملی دقیق در نظر گرفته شده که با بکار
گیری آن هرگز گره کور در زندگی یافت نخواهد شد و هر مشکل و گره ای در
زندگی اش باشد به هر سمت بچرخاند آن مشگل باز و حل خواهد شد. آن
نام زیبای "تقواست" و دلیل و سند آن وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا .....1
لذا کسی که با خدا رابطه ندارد، چون کسی غیر خداوند قادر نیست که راه
خروجی از مشکل را به نشان دهد ،دست به هر کاری میزند، مشکلش حل
نمیشود، و هر روز افسرده تر و عصبانی تر به نظر می رسد و جالبتر اینکه
این افراد حتی نمیدانند که از همین جا آسیب دیده اند تا حداقل برگردند.
اما برخی(افراد باتقوا) در همه شئون زندگی موفق می شوند؛ یعنی به هر راهی
که وارد شوند، به آنها خیر میرسد و راه برایشان باز است.
1- سوره طلاق آیه ؛ 4
این روایت شریف به صورت های مختلف نقل شده است ،یک صورت
آن را که شعیه و سنی نقل کرده است ،این است که پیامبر بزرگوار فرمود:
أَنَا مَدِینَةُ الْحِکْمَةِ وَ هِیَ الْجَنَّةُ وَ أَنْتَ یَا عَلِیُّ بَابُهَا1
من شهر حکمت هستم و حکمت بهشت است و تو یا علی
(علیه السلام) دروازه آن هستی .!!!
یعنی هر کسی بخواهد وارد شهری شود باید از در ورودی آن عبور کند .
ایت الله جوادی از استادش مرحوم علامه نقل می کند که علامه در بیان
ترجمه حدیث می فرماید: وقتی بهشتها می خواهند وارد بهشت شوند،
این کوبه در را به سینه در میزنند؛ حالا الآن زنگ است، قبلاً کوبه بود.
این کوبه را که به در میزنند، می گوید : فَإِذَا دُقَّتِ ... وَ قَالَتْ یَا عَلِی 2
این صدای در میگوید: «یا علی»!
دلیل این است که آدم وقتی می خواهد وارد خانهای بشود، چه کسی
را صدا میزند؟ صاحبخانه را. حالا مؤمن آمد درِ بهشت، چه کسی را میخواهد؟
صاحبخانه بهشت کیست؟ چرا این کوبه میگوید: «یا علی»؟ چون امام صابخانه است.
1-الأمالی(للصدوق)، ص 388.
2-لأمالی(للصدوق)، ص 589.
"تعامل" در لغت به معنی با یکدیگر داد و ستد کردن آمده است .1
به عبارت بهتر ؛ تعامل به معنای تأثیر و تأثر متقابل است. خداوند
متعال در جایی جایی قرآن با یک بیان شیرین و دوست داشتنی
و ادبیات صمیمی بندگان را تعامل با خود فرا خوانده است و میفرماید:
اگر هر نوع مشکلی داشتید به شرط «تعامل » خودم یک تنه همه
را حل و فصل می کنم .اما تعامل من هم مشروط است؛ یعنی اگر
نیاز به نصرت و یارگیری دارید ، باید شما هم به یاری دین من بیاید
و در راه من قدم بردارید! ان تنصرالله ینصرکم...2
اگه مرا یاد کنید من هم شما را یاد می کنم فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ3
نتیجه اش همین است که وقتی خدا به یاد کسی باشد یقیناً او آرامش دارد
چیزی که امروزه گمشه بشر است :أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ5
اگه زیادی نعمت می خواهید شرطش شکر گذاری است لئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ
وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ6
کفران نعمت غالباً با تهدید و به صورت ضمنی و تلویحی بیان فرمود ؛ ولی وعده
الهی و شکر الهی را صریح بیان فرمود.
دعااز شما اجابت از من ، من را در خلوت یاد کنید تا من شما را در جمع یاد کنم ، من
را در دنیا یاد تا شما را در آخرت یاد کنم ،مرا با جهاد یاد کنید تا شما را با هدایت یاد
کنم و.....
این تعامل مثل زدنی خداوند حاکی از لطف و محبت ویژه خداوند نسبت به بندگان است .
1- لغت نامه دهخدا
2- سوره محمد، آیه7
3-سوره ،بقره، آیه? 152.
4-سوره، رعد، آیه? 28.
یکی از ماه های که در طول تاریخ مورد توجه مردم بوده ،«ماه رجب» است.
یعنی قبل از اسلام که فضای حجاز به عطر اسلام معطر نشده بود، مردم احترام
ویژه ای برای ماه رجب قائل بودند، در زمان جاهلیّت منتظر بودند که ماه رجب
بیاید، حاجتهایشان را حالا روی همان عقیدههای خودشان درماه رجب بخواهند.
لذا این ماه نزد اعراب قبل از اسلام از ماه حرام به شمار می رفت که جنگ در آن حرام بود.
امااسلام طوری آن را جا انداخت که کمتر کسی در صدر اسلام پیدا می شد که
بهره ای از این ماه نگرفته باشد؛مثل روزه ، عمره رجبیه و...
پیامبر(ص) فرمود: « اِنَّ فِی الجَنّةِ قَصراً لایَدخُلُهُ اِلّا صُوّامُ رَجَب» به راستی در بهشت
قصری است که جز کسانی که ماه رجب را بسیار روزه داشتهاند در آن راه نمییابند.1
به هر حال خداوند در این ماه همه چیز را قرار داده است ، تمام ابزار آمرزش و پاکیزگی در این
ماه قرار دارد و از همه مهمتر اینکه خدا این ماه را وسیلهای قرارداده است که ما بتوانیم خودمان
را به خدا برسانیم و از نزدیک بودن با او لذت ویژه ببریم .
1-بحارالانوار، ج94، ص47
یکی از مشهور ترین معجزات در قرآن همان« شق القمر» است که
خداوند در قرآن می فرماید:اقْتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انْشَقَّالْقَمَرُ 1
یعنی با اشاره پیامبر گرامی اسلام ماه شکافته و دو نیم می شود .
اما اگر یک ذره ای در قرآن تامل شود این یک نمونه از باب «مشت نمونه
خروار است» .لذا هم «شق البحر» داریم ،زمانی که حضرت موسی ع
رود نیل را شکافت و دو نیم که تا از دست فرعون نجات پیدا کند .2
هم «شق الجبل» داریم زمانی که خداوند برای حضرت صالح کوه را شکافت
و از کوه شتر بیرون آورد که یک معجره بزرگ بود. هم «شق الحجر» آن هم
زمانی بود کهحضرت موسی ع با عصا بر سنگ زد و آن سنگ شکافته شد و
از آن 12 چشمه پیداشد .
هم «شق الارض » داریم آن هم زمانی بود که قارون خیلی حضرت موسی ع
را اذیت کرد و خداوند به زمین دستور داد که شکافته شود و فرعون را ببلعد .3
اینها نمونه ای از مجعزات شقی (شکافتنی) قرآن هستنند که سایر مجعزات نیاز
به تدبر بیشتری دارد .
پیام
پیام این قدرت نمایی خداوند این است که اگر کسی با خداوند در افتد لازم نیست
خداوند از آسمان یا منطقه دیگر لشکر کشی کند؛ بلکه با نزدیک ترین شی او را
گرفتار خواهد کرد .یعنی همه آسمان و زمین و خود افراد لشکر و ستاد فرماندهی
خداوند هستند و باید بسیار مراقب بود تا زمینه خشم خداوند ایجاد نشود که همه
منتظر فرمان الهی اند تا شکافته شوند.!!!!
2-قصص/سوره28، آیه40. فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِی الْیَمِّ
3-قصص/سوره28، آیه81.فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ اْلأَرْضَ
خداوند متعال در سوره مائده ،شاخصی برای افراد دو تابعیت را
به ما نشان می دهد که در تمام دوران ها مصداق واقعی دارند .
آیه «دو تابعیت ها» این است که می فرماید:
فَتَرَی الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشَی اَن
تُصِیبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَی اللّهُ اَن یَاْتِیَ بِالْفَتْحِ اَوْ اَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا
عَلَی مَا اَسَرُّوا فِی اَنْفُسِهِمْ نَادِمِینَ1
این آیه می فرماید: عده ای بیمار دل در کشور اسلامی هستند که
منتظرند که یک اتفاق در کشور بیفتد و از کشور فرار کنند ،یعنی
یک چشمشان به داخل و یک چشمشان به خارج است . از کجایی
آیه " دو تابیعت"استفاده می شود ، از «یُسَارِعُونَ فِیهِمْ» نفرمود که
«یُسارعون الیهم» یعنی قلباً با آنها هستند،یا نسبت به اوضاع کشور
بیتفاوت باشند، بلکه از حرف «فیهم » که ظرف است استفاده شده
یعنی خود را داخل در جمع آنها قلمداد می کنند.
گویا این آیه امروز نازل شده است ؛عده ای به دنبال احتکار ، نجومی و ...
هستند و کشور را از نظر اقتصادی با مشکل مواجه کرده اند و با خود می
گویند اگر کشور به هم ریخت ، چرا اینجا باشیم ؟ سریع خود را به آن
طرف مرزها می رسانیم و...
در حالی که خداوند با قوت و صراحت تمام می فرماید :
وَ اَ لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَاَسْقَیْنَاهُم مَاءً غَدَقاً
اگر استقامت کنید ما باران و وفور نعمت را به شما ارزانی خواهیم داشت !!!
1-کسانی که در دل هایشان بیماری [دورویی] است، می بینی که در دوستی با یهود و نصاری شتاب می ورزند و [بر پایه خیال باطلشان که مبادا اسلام و مسلمانان تکیه گاه استواری نباشند] می گویند: می ترسیم آسیب و گزند ناگواری به ما برسد [به این سبب باید برای دوستی به سوی یهود و نصاری بشتابیم]. امید است خدا از سوی خود پیروزی یا واقعیت دیگری [به نفع مسلمانان] پیش آرد تا این بیماردلان بر آنچه در دل هایشان پنهان می داشتند، پشیمان شوند.
2-سوره ی جن، آیه ی 16.
«جد» در لغت به معنی عظمت و علو است ،به پدر بزرگ هم جد
می گویند ؛زیرا دارای عظمت و بالایی و بزرگی است . درباره خداوند
هم به همان معنای علو و عظمت بکار می رود ...اما چرا این بحث در قرآن
مطرح شده است ؟ چون در بین جن ها هم گروهی بی عقل و بی سواد یا
کم سواد بوده و هست که برای خدا شریک ، فرزند و همسر قائل بودند و نسبت
به ذات خداوند افراط و تفریط می کردند :یَقُولُ سَفیهُنا عَلَی اللَّهِ شَطَطاً 1
شطط" (بر وزن وسط) به معنى خارج شدن از حد اعتدال و دور افتادن است،
لذا به سخنانى که دور از حق است، شطط گفته مىشود، و نیز به همین دلیل
حاشیه نهرهاى بزرگ که از آب فاصله زیادى دارد و دیوارههایش بلند است" شط"
نامیده مى شود .یعنی کسی که فکر کند خداوند دارای شریک یا فرزند و... است
از حق و حقیقت توحید فاصله ها دارد . لذا خداوند برای پاسخ به این تفکر غلط
جنی ها می فرماید: وَ أَنَّهُ تَعالى جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً 2
بنابراین اینکه گفته شده که جدِّ خدا زیاد است؛ یعنی عظمت و شکوه او زیاد است و
منزه از فرزند و ...است.هر کسی که این طرز تفکر نسبت به خداوند داشته باشد ،
سفیه و کم عقل است اعم از جن و انسان باشد.!!!!!!!!
1-سوره جن ؛ آیه4
2- همان ایه 3
یکی از راه های که باعث تقویت حس دینی در نسل جوان می شود ،
به روز رسانی مفاهیم دینی است . اصرار دین بر این است که
خط فکری و عملی انسانها را تقویت کند که در حوزه اندیشه و انگیزه
کار فقط به دست خداست . عامل راه اندازی تقویت دینی یا ترس از
جهنم است یا شوق بهشت ، یا دوستی با خداوند است .1
خداوند هدف نهایی از بهشت و جهنم را دوستی با خود می داند .
تصویر سازی یا بروز رسانی این مضمون روایت مثل؛ باغ و باغبان
می ماند.
انسان وقتی به هر دلیل(تفریح ، ترس ، گرسنگی و...) به سمت باغبان رفت،
ممکن است که گاهی سرگرم دیدنی های باغ مثل ؛انواع میوه وسایر
لذائذ شود و باغبان را فراموش کند ، این در میان راه ماندن و نرسیدن به باغبان است .
نباید باغبان را فراموش کند؛زیرا باغبان را در باغ دیدن لذت بیشتری دارد و هدف اوست .
به این دلیل بعضی ها به بهشت می روند ، تا سرگرم سیب و پرتغال های بهشت شوند ؛
اما انسان عاقل بهشت را به خاطر بهشت آفرین می خواهند و دیدن خداوند در بهشت
و همنشینی با او کیف و لذت ویژه دارد .
لذا معرفت را هم به سه قسم خوفی ، شوقی و حبی تقسیم کردند .